موزه ملی ورزش،المپیک و پارالمپیک در سالروز تولد غلامرضا تختی برای نخستین بار از نامه دستنویس ناصر گیوه چی برای غلامرضا تختی رونمایی کرد.
پنجم شهریور ماه سال هزار و چهارصد و سه خورشیدی نامه ناصر گیوه چی به غلامرضا تختی به تاریخ ۱۳۳۴/۱/۲۲
اثری موزهای به مثابه پیام پهلوانی؛ از مجموعه اسناد موزه ملی ورزش و المپیک
بعضی از کلمات بر گردن آدمی حق حیات دارند.
بعضی از کلمات، پارههای بودن ِ آدمی اند.
بعضی از کلمات، کلمه نیستند، پاره خطی از سرنوشت تو هستند.
کلماتی که تو را بزرگ کرده اند.
بعضی از کتابـ ها، کتاب نیستند.
یک دوره از خاطرات تو بوده اند که ... لابه لای برگهای آن قد میکشیدی.
بعضی از نوشتهها، سطر سطرِ سرنوشت تو را رقم میزنند... (قیصر امین پور).
موزه ملی ورزش و المپیک به پاسداشت ارزش های پهلوانی و گرامیداشت یاد و نام غلامرضا تختی، گزیده ای از نامه ناصر گیوه چی به غلامرضا تختی ، از مجموعه اسنادخود را رونمایی می نماید؛اما پیش از آن، طبق روال موزه ها، اشیا لب به سخن گشوده اند و داستانی از میراث مکتوب این سرزمین و خاطراتی از یک دوره تاریخی را رقم زده اند.
این نامه اندر حکایت فرزندان سرزمینی است که در لا به لای برگهای آن با پهلوانی و رادی قد کشیده اند و دوستی و مرام و جوانمردی را، چون آموزگاری به یاد گار گذاشته اند. به سال ۱۳۳۴ ناصر گیوه چی (دارنده مدال نقره المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی و مدال برنز بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو) با غلامرضا تختی راهی سفری زیارتی میشوند. تا آستان بوسی مولا علی میروند.
اما دغدغه رها کردن یارش در دیاری دیگر در ذهن اش باقی میماند؛ حتی اگر آن دیار، دیار عاشقان باشد. از تهران نامهای به تختی مینویسد که مملو از تاسف تنها گذاشتن اوست و در ادامه:
فرستنده نامه: ناصر گیوه چی
گیرنده نامه: جهان پهلوان غلامرضا تختی
تاریخ: ۱۳۳۴/۱/۲۲
حضور محترم برادر عزیزم آقای غلامرضا تختی، پس از عرض سلام و اظهار ارادت امیدوارم که وجود شریف در زیر سایه حضرت حسین بن علی علیه السلام محفوظ باشد.
باری اگر از راه لطف جویای حال اینجانب باشید بحمداله سلامتی حاصل است بجز دوری دیدار شما آنهم امید دارم انشاء اله به زودی زود دیدارها تازه شود. باری بنده خیلی (متاسفم) که تنها آمدم طهران شما را گذاشتم امیدوارم که عفو میشود. جریان خودم را برای شما مفصل شرح دادم امیدوارم که باعث گله نباشد.
از لحاظ پولی در مضیقه بودم و اطمینان نداشتم پول برایم بفرستند. تو را به پنج عمام (امام) که قفلش را گرفتیم قصمت (قسمت) میدهم هرچه قدر پول لازم شد برایم بنویسید یا تلگراف میشود فوری برایت میفرستم انشالا فراموش ننمایید.
در طهران آقای زندی و تمام ورزشکاران از من سئوال بنمودند که چرا آقای تختی را گذاشتی برود بنده هم گفتم میروند به شام و بیروت دوماه میمانند و بر میگردد. زیاده وقت شما را نگیرم بقاء موفقیت شما را از حضرت احدیت خواستارم.
خدا را قسم میدهم بحق حسین بن علی موراد (مراد) شما را بدهد.
جواب نامه را فوری بدهید منتظرم
قربان ناصر گیوه چی