پریدخت زند روانشناس شخصیت در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان اظهار کرد: در دوران کودکی، ما به استفاده از روشهایی عادت کرده بودیم که به کمک آنها با ترس، اضطراب و خشم خود مقابله کنیم؛ زیرا نیاز داشتیم رنج هیجانی ایجاد شده را هر چه سریعتر کاهش دهیم. محیط، رفتار والدین، آسیبها و اتفاقات، و همچنین خلق و خوی ما، باعث شدند که به یک مجموعه سبکهای مقابلهای عادت کنیم.
او ادامه داد: این رفتارهای مقابلهای، مانند فرار، حمله یا تسلیم، ممکن است در دوران کودکی سازگارانه بوده باشند، اما اکنون در بزرگسالی، ناسازگارانه هستند و باعث میشوند هیجانات ما شدید و غیرقابل کنترل شوند. همچنین، این رفتارها باعث تقویت و تکرار تلههای ذهنی ما میشوند، زیرا ما با این تلهها مواجه نمیشویم و آنها را به عنوان واقعیتی موجود و غیرقابل تغییر در باورمان تأیید میکنیم.
زند تصریح کرد:دوران کودکی به پایان رسیده، اما در ذهن عدهای از ما هنوز انگار تمام نشده است! زیرا همچنان از تلههای خود، مانند ترس از طرد شدن یا نقص داشتن، هراس داریم و ناآگاهانه با عادتهای کودکی میخواهیم با هیجانات رنجآور تلهها روبرو شویم. اما کودکی پایان یافته و ما اکنون میتوانیم بهطور آگاهانه و با رفتارهای بالغانه، با هیجانات ناخوشایندی که ممکن است در اثر فعال شدن تلهها ایجاد شده باشند، مواجه شویم.
او ادامه داد: اکنون میتوانیم روش سازگاری و کنار آمدن با خود و دنیا را تغییر دهیم و بهجای فرار، حمله یا تسلیم شدن در برابر هیجانات رنجآور و موقعیتهایی که تله ما را فعال کرده است، با تله خود آگاهانه، بالغانه و سالم روبرو شویم و آن را در باور خود متوقف کنیم. این تغییر رویکرد، باعث نمیشود که هیجانات یا تلههای ما کاملاً حذف شوند یا هیچگاه برانگیخته نشوند، بلکه شدت، مدت و فاصله فعال شدن آنها بهتدریج کمتر و قابلکنترلتر میشود.
خبرنگار: عطیه رضایی