پس از برگزاری نماز جمعه تاریخی روز گذشته در مصلی تهران و سخنرانی رهبر انقلاب، بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر ایران با وجود گرایشهای مختلف سیاسی در این رویداد عظیم شرکت کردند و برخی از شاعران کشور برای ایران و به منظور وحدت بیشتر، تازهترین سرودههای خود را به نماز جمعه روز گذشته اختصاص دادند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
قسم به خون شهیدان
به ایستادن، آن دم که سنگ میبارند
به کوه بودن، آن لحظهها که دشوارند
به دیدگان مصمم، به سینههای ستبر
به بازوان دلیران که گرم پیکارند
به پهلوانیِ مردان مرد، گاهِ نبرد
که خم به ابرو و زانوی خود نمیآرند
به اضطراب دل مهربان شیرزنان
دمی که رو به خدا دست بر دعا دارند
به مشتها ـ گره دستهای نوزادان ـ
از آن دقیقه که پا روی خاک بگذارند
به جوهر قلم قاضیان راد، آن دم
که حلق خائن در هر لباس بفشارند
قسم به خون شهیدان، به اشک راهروان
که روز واقعه، گردان جنگ بسیارند
قسم که اینهمه،ای بیرق عزیز امید
به هرچه قله تو را جاودانه میکارند
در این شبانه که گرگان چارسو هارند
شکوهمند شبانان قصه بیدارند...
برقص بیرق غیرت در اوج توفانها
رها برقص علمدارهات بیدارند
نشستهام به سخن با تویی که محرم رازی
نشستهام که دل خستهی مرا بنوازی
در این جماعت یکرنگ، با همین دل شیدا
در آرزوی تو امروز میرسم به نمازی
رسیدهام به صف آخر و بدون تکلّف
نشستهام به تماشای نور و آینه بازی
درین زمانه دلتنگ زخمهای پیاپی
خرابههای دلم را مگر به عشق بسازی
میان خطبه به نام تو میرسد سخن آری
گمان کنم که تو هم گوشهای به راز و نیازی
نماز جمعه موعود، با امامت نورت
خدای من چه بهشتی؛ خدای من چه نمازی
وقتی امام عاشقان بالای منبر میرود
آثار اندوه از دل غمگین ما در میرود
گلدستهها پر میشود از بانگ زیبای علی
سیراب میگردد جهان از شهد دریای علی
با خطبههای حیدری، آتش به عالم میزند
سنگ صدایش ضربهها بر شیشه غم میزند
هر واژهای با لحن او، صد بیت سوزان میشود
لبتر کند کاخ ستم از پایه ویران میشود
لبتر کند جانهای ما تا آسمان پر میکشد
هر کس بهقدر وسع خود، از چشمهاش سر میکشد
در جمعه نصر اینچنین صحن مصلی دیدنی است
از قامت دیوارها گلهای خوشبو چیدنی است
بر سنگفرش سینهها غم مینگاریم
تا روز فتح قدس، دندان میفشاریم
طوفان اگر بر پا شود در کل عالم
ما سر به فرمانهای حیدر میسپاریم
اسراییل جعلی...!
تو در جغرافیا جایی نداری
تو تاریخی که باید بگذری زود
جهان در انتظارِ یک قیام است
محقّق میشود آن روزِ موعود
از شعلهها بیرون بزن ققنوس نامیراست
غرق رجز کن شهر را آوای تو گیراست
مثل همیشه لرزه بر بنیان شر انداز
کابوس دشمن، رعشهای بر جان شر انداز
از ضاحیه پیداست اینک ردپای نصر
از «من قضی نحبه...» بخوان از آیههای نصر
سروی که با رنگ خزان ناآشنا هستی
کوهی که با لرز و تکان ناآشنا هستی
دشمن نمیداند علم پایین نمیافتد
پرچم به دست صهیون بیدین نمیافتد
میدان که از مرد خدا خالی نمیماند
از دشمنت جز اسم پوشالی نمیماند
بعد از خزان قطعاً بهاری میرسد از راه
آری یقیناً تک سواری میرسد از راه
در قدس همراهش نماز جمعه میخوانیم
ثابت قدم بر راه و رسم عشق میمانیم
داغت شبیه داغ مولایم جگر سوز است
«هیهات منا الذله» حزب الله پیروز است
از شعلهها بیرون بزن ققنوس نامیراست
غرق رجز کن شهر را آوای تو گیراست
مثل همیشه لرزه بر بنیان شر انداز
کابوس دشمن، رعشهای بر جان شر انداز
از ضاحیه پیداست اینک ردپای نصر
از «من قضی نحبه...» بخوان از آیههای نصر
سروی که با رنگ خزان ناآشنا هستی
کوهی که با لرز و تکان ناآشنا هستی
دشمن نمیداند علم پایین نمیافتد
پرچم به دست صهیون بیدین نمیافتد
میدان که از مرد خدا خالی نمیماند
از دشمنت جز اسم پوشالی نمیماند
بعد از خزان قطعاً بهاری میرسد از راه
آری یقیناً تکسواری میرسد از راه
در قدس همراهش نماز جمعه میخوانیم
ثابتقدم بر راه و رسم عشق میمانیم
داغت شبیه داغ مولایم جگرسوز است
«هیهات منّا الذلّه» حزبالله پیروز است