طوفان الاقصی تنها صهیونیستها را نسبت به آینده خود در سرزمینهای اشغالی بیمناک نکرد، بلکه کاسه و کوزه آمریکا در منطقه را نیز برهم زد. روز گذشته خبرگزاری تسنیم گزارش کرد، منابع آگاه به این رسانه اطلاع دادهاند که قرار است تا یک ماه آینده پرونده خروج آمریکا از عراق حلوفصل شود. به گفته این منبع، قرار است وزیرخارجه عراق ماه آینده میلادی به واشنگتن سفر کند. در جریان این سفر و در یک نشست خبری بیانیه پایان مأموریت نیروهای ائتلاف بینالمللی در عراق قرائت خواهد شد. خروج نیروهای ائتلاف بینالمللی از سراسر عراق جز اقلیم کردستان در سپتامبر سال ۲۰۲۵ آغاز میشود. همچنین نیروهای ائتلاف بینالمللی در سپتامبر ۲۰۲۶ اقلیم کردستان را نیز تخلیه خواهند کرد.
این خروج در سایه درگیریهای خونین و شدید طی ده ماه اخیر حاصل شده است. گروههای مقاومت نزدیک به ۲۰۰ حمله علیه پایگاههای آمریکا تدارک دیده و دهها سرباز این کشور را کشته یا زخمی کردهاند.
مزایای خروج آمریکا برای منطقه
خروج نظامی آمریکا از عراق میتواند به معنای ایجاد فضای جدیدی در منطقه باشد. اهمیت این خروج به اندازهای زیاد است که پس از آن، تعدادی از متحدان واشنگتن نیز به مزایای قابل توجهی دست مییابند.
۱. آمریکا حضور اشغالگرانه و یکجانبه خود در منطقه را از طریق اشغال نظامی افغانستان و عراق کلید زد. حضور در افغانستان در سال ۲۰۲۱ به پایان رسید و به پایان رسیدن حضور نظامی در عراق، شکست کامل پروژهای است که در نخستین سالهای قرن بیستویکم به اجرا درآمد.
۲. آمریکا در افغانستان و عراق دولتهای ضعیفی تشکیل داد تا همیشه بهانهای برای حضورش در این کشورها وجود داشته باشد. در افغانستان به هر شکل این دولت ضعیف از بین رفته و حکومت قدرتمندتری تشکیل شد؛ هرچند درخصوص آن ملاحظاتی وجود دارد. خروج نظامی آمریکا از عراق نیز میتواند زمینهساز تقویت دولت مرکزی، افزایش امنیت و اجرای پروژههای بزرگ شود.
۳. آمریکا از استقرار نظامی سنگین و منعطف در عراق، بهدنبال کنترل ایران، ترکیه و عربستان بود. در نظام دوقطبی و تکقطبی تجربهشده طی دهههای اخیر، قدرتهای منطقهای زمینه ظهور نداشتند. از این رو در جهان در حال گذار کنونی، خروج آمریکا از عراق که میتواند به ظهور سه کشور بزرگ منطقه بهعنوان قدرتهای منطقهای منجر شود، بر شکلدهی به نظام جهانی پیشرو کمک میکند. با قدرتگیری ایران، ترکیه و عربستانسعودی در سایه خروج آمریکا، بازیگران و دولتهای ذرهای و کوچک که در اتصال با قدرتهای فرامنطقهای بهدنبال ایفای نقشهای فراتر از اندازه خود بودند، کمکم خاموش شده و منطقه به واقعیت خود نزدیکتر میشود.
۴. خروج آمریکا از عراق، زمینهساز خروج این کشور از شرق سوریه بهحساب میآید. آمریکا تجهیزات خود را از مسیر دریایی به کویت آورده و از طریق خاک عراق به شرق سوریه ارسال میکند. با مسدود شدن این مسیر، خط تدارکاترسانی اصلی آمریکا در سوریه از دست میرود. همچنین آمریکا تحت فشار شدیدتر گروههای مقاومت در عراق و سوریه قرار میگیرد.
۵. در صورت خروج آمریکا از عراق و سوریه، تنها قدرتهای موثر به شکل نظامی در این منطقه، ایران و روسیه خواهند بود. به عبارتی دیگر، رژیم مجبور خواهد شد برای تنظیم اوضاع خود، به مسکو نزدیکتر شود. خواستههای مسکو در این خصوص نیز مشخص هستند که یکی از آنها بهبود اوضاع سوریه است. اگر صهیونیستها زیربار شروط روسها نروند، احتمالا مسکو با استفاده از شرایط جدید، علیه تلآویو اعمال فشار خواهد کرد. درخصوص ایران نیز صهیونیستها بهدلیل مواجهه سنگینتر با نفوذ منطقهای ایران، امکان کمتری برای ضربه به محور مقاومت خواهند داشت.
صحنه نظامی
تحول صحنه نظامی، برای هیچ دولتی به اندازه رژیم دلهرهآور نیست. بدون حضور آمریکا در فضای بین ایران و رژیم، هر دو تقریبا همسایه میشوند.
۱. با تخلیه پایگاههای اختصاصی آمریکا، سامانههای جاسوسی، راداری و پدافندی این کشور نیز جمعآوری میشوند. این مساله میتواند به تسهیل حملات ضروری محور مقاومت به رژیم منجر شود. اگر تلآویو بار دیگر کار را به جایی برساند که محور مقاومت مجبور به پرتاب پهپاد و موشک بهسمت فلسطین اشغالی شود، صهیونیستها به عمق کمی برای پدافند هوایی دسترسی خواهند داشت. باید توجه کرد در صورت احیای حاکمیت عراق در استانهای غربی، اردن نیز در صورت کمک به دفاع هوایی رژیم، با مخاطره مواجه خواهد شد و بر همین اساس احتمال دارد اردنیها تصمیم بگیرند به این روابط ویژه پایان دهند.
۲. با خروج نیروهای آمریکایی، در هر صورت و با هر توافقی، سامانههای پدافند هوایی مقاومت در مناطق غربی عراق نصب میشوند تا صهیونیستها نتوانند از فضای هوایی این کشور برای حمله به مقاومت استفاده کنند. امروزه پهپادها و حتی جنگندههای رژیم از فراز عراق علیه منطقه عملیات میکنند.
۳. ورود آزادانه پهپادها و جنگندههای آمریکایی به آسمان عراق شاید برای برخی نشان از آزادی عمل آمریکا در این کشور باشد، اما در اصل این واشنگتن است که آسمان عراق را کنترل میکند. به همین دلیل نیز عراق به هیچ سامانه دفاع هوایی مسلح نشده است.
۴. تاسیسات عظیم نظامی آمریکا در عراق به پوششی برای حضور عوامل نظامی و اطلاعاتی صهیونیستها تبدیل شده است. با رفع این مساله، حضور صهیونیستها نیز دشوارتر خواهد شد.
چه فشارهایی امان آمریکا را بریدند؟
آمریکا علیرغم قدرت بالا، در عراق با فشارهای فزاینده و شدیدی روبهرو است:
۱. تغییر وضعیت از تعارض به تنازع
آمریکاییها با انجام جنایتهایی مانند ترور فرمانده سپاه قدس و نایبرئیس حشدالشعبی عراق در فرودگاه بغداد، وضعیت و نسبت خود با محور مقاومت را از تعارض به تنازع تغییر دادند. از این مرحله به بعد، یا محور مقاومت یا آمریکا باید در خاک عراق باقی میماندند. روندی که پس از شهادت سردار سلیمانی تجربه شد، نشان میدهد محور مقاومت خود را توسعه داده ولی آمریکا با کاهش حضور روبهرو شده است.
۲. افزایش قدرت مقاومت
تعداد گروهها، نفرات و امکانات گروههای مقاومت در عراق بسیار افزایش یافته است. آنها امروزه قابلیتهای اطلاعاتی، امنیتی و تسلیحاتی ویژهای یافتهاند. آمریکا میداند ادامه درگیری با آنها میتواند باعث وارد آمدن ضربات دقیقی به پایگاههای این کشور شود.
۳. معادله جدید
تا مدتها آمریکا پس از روبهرو شدن با فشار برای تخلیه خاک عراق تهدید میکرد در صورت اعمال فشار برای خروج، بهلحاظ اقتصادی به بغداد ضربه میزند. با این حال به دلیل رشد توانمندی تسلیحاتی، محور مقاومت عراق نیز میتواند تهدید کند در صورت فشار اقتصادی، به منافع اقتصادی آمریکا در منطقه حمله میکند. واشنگتن میداند در فضای جدید، بهکارگیری ابزار اقتصادی علیه بغداد میتواند به حملات علیه منافع تجاریاش منتهی شود. در معادله جدید، ضربه به آمریکا از خاک عراق فراتر رفته است. حمله پهپادی مقاومت عراق به عربستان، رژیم و همچنین منافع دشمن در دریای سرخ، این معادله و توانمندی را نشان میدهد.
دست و پا زدنها
آمریکاییها برای باقیماندن در خاک عراق، راههای پیچیده و متنوعی را پیمودهاند:
۱. آمریکا با هدایت داعش موفق شد پس از آنکه در سال ۲۰۱۱ برای اولینبار از خاک عراق اخراج شد، بار دیگر در سال ۲۰۱۴ این حضور را به بهانه حمله داعش احیا کند. با این وجود گروههای مقاومت عراقی با قدرت خود دیگر اجازه تحرک عمدهای به تروریستها نمیدهند.
۲. آمریکا که با گروههای مقاومت شیعه به مشکل خورده بود، تلاش کرد به حضور خود در مناطق سنینشین و کردنشین ادامه دهد. حضور آمریکاییها هماکنون تقریبا به این مناطق محدود است و خروج سال ۲۰۲۵ شامل تخلیه مناطق عربی سنی، و تخلیه سال ۲۰۲۶ شامل پایگاهها در اقلیم کردستان خواهد شد.
۳. آمریکا برای درهم تنیده کردن حضورش در خاک عراق، این حضور را در قالبهای مختلفی طراحی کرد. آمریکا یک حضور مستقل در قالب همکاریهای دوجانبه مانند آموزشی و تسلیحاتی، حضور دیگر در قالب ناتو و یک حضور دیگر در قالب نیروهای ائتلاف ضد داعش را تجربه کرده است.
۴. مسیر کارآمد برای واشنگتن، بازی با جدولهای زمانبندی خروج است. کاخسفید فشارهای متمرکز برای خروج را با گفتگوها و طول دادنشان میشکند. در هر نوبت پس از ماهها مذاکره، جدول زمانبندی چندساله خروج بهدست میآید که آن نیز نقض میشود.
پس از خروج
آمریکا نفوذ بزرگی در عراق دارد که تنها یکی از ابعاد آن نظامی است؛ هرچند همین بعد را باید بزرگتر از دیگر ابعاد دانست. نفوذ واشنگتن در بغداد به اندازهای پیچیده است که حضورش نظامیاش در عراق نیز تنها در یک شاخه به حضور مستقیم نظامیاش مربوط میشود. آمریکا در چند یگان نظامی عراق قدرت داشته و همزمان ابزار گروههای تکفیری و تروریستی را نیز در دست دارد. با این وجود پس از عقبنشینی نظامی آمریکا، بساط این نفوذها نیز برچیده خواهد شد.
نقش لابی یهود
لابی یهود، حضور نظامی آمریکا در منطقه برای دفاع از رژیم را ضروری میداند. بر همین اساس سیاستهای آمریکا در غرب آسیا و بهویژه عراق بهشدت تحتتاثیر یهودیان است. آلینا رومانوفسکی، سفیر آمریکا در عراق و دن شاپیرو، رابط ویژه دولت بایدن با رژیمصهیونیستی در امور ایران، هردو یهودی هستند. استفاده از شاپیرو که وظیفه اتصال میان رژیم و دموکراتها را برعهده دارد، در چنین پستی نشاندهنده اهمیت مهار ایران در سیاست صهیونیستهاست. اگر یهودیان یکی از محورهای اصلی تعیینکننده سیاست آمریکا در غرب آسیا باشند، حضور نظامی آمریکا در خاک عراق، سوریه و اردن برای دفاع از رژیم اهمیت بالایی مییابد. حتی هوکشتاین که وظیفه هدایت گفتگوهای غیرمستقیم میان تلآویو و بیروت را از طرف دولت بایدن برعهده دارد نیز یهودی است.
منبع: روزنامه فرهیختگان