تحولات ۱۰ ماه اخیر منطقه غرب آسیا از زمان آغاز عملیات طوفانالاقصی نشان میدهد بهخلاف قرن بیستم، در قرن جدید استکبار و ایادی آن توان مقابله با مقاومت را ندارند لذا به ابتداییترین و ناجوانمردانهترین روشها برای حذف رهبران مقاومت اسلامی یعنی ترور روی آوردهاند. ترور و شهادت حاجعماد مغنیه، حاج قاسم سلیمانی، حاج ابومهدی المهندس و اینک حاج اسماعیل هنیه و حاج سیدفؤاد شکر نشان میدهد جبهه کفر و صهیونیسم در میدان عملاً دستها را بهنشانه تسلیم بالا میبرد و مانند راهزنان، شبیخون میزند.
۱۰ مرداد بود که جهان اسلام در سوگ شهادت اسماعیل هنیه نشست؛ کسی که در دو دهه اخیر عملاً نه فقط رهبر حماس یا نخستوزیر پیشین فلسطین؛ بلکه رهبر فلسطینیان سراسر جهان بود. هنیه که قبلاً نتانیاهو نام او را بهعنوان صدرنشین لیست مدنظر موساد برای ترور برده بود، پس از دهها سال مقاومت و مجاهدت برای آزادی قدس شریف، شهید شد و به دیگر شهدای تاریخ سراسر افتخار اسلام از صدر تاکنون پیوست. ترور شهید هنیه آن هم در تهران بار دیگر دشمنی و خباثت صهیونیستها را برملا کرد که برای دستیابی به اهداف خود، به هیچ یک از قواعد بینالمللی پایبند نیستند.
رژیم صهیونیستی از همان ابتدا بر مبنای ترور شکل گرفت و حتی پیش از تشکیل با شناسایی و ترور فلسطینیان مسیحی و مسلمان ناسیونالیست (ملیگرا) در خاک فلسطین، زمینه اشغال آن را فراهم آورد. ترور و قتلعام مردم اغلب روستاهای فلسطین پیش از اعلام رسمی تشکیل این رژیم نژادپرست انگلیسی ـ آمریکایی نیز در تاریخ ثبت شده است، پس عجیب نیست که پس از گذشت ۸۰ سال، قتل ناگهانی و دور از آداب بینالمللی مخالفان خود را همچنان انجام دهد.
۱ ـ اساس نگاه اسرائیلیها این است که محور مقاومت چند پایه دارد و اگر این پایهها را ترور کنند، این محور از بین میرود و بهتبع آن خطر نابودی اسرائیل هم برطرف میشود. ترور حجتالاسلام والمسلمین شهید سیدعباس موسوی دبیرکل وقت حزبالله لبنان، شهید فتحیشقاقی نخستین دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین در کشور مالت، دو رئیس اسبق حماس بهفاصله ۲۰ روز (شیخاحمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی) در غزه و ترور شهید مغنیه در دمشق با همین هدف انجام شد؛ حذف مخالفان ردهبالای اشغالگری صهیونیسم با هدف تضعیف مقاومت.
در ترور دبیرکل وقت حزبالله لبنان، تحلیل غاصبان قدس این بود؛ "اگر سیدعباس موسوی را بزنیم، مقاومت لبنان آسیب جدی میبیند. "، ولی عملاً اینطور نشد و سیدحسن نصرالله برآمد که ۳۳ سال است کابوس شبانهروزی صهیونیستهاست.
واضح است نقش شهید هنیه در فلسطین و مقاومت بسیار بسیار اهمیت داشت کما اینکه در دو دهه رهبری حماس با کاریزما و هوش منحصر به فرد خود بسیاری از اختلافات مذهبی بین گروههای مقاومت شیعه و سنی را برطرف کرد که نشان میدهد جایگاه این شهید در محور مقاومت بهویژه روابط صمیمانه با ایران برجسته و قابل توجه است اما، عملاً چهچیزی نصیب اشغالگران قدس میشود؟
گرچه تمام این شهدای بزرگوار تأثیرات بسیاری در توفیقات مقاومت داشتند ولی صهیونیستها هنوز هم درنمییابند مقاومت یک اندیشه است و اندیشه با گلوله و موشک متوقف نمیشود، گرچه جریان مقاومت بهترین و شایستهترین رهبران خود را از دست میدهد ولی تاکنون ـ بدون گفتن جملات شعاری ـ این تفکر افراد دیگری را رو کرده است، پس اسرائیل گرچه بهظاهر قدرتنمایی میکند (آن هم با ترور میهمان بلندپایه ایران در قلب تهران) ولی عملاً تاکنون از این ترورها طرفی نبسته است.
۲ ـ شهید هنیه در جنگ غزه ۷۰ تن از نزدیکان خود از جمله خواهران، ۳ پسر و ۳ نوهاش را در حملات اسرائیل از دست داد، اما خدا را شکر کرد و خم به ابرو نیاورد ولی، آیا ممکن است انسانی عاطفی و احساسی مانند ایشان در درون هم بیتفاوت باشد؟ این موضوع را کنار شهادت ۴۰ هزار نوزاد و زن و کودک و سالمند غیرنظامی بگذارید، خیانتهای بیپایان دولتهای عربی و عادیسازی روابط با صهیونیستهای خونخوار را نیز کنار این موارد قرار دهید، در این شرایط گرچه دیدن آزادی قدس شریف و نماز خواندن در مسجدالاقصی آرزوی هر کسی است ولی شهادت برای شخصیتی مثل آقای هنیه آرزویی بزرگتر شد.
۳ ـ مهمترین نکته این ترور بزدلانه انجام آن در تهران است، اسماعیل هنیه در حالی ترور شد که بهعنوان یک «دیپلمات» برای شرکت در مراسم سوگند رئیسجمهور جدید ایران آقای پزشکیان به ایران آمده بود. انتخاب محل ترور رهبر فلسطینیان نوعی قدرتنمایی به جمهوری اسلامی آن هم پس از عملیات وعده صادق بود، اینکه تلآویو هر جا اراده کند، عملیات انجام میدهد؛ ضمن آنکه وقعی به حقوق بینالملل و قوانین سازمان ملل متحد هم نمینهد، این موضوعی است که موجب میشود ایران بهعنوان ابرقدرت غرب آسیا انتقامی پشیمانکننده برای خونخواهی میهمان خود برنامهریزی و اجرا کند؛ بسیار قویتر از وعده صادق.
ایجاد بازدارندگی برای عدمتکرار این خطای نابخشودنی در عین دقت و سرعت، باید مدبرانه باشد تا خواسته صهیونیسم بینالملل مبنی بر رخداد جنگ سوم جهانی و درگیر شدن دنیا در نبردی فراگیر اتفاق نیفتد. به هلاکت رساندن نتانیاهو و گالانت پاسخ مناسب و متناسبی است؛ هرچند جان این دو بهای خون پاک هنیه نیست و تنها مرهم مختصری بر قلب سوخته جهان اسلام است.
منبع: تسنیم