اول مهرماه امسال بزرگترین حادثه معدن جهان درطبس با فوت ۵۰ نفر کارگر رقم خورد که متاسفانه یکی از کارگران که همسرش به زایشگاه رفته بود، نوزادش را ندید.

عقربه‌های ساعت را نگاه می‌کند، در دلش امید و اضطراب است، هراز گاهی شماره همسرش را می‌گیرد، عزیزم خوبی؟ هنوز اتاق عمل نرفتی؟ من اگرچه پیش تو نیستم، اما قلبم در کنار توست، برایت قران می‌خوانم تا به اتاق عمل بروی و با نوزاد کوچکمان برگردی.

اضطراب تمام وجودش را گرفته، دلشوره‌ای عجیب در وجودش رخنه کرده، نمی‌داند قرار است فرزندش را ببیند یا در آروزی دیدن روی فرزند بماند.. هنوز در فکر و ذهن اتاق عمل و نوزادش بود که همکارانش صدایش می‌زنند، بیا باید برویم شیفت را تحویل بگیریم.

سراسیمه گوشی تلفن همراه خود را به یکی از رفقا که شیفتش تمام شده می‌دهد و از او می‌خواهد هر وقت تلفنش زنگ خورد و همسرش خبر به دنیا آمدن فرزندش را داد، او گوشی را جواب داد و از طریق کارگرانی که به داخل تونل می‌آیند به او خبر دهدو مژدگانی را هم به دوستش قول داده که می‌دهد. قرآن می‌خواند وارد تونل می‌شود، پدر به تونل می‌رود و مادر به زایشگاه. هنوز صدای گریه‌های نوزاد از اتاق عمل بلند نشده که خبر‌های خوبی از تونل به گوش نمی‌رسد. آری حکایت غم انگیز این است که پدر به قتلگاه رفت و مادر به زایشگاه... دیدار به قیامت...

این قصه یکی از جانباختگان حادثه معدن طبس بود.

بزرگترین حادثه معدن جهان در طبس؛ مرگ تلخ ۵۰ معدنچی

هنوز دقایقی از آغاز اولین روز پاییز نگذشته بود که انتشار خبر انفجار معدن زغالسنگ معدنجوی طبس همه را نگران کرد؛ حادثه‌ای که البته در آخرین ساعات تابستان رخ داده بود. اخبار افزایش لحظه‌ای تعداد قربانیان از دقایق اولیه صبح آغاز شد. هر لحظه از تعداد مفقودین به تعداد فوت شده‌ها اضافه می‌شد تا یکی از بزرگترین و تلخ‌ترین حوادث معدنی جهان رقم بخورد.

سال ۲۰۱۰ وقتی معدن سن‌خوزه فرو ریخت و ۳۳ معدنچی جان باختند، عنوان بزرگترین فاجعه معدن را به آن دادند. حال در شب تلخ نخستین روز مهر ۱۴۰۳ حادثه‌ای در طبس رخ داده که تا لحظه تنظیم این گزارش تعداد فوت شده‌ها ۵۰ نفر اعلام شده و ۲۴ تن مصدوم شده‌اند.

حادثه‌ای که موجب شد نه در سفر رئیس جمهوری به نیویورک و نه آغاز به کار مدارس جزو تیتر یک روزنامه‌ها و سایت‌ها شود بلکه خبر فوت ۵۰ معدنچی کشورمان بود که به مهمترین خبر روز نخست پاییز تبدیل شد و در انفجار معدن یورت در سال ۱۳۹۶ نیز ۴۴ نفر جان خود را از دست دادند.
سکانس دوم

در صحنه‌ای دیگر از درد این حادثه، ماشین حمل اجساد پشت غسالخانه می‌ایستد. ساعت چند دقیقه مانده به ۷ صبح روز دوم مهر است. خانواده‌های جانباختگان خودشان را به نزدیکی ماشین حمل اجساد می‌رسانند. زنان شیون‌کنان توسط عده‌ای دیگر از نزدیک شدن به اجساد منع می‌شوند. مردان هم برای حمل پیکر جانباختگان به سمت ماشین می‌روند. چند ثانیه به این تصاویر و صحنه‌ها خیره می‌مانم. پلک نمی‌زنم. یک‌باره زیرلب با خودم می‌گویم: جوانان بنی‌هاشم بیایید/ علی را بر در خیمه رسانید.

سکانس سوم

چند نفری اطراف غسالخانه دنبال واحد اداری غسالخانه می‌گردند. هنوز قفل سالن غسالخانه باز نشده است. سراغ کسی می‌گردند که بتواند به آنها یک پاسخ درست و مشخص بدهد. می‌گویند که از مشهد برای تحویل گرفتن پیکر دایی‌شان آمدند. چشم‌هایشان‌تر است. مردان جوانی هستند، اما از چشم‌هایشان مشخص است که زیاد گریه کرده‌اند. در میان صحبت‌هایشان می‌گویند هیچ‌کس پاسخ درستی درباره وضعیت دایی‌شان به آنها نداده است. از همان لحظه وقوع حادثه، وقتی باخبر می‌شوند، خودشان از مشهد به سمت طبس می‌آیند.

ابتدا در بیمارستان مصطفی خمینی به دنبال دایی‌شان می‌گردند. ظاهرا یکی می‌گفت زنده است و مرخص شده و دیگری می‌گفت در بخش دیگری از معدن هنوز محبوس است. حالا هم بیمارستان گفته بود که به باغ رضوان بروید و آنجا به دنبال پیکرش بگردید.

سکانس چهارم

ساعت از شش و نیم صبح گذشته است. یکباره شیون یک زن، فضای آرام روبه‌روی غسالخانه را به هم می‌زند. «مادر. مادر. مادر. محمدجوادم کجاست؟ پسر جوانم. پسر ۲۷ ساله‌ام.» تعدادی دیگر از اعضای خانواده‌اش، همراهی‌اش می‌کنند. دست‌هایش را گرفته‌اند تا مبادا از حال برود. مادر یکی از جانباختگانی است که امروز قرار است تشییع شود. محمد جواد قاسمی، متولد ۷۶ و یک فرزند با نام نورا دارد که هفت ماهه است و همسرش ۲۵ سال دارد. اینها را از گریه و شیون مادرش متوجه می‌شوم.

شب تلخ در طبس

آخرین ساعات تابستان ساعت ۲۱ شنبه‌شب ۳۱ شهریور امسال با یک خبر تلخ و تاسف‌بار تمام شد؛ حادثه انفجار در معدن زغال سنگ طبس که حدود ساعت ۲۱ شب رخ داد، تعدادی از کارگران را دچار خفگی کرد و گفته شد ۵۰ نفر در این حادثه جان خود را از دست داده‌اند.

۵۰ نفر بودند، ۵۰ مرد، ۵۰ سرپرست به واقع ۵۰ خانواده که چشمشان به سیاهی زغال بود و دلشان به امید سپید، هرچند سخت، هرچند سنگین، کار در معدن را با جان پذیرفته بودند، کار سخت و زیان آور برای کسب لقمه‌ای نان از دل سنگ.

مردان معدن جو، همان‌ها که یک شنبه شب به روال همیشه دل به روشن شدن چراغ زندگی شان سپردند تا باز هم روزی و شبی را به امید دیدار خانواده در عمق زمین سپری کنند، کارشان همین بود، بیش از ۲ هزار متر از زمین را پایین می‌رفتند و بعد تازه ۷۰۰ متر در عمق زمین پیش می‌رفتند، تصورش هم انگار نفس را تنگ می‌کند، چه رسد به اینکه واقعا هم، راه نفست را ببندد، اما حادثه ناگوار انفجار، راه بازگشت را، راه زندگی و نفس را برای همیشه برآن‌ها بست...

تنها یک کپسول برای نجات داشتیم 

یکی از کارگران معدن طبس با بیان اینکه از اردیبهشت سال گذشته وارد این معدن شده‌ام گفت: کار در معدن بسیار سخت و طاقت‌فرساست به طوری که هر روز از ساعت ۷ صبح تا یک ظهر و ۷ عصر تایک شب در معدن مشغول به کار بودیم.

حسین کرمی در زمینه اینکه آیا تجهیزات لازم در معدن بوده است گفت: معدن حتی سنسور حسگر نداشت و تنها یک کپسول خود نجات داشتیم و از کمترین امکانات استفاده می‌کردیم.

کرمی با بیان اینکه انفجار در بلوک c بود ما دربلوک b. حجم کار در معدن به حدی زیاد بود که متوجه خود حادثه در لحظه نشدیم.

این کارگر معدن با اشاره به اینکه حقوق ما در ماه نزدیک ۱۲ میلیون تومان است، گفت: برای کارفرما و مدیر مجموعه تنها استخراج زغالسنگ اهمیت داشت و بس.

ابتدا اجازه ندادند وارد تونل شویم

جواد خسرو شیری از دیگر کارگرانی معدن معدن جوی طبس که بیش از دو سال است در این معدن فعالیت می‌کند، به خبرنگار ما بیان کرد: روز حادثه من بیرون در حال استراحت بودم که متوجه اتفاق شدم. به سرعت به محل حادثه رفتیم که در ابتدا اجازه ندادند وارد تونل شویم، اما بعد از نیم ساعت گفتند هر کس داوطلب است می‌تواند وارد شود. بعد که وارد معدن شدم دیدم همکارانم فوت کرده‌اند که سه نفر از دوستانم را نیز از دست دادم و این داغ به این زودی‌ها سرد نمی‌شود و از دل ما بیرون نخواهد رفت.

دیگر در هیچ معدنی کار نخواهم کرد

محمد بهمدی از مجروحان حادثه معدن معدنجوی طبس که تنها دو سه ماه است که در آن معدن کار می‌کند، اظهار داشت: ساعت از ۲۱ شب گذشته بود که انفجار رخ داد من در آن حادثه دچار گاز گرفتگی شدم و من را به بیمارستان رساندند.

وی با تأکید بر اینکه ایمنی معدن ضعف داشته است، بیان کرد: به عنوان مثال دستگاه هشداردهنده‌ای نبود که اگر در یک بلوک حادثه‌ای اتفاق بیفتد بتواند به سرعت به سایر بلوک‌ها اطلاع‌رسانی کنند که از شدت حادثه جلوگیری شود.

این مجروح حادثه گفت: بعد از حادثه در بیمارستان برخی از مسئولان، چون دادستان و مسئولان دانشگاه علوم پزشکی به دیدن ما آمدند ولی از صنعت و معدن که متولی اصلی است کسی دلجویی از ما نکرد.

بهمدی با اشاره به اینکه میزان حقوق من حدود ۱۲ میلیون تومان است، بیان کرد: با توجه به اینکه من فوت دوستان و همکارانم را در این حادثه دیده‌ام. حتی اگر بیکار هم بمانم دیگر در هیچ معدنی کار نخواهم کرد و الان به شدت از نظر روحی و جسمی آسیب دیده‌ام. من به دادستان هم گفتم برخی از مسئولان می‌آیند و احوالی می‌پرسند و مشکلات را جویا می‌شوند ولی از پیگیری‌های بعدی خبری نیست.

وی یادآور شد: از همه می‌خواهم که پیگیر چرایی این حادثه باشند، حادثه تلخی که در آن جوانان کم سن و سال جان خود را از دست دادند و همه ما را در ماتم گذاشتند.

نماینده مردم شهرستان‌های فردوس، طبس، بشرویه و سرایان در مجلس شورای اسلامی نیز در جلسه مجلس شورای اسلامی، درباره حادثه انفجار معدن طبس طی تذکر شفاهی، اظهار داشت: موضوع حادثه معدن ذغال سنگ طبس باید به صورت کارشناسی پیگیری شود و اگر قصور و کوتاهی در این خصوص انجام شده است، باید با مقصران به صورت جدی برخورد شود.

محمد نصیری افزود: در چند روز گذشته و پیش از وقوع این حادثه، پیگیری‌های بسیاری در مورد بدهی ذوب آهن اصفهان به مجموعه‌های معادن داشتم و چرا این بدهی باید به قدری باشد که پیمانکاران با مشکل مواجه شوند؟ امروز شاهد واردات ذغال هستیم و آیا این بدهی در زمینه ذغال‌های وارداتی نیز وجود دارد؟

نماینده مردم طبس در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: چرا ما ذغال سنگ وارداتی داریم و به چه علت قیمت ذغال سنگ وارداتی باید دو برابر قیمت ذغال سنگ داخلی باشد؟

نصیری بیان کرد: یکی از موضوعاتی که خطرات احتمالی در معادن ذغال سنگ را کاهش می‌دهد، بحث مکانیزه شدن و مانیتور شدن معادن است. از وزارت صمت و تعاون و دستگاه‌های مربوطه می‌خواهم که در بحث ذغال سنگ به صورت ملی نگاه شود.

وی تاکید کرد: همچنین از نمایندگان مجلس درخواست دارم که سخت و زیان‌آور بودن فعالیت کارگرانی را که داخل تونل‌های زیرزمینی و در عمق ۸۰۰ متری زیر زمین هستند، از یک و نیم سال به دو سال تغییر دهند تا بتوانیم زحمات این عزیزان را جبران کنیم.

منبع: تسنیم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۵۰ ۰۶ مهر ۱۴۰۳
دراین زمینه می بایست نظارت برمعدن وامورات آن صورت می گرفت تا از اتفاق این چنین جلوگیری بعمل می امد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۹ ۰۶ مهر ۱۴۰۳
علی رغم تمام شعارهایی که داده میشود جان مردم برای حاکمیت بی ارزش است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۵۳ ۰۶ مهر ۱۴۰۳
عرضه تجهیز یک معدن به سنسور رو نداریم بعد می‌خواهیم آمریکا و اسرائیل رو از روی زمین محو کنیم؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۵۶ ۰۶ مهر ۱۴۰۳
سلام این مملکت فقط دزدی وغارت مردم وقشر آسیب پذیر هست اینا یه اتفاقی که افتاد چند تا نظر می دن و می رن دیگه پشت سرشون هم نگاه نمی کنند چون جان آدما ارزشی نداره