پیرو برگزاری همایش ملی «حقوق کودک و نوجوان در آثار هنری و ادبی»، نشست «سیر تطور مفهوم کودک و کودکی در ایران» که اولین نشست از سلسلهنشستهای این همایش است، در تالار گلستانِ هنرِ فرهنگستان هنر برگزار شد.
در این جلسه که به معاونت پژوهشی و هنری فرهنگستان هنر و اندیشکده امید برگزار شد، مجید شاهحسینی، رئیس فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، سعید حسامپور، استادتمام دانشگاه شیراز و رئیس مرکز مطالعات ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شیراز، حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان و مریم جلالی، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی به عنوان دبیر علمی همایش، به سخنرانی پرداختند.
ناگزیریم به سمت جهانی یا بومی شدن برویم
حسامپور، استادتمام دانشگاه شیراز و رئیس مرکز مطالعات ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شیراز، با تأکید بر این موضوع که بر این باور است که اگر بخواهیم به کودکی نگاه کنیم، میتوانیم در نظر بگیریم، با این پرسش مواجه میشویم که آیا باید دوران کودکی را مدنظر قرار دهیم یا دورانهای کودکی، افزود: «اگر قرار باشد دوران کودکی را به عنوان یک مفهوم مشترک مشابه در زمانهای مختلف در نظر بگیریم، برخی افراد به این باور معتقدند که ما باید تنها یک دوران کودکی داشته باشیم؛ به عبارتی، مفهومی به نام کودکی داریم که در دورانهای مختلف چندان تغییر نکرده است.»
وی در ادامه، با بیان این نکته که اگر بخواهیم به دورانهای کودکی نگاه کنیم، باید این پیشفرض را در نظر بگیریم که در دورانهای مختلف، به دلیل گفتمانهای گوناگونی که در سطح جامعه، فرهنگ و گستره جغرافیایی آن منطقه وجود داشته، باید از دوران کودکی گذر کنیم و به دورانهای کودکی توجه کنیم، ادامه داد: «بنابراین، این یک پیشفرض است که من احساس میکنم نه به صورت صددرصدی میتوانیم به دوران کودکی به عنوان یک پیشفرض ثابت نگاه کنیم و نه میتوانیم به صورت یکسره به دورانهای کودکی برویم و بگوییم که همه تغییرات و دگرگونیها را به رسمیت میشناسیم.»
حسامپور، در همین راستا، با تأکید بر این مفهوم که امروز، چیزی ثابت به عنوان یک مفهوم کلی وجود ندارد، اضافه کرد:«به خوبی میدانید که در پژوهشهایی که در حوزه علوم انسانی انجام میشود، ما ناگزیر هستیم به سمت جهانیشدن یا به سمت بومیشدن برویم.»
این استاد تمام دانشگاه شیراز، در ادامه با بیان این نکته که اگر بگوییم باید سازههای کاملاً مشترک برای همه کودکان دنیا طراحی کنیم، تصریح کرد: «این نیز نوعی نگرش است که باز یا باید به سمت بومیشدن حرکت کنیم یا به سمت جهانیشدن و هر کدام از این دو گزاره میتواند مبنای تعریف ما از حرکتی باشد که به سمت این مفهوم داریم که از نظر من، هر کدام از این دو عیبها و محاسنی دارند که میتوان درباره آن گفتوگو کرد؛ بنابراین، این نکات درباره دوران کودکی بود.»
کودکان با بزرگسالان تفاوتهای ماهوی دارند
حمیدرضا شاهآبادی نیز در این نشست درباره مشروطیت و عدم و امکان مفهوم کودکی در ایران سخن گفت.
وی با بیان این نکته که قصد دارد به این موضوع بپردازد که در دوره ماقبل مشروطه، دورهای که منجر به مشروطیت میشود، چیزی تحت عنوان دوران و مفهوم کودکی در کشورمان وجود داشته است یا نه، گفت: «وقتی درباره کودکی صحبت میکنم، درباره گروهی از اجتماع سخن میگویم که کاملاً با بزرگسالان تفاوتهای ماهوی دارند و ویژگیهای خاص خود را دارند.»
وی در ادامه، با اشاره به این نکته که ما در دورههای مختلف، دورانهای کودکی متفاوتی داریم که بر اساس گفتمانهای حاکم در هر دوره شکل میگیرند، افزود: «در دوره مشروطیت نیز گفتمان خاصی حاکم میشود که در دل آن گفتمان، توجه ویژهای به کودکان صورت میگیرد و این توجه ویژه، زمینهساز شکلگیری کودکِ مابعدِ اجتماعی و مابعدِ جامعهشناسی میشود.»
شاهآبادی، با تأکید بر این مفهوم که اعتقاد دارد که در اوایل دوره ناصرالدین شاه تا سال ۱۳۲۴ قمری (۱۲۸۵ شمسی) که فرمان مشروطیت صادر شد، قطعاً مفهوم کودکی وجود ندارد، ادامه داد: «در این دوره شرایط به گونهای فراهم میشود که نگرش به کودکی از منظر آموزش به وقوع بپیوندد و تلاش کنشگران اجتماعی در قالب آموزش، نخستینبار در کتاب «احمد» نوشته عبدالرحیم طالبوف خود را نشان میدهد.»
نویسنده سهگانه تاریخی «دروازه مرگان» در ادامه با اذعان به این امر که بر این باور است «عبدالرحیم طالبوف»، بنیانگذار مفهوم جدید کودکی و ممکنکننده شکلگیری آن در ایران، بوده است، اضافه کرد: «باید نگاهی بیندازیم به این که کسی که ما او را پیشرو در نگاه به کودکان میدانیم، چگونه کودک آرمانی خود را تعریف و معرفی میکند.»
وی با بیان این نکته که این کتاب، تأسی از کتاب «امیل» اثر ژان ژاک روسو است، اظهار داشت: «روسو پایهگذار مفهوم کودکی در اروپا و دوران مابعدِ رنسانس است و این کتاب در سال ۱۷۶۲ منتشر شده است و تأثیر زیادی بر روشنفکران و اندیشمندان ایرانی داشته است.»
این نویسنده در ادامه صحبت خود به پایدارنبودن کودکی اشاره کرد و با تأکید بر این مفهوم که کودکان پایدار و پاینده نیستند، تصریح کرد: «وقتی چیزی پایدار نباشد، دلبستگی به آن شایسته نیست و باید بدانیم آنچه که ما امروز برای فرزندانمان به عنوان دلبستگی ایجاد میکنیم، در آن زمان اصلاً وجود نداشته است.»
شاهآبادی، با اشاره به این امر که وقتی که اندیشههای مشروطیت شکل گرفت، روشنفکرانی که ریشههایشان به زمان عباسمیرزا برمیگردد و سفر به اروپا را تجربه کرده بودند، آمدند و جریان تبادل فرهنگی با اروپا آغاز شد، خاطر نشان کرد: «نخستین سوالاتی که این افراد مطرح کردند، این بود که چرا ما عقب افتادهایم؟ چرا کشور ما اینگونه است؟ چرا ما آزادی نداریم؟ چرا رفاه نداریم؟ و چرا همپایه کشورهای پیشرفته نیستیم؟ آنها شروع به اظهار نظر کردند و یکی از مواردی که همواره بر آن تأکید میکردند، این بود که ما به کودکان و به خودمان توجه نمیکنیم و این است که ما کودکان را آموزش نمیدهیم.»
نویسنده سهگانه تاریخی «دروازه مرگان» با بیان این که اگر بخواهیم تصویری از آموزش نیز داشته باشیم، یک آموزش مکتبخانهای وجود دارد که میتوان گفت آموزش در مکتبخانهها حداقل اطلاعات را به کودکان ارائه میدهد، یادآور شد: « نباید تصور کنید که روش تدریس آنها تفاوت زیادی با یکدیگر داشت؛ چوب، فلک و کتکزدن در همین مکتبخانههای خانوادگی نیز گزارش شده است، چرا که این روش آموزش نیست و تا زمانی که ما به این شیوه آموزش دهیم، هیچ تحولی رخ نخواهد داد. تحولی در آموزش باید صورت بگیرد و توجه به آموزش جدید از همینجا آغاز میشود.»