سینا قربانی با اشاره به اینکه در عصر حاضر، رسانهها به عنوان یکی از پایههای اصلی دموکراسی و مشارکت عمومی شناخته میشوند، اظهارکرد: رسانهها میتوانند به عنوان پل ارتباطی میان دولت و مردم عمل کنند و در بسیاری از موارد نقش ناظری مستقل را ایفا نمایند ولی با این حال، نقش ابزارهای ارتباطی به این موارد محدود نمیشود و رسانهها با استفاده از روشهای مختلف، از جمله انتشار اخبار، تحلیلها و گزارشها، میتوانند افکار عمومی را شکل دهند و در مواردی خاص حتی آنها را هدایت کنند.
این تحلیلگر رسانه، افزود: یکی از نظریههای مهم در ارتباط با نقش رسانهها، نظریه تنظیم دستور کار است، که بر اساس این نظریه، رسانهها میتوانند با برجستهسازی برخی مسائل و موضوعات، توجه عمومی را به سوی آنها جلب کرده و به این ترتیب در تعیین اولویتهای جامعه نقش داشته باشند؛ بهطور مثال، اگر رسانهها به صورت مستمر به یک مسئله خاص بپردازند، مردم به این نتیجه خواهند رسید که آن مسئله دارای اهمیت زیادی است و باید به آن توجه ویژهای داشته باشند.
وی ادامه داد: قاببندی یکی دیگر از روشها در مدیریت افکار عمومی است و رسانهها با انتخاب زاویه دید و نحوه ارائه اخبار، میتوانند به شکلدهی به نحوه ادراک مردم از وقایع کمک کنند، به عبارت دیگر رسانهها با انتخاب کلمات و تصاویر مناسب، میتوانند تأثیرات مختلفی بر نحوه درک مردم از یک موضوع خاص بگذارند که این موضوع به خصوص در مواقع بحران یا در زمان انتخابات سیاسی اهمیت بیشتری پیدا میکند.
این کارشناس رسانه با اشاره به اینکه یکی دیگر از روشهای رسانهها برای مدیریت افکار عمومی، تکرار مکرر پیامها است، اظهار داشت: وقتی رسانهها به طور مداوم یک پیام خاص را تکرار میکنند، این پیام به تدریج در ذهن مخاطبان حک میشود و به عنوان یک واقعیت پذیرفته خواهد شد که این روش به ویژه در کمپینهای تبلیغاتی و سیاسی کاربرد بیشتری دارد، جایی که رسانهها تلاش میکنند تا با تکرار یک پیام، دیدگاه خاصی را در ذهن مخاطبان خود نهادینه کنند.
قربانی با تاکید بر اینکه رسانهها میتوانند تأثیرات منفی بر سلامت روانی جامعه داشته باشند، گفت: انتشار مکرر اخبار منفی، مانند گزارشهای مربوط به خشونت، جنگ، یا فجایع طبیعی، میتواند به اضطراب و استرس در جامعه منجر شود و همچنین رسانهها میتوانند با ترویج الگوهای غیرواقعی و نادرست از زیبایی و موفقیت فشارهای روانی را بر افراد جامعه افزایش بدهند.
وی افزود: با توجه به اینکه ابزارهای ارتباطی توانایی این را دارند که دیدگاههای خاصی را تقویت کرده و دیگر دیدگاهها را نادیده بگیرند، ممکن است باعث ایجاد اختلافات و تضادهای عمیق در جامعه شوند، که این مسئله به ویژه در محیطهای سیاسی، جایی که رسانهها ممکن است از احزاب خاص حمایت کنند یا بخواهند جامعه را به وضعیت چندقطبیسازی برسانند، بارزتر است.
این تحلیلگر و کارشناس مسائل رسانه با اشاره بر اینکه با رشد روزافزون رسانههای اجتماعی، تأثیر این پلتفرمها در مدیریت افکار عمومی غیرقابل انکار است، گفت: رسانههای اجتماعی به مردم این امکان را میدهند تا به سرعت اطلاعات را به اشتراک بگذارند و با دیگران ارتباط برقرار کنند و این پلتفرمها به شکلی بیسابقه قدرت را از نهادهای سنتی رسانهای گرفته و به دست افراد عادی سپردهاند و عبارتی دیگر در این شرایط، هر کاربر میتواند به یک تولیدکننده محتوا تبدیل شود و به همین دلیل رسانههای اجتماعی به یکی از ابزارهای اصلی برای شکلدهی به افکار عمومی تبدیل شدهاند.
قربانی با تاکید بر اینکه انتشار سریع اطلاعات نادرست و شایعات، یکی از بزرگترین آسیبهای رسانههای اجتماعی است، افزود: علاوه بر این، الگوریتمهای مورد استفاده در رسانههای اجتماعی، موجب ایجاد «حبابهای فیلترینگ» میشوند؛ به این معنا که کاربران بیشتر محتواهایی را میبینند که با دیدگاهها و علایق قبلیشان همخوانی دارد و این موضوع میتواند، قطبیشدن جامعه را افزایش دهد.
منبع: ایرنا