حسن احسانینژاد در ۱۷ بهمن سال ۱۳۳۲ در روستای کوشک الموت از توابع قزوین متولد شد. او در دوران تحصیل، همواره به عنوان فردی معتقد و مقیّد به مسائل دینی شناخته میشد. حسن پس از دریافت مدرک دیپلم، دفترچه آماده به خدمت گرفته و به سربازی اعزام شد و دوران سربازی را در تهران گذراند.
با آغاز زمزمههای انقلاب اسلامی، حسن احسانینژاد با شور و نشاط وارد فعالیتهای انقلاب شد. او در صحنههای مختلف انقلاب، حضوری پرتلاش داشت و در تهییج جوانان و نوجوانان برای حضور در صحنه، در محل خود نقشی مؤثر و چشمگیر ایفا کرد. برای تحقق انقلاب و استقرار نظام اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نورزید و تا پیروزی انقلاب دست از فعالیت انقلابی خود بر نداشت.
او در اوایل سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسدران در آمد. مدتی به عنون مسئول پرسنل سپاه کرج خدمات ارزندهای را در انتظام امور پرسنلی صورت داد. او را میتوان به عنوان عنصری فعال در شکلگیری هسته مرکزی سپاه نامید که از بدو ورود به سپاه در مسائل نظامی، توانایی و شایستگی ارزندهای از خود بروز داد. در این زمینه رشد چشمگیر کرد و خیلی زود به عنوان فرمانده گردان سپاه برگزیده شد.
پس از شروع غائله کردستان، برای مبارزه با ضّد اتقلاب داوطلبانه راهی این استان شد و در سرکوبی ضّد انقلاب و آزادسازی شهرهای مختلف حضور فعال یافت. احسانینژاد، پس از شروع جنگ تحمیلی، به عنوان مسئول تعاون سپاه ناحیه کرج انجام وظیفه کرد. در این مسئولیت، خدمات شایانی ارائه داد. او حتی برای کفن و دفن شهدا شخصاً اقدام میکرد و خدمت در این مسئولیت را برای خود، فضیلتی والا میشمرد.
او در سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد که ۱ پسر و ۲ دختر از او به یادگار ماند. پس از مدتی به خاطر ابراز لیاقت و توانایی در اجرای مسئولیت خود، با حفظ سمت، به عنوان مسئول لجستیک ناحیه نیز منصوب شد. حسن احسانینژاد با وجود داشتن مسئولیت سنگین، لحظهای از کار و فعالیت احساس خستگی نمیکرد و با پشتکار تمام، به رتق و فتق امور لجستیکی سپاه میپرداخت و نیز امور مربوط به تعاون را به سامان میرساند.
هنگام اعلام جنگ مسلحانه گروهک منافقین، او با جان و دل به مقابله با این عناصر پرداخت. احسانینژاد، تمام تلاش و توان خود را مصروف پشتیبانی و تدارک رزمندگان میکرد و در این زمینه، همه مسئوولان و دستاندرکاران شهرستان کرج را بسیج و به امر خطیر پشتیبانی ترغیب میکرد.
وی برغم داشتن مسئولیت خطیر در پشت جبهه، هنگام شروع عملیات، مرخصی میگرفت و برای شرکت در عملیات راهی جبهه میشد. احسانینژاد، در سازماندهی لجستیک سپاه کرج، توانمندی و مدیریت بالایی از خود نشان داد و در تأمین امکانات جبهه بویژه لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام، فعالیتهای درخشان و چشمگیری انجام داد، به طوری که یکی از مسئولان مستقیم او اذعان داشت که مدتها پس از شهادت وی، لجستیک سپاه کرج نمیتوانست به آن جایگاه زمان تصدی احسانینژاد برسد. در واقع سالها تلاش و تجربه در امر لجستیک او را در این زمینه مردی کاردان و صاحب نظر کرده بود.
به دلیل همین رشادتها و لیاقتها، احسانینژاد به عنوان مسئول ستاد لشکر منصوب شد. او به رغم پرهیز از عنوان و مقام، به خاطر حضوری مستمر در جبهه، این مسئولیت را پذیرفت و با شور و نشاط بیشتر خود را وقف خدمت در این مسئوولیت کرد. او حضور پر رنگ و مستمر در جبهه را به عنوان تولدی دوباره برای خود تلقی میکرد.
احسانینژاد در بیشتر عملیاتها به عنوان مسئول ستاد لشکر حضور ثمربخش و تعیین کننده داشت. او در عملیات «والفجر ۸» نقش عمده ایفا کرد و خود از نزدیک، همراه فرمانده لشکر، در منطقه عملیات حضور یافته و به هدایت نیروهای تحت امر پرداخت.
سرانجام پس از ماهها تلاش و مجاهدت در راه خدا، حسن احسانینژاد به آرزوی دیرین خود رسید و شهد شهادت را با همرزم با وفایش شهید «جنگروی» نوشید. او در عملیات «والفجر ۸» در منطقه فاو، در روز ۲۷ بهمن ۶۴ در کنار «اروندرود» مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نایل آمد.
منبع: ایسنا