فکر میکنید فقط یک مناره در ایران میجنبد؟ و فوجفوج گردشگران برای دیدنش تنها به اصفهان میآیند؟»
نیم ساعتی میشود که روبهروی منارجنبان خشکم زده و به تکانهای دست راهنمای گردشگری که مناره را میجنبانَد زل زدهام. هر یک ساعت بالا میرود و منارههای با عرض ۹ و ارتفاع ۷ متر را برای گردشگران تکان میدهد! بعد نیروی عجیبی بین آجرها میچرخد و در کمتر از چند دقیقه، طوری در همهجا پخش میشود که هر دو مناره با هم میجُنبند، آن هم بیآنکه آجری بیفتد و نه حتی ساختمان زیرش ریزش کند.
همه با تماشای این تکانها هیجانزده بالا و پایین میپرند. «این اثر معماری ۷۰۰ ساله را ببینید که هنوز پابرجاست و تازه طوری طراحی شده که سرتاپا تکان میخورَد، اما طوریاش نمیشود!»
از جمعیت کمی فاصله میگیرم و مینشینم روی صندلی کافه جلوی منارجنبان و دفترم را باز میکنم. تمام فاصله ۴۴۳ کیلومتریِ تهران تا منارجنبان را به شوق دیدن این تکانها آمدم و حالا که از نزدیک میبینمش بیشتر توی فکر رفتهام. یک بنای آجری با مساحت ۱۴۶ مترمربع و دو مناره و یک بقعه و یک ایوان، چطور ممکن است که تنها با یک تکان ساده دست اینقدر تکان بخورَد و همچنان سر جای خودش باشد؟
این سوالی است که قبل از من خیلیها با دیدن منارجنبان از خودشان پرسیدهاند و هر کس به یک جواب رسیده. خیلیها میگویند «کارِ دست جن و پریست! میخواهند سربهسر آدمها بگذارند، منارهها را با یکدست تکان میدهند و با دست دیگرشان که اندازه کوه است نگهش میدارند!»
بعضی از اهالی محلی که سن و سالی ازشان گذشته هم میگویند «کار «عمو عبدالله کاردانی» است! شیخ عارف و زاهدی که همان ۷۰۰ سال پیش به رحمت خدا رفته و مزارش وسط بقعه منارجنبان است.»
چند معمار و فیزیکدان و استاد دانشگاه هم بعد از کلی حساب و کتاب و آزمایش، نظرشان این است که «این حرکت منارهها با استفاده از قانون اقتران زاویهای انجام میشود. زمانی که وزن متراکم از محور مناره به بیرون حرکت میکند، باعث ایجاد گشتاور میشود که با توجه به قانون اقتران زاویهای باعث حرکت دورانی آن میشود. این حرکت به وسیله محرکهای مختلف مثل باد، آب یا انرژی الکتریکی ایجاد میشود.»
بلند میشوم و دستی به آجرهای منارجنبان میکشم. قدیمیاند، اما کاغذ که نیستند تا به آن راحتی که من دیدم یا حتی به این دلیلها، تکان بخورند. حتماً دلیل دیگری دارد این سبکیِ سازه در مثل موجی مواج تکان خوردن. دلیلی رازآلود که معمار با خودش بُرده و همه از آن بیخبرند.
آدمها هاجوواج به این شاهکار معماری غیرثابت نگاه میکنند و تا میتوانند با آن عکس و فیلم یادگاری میگیرند. من، اما توی خیالم به معمارش دستمریزاد میگویم که دانشگاهِ اینچنین و آنچنان نرفته، شاهکاری برایمان به یادگار گذاشته که هزار سال هم بگذرد همچنان رازآلود و زیباست.
البته، منارجنبان اصفهان تنها مناره جنبان سرزمین ما نیست و مثل آن را در شهرستان اردکان استان یزد و مسجد جامع نیشابور (شهر کهن) هم داریم. منارههایی که «ابوعبداللّه حاکم»، قاضی، محدث و سفیر ایرانی در قرن چهارم هجری قمری، دربارهشان گفته:
«خمار تکین، مناری رفع کرد و صیتِ آن دو منار را دفع کرد؛ (منظورش منارههای قبلی بود که به دست عبداللّه طاهر ساخته شده بود و حالا منارههای جدید روی دست آنها زده بود.) چنانچه در دنیا، ارفع از آن و اعجب و آراستهتر و پیراستهتر و دایرتر منار، در هیچ دیار، هیچ نجار ندید. از فوق عالیِ بامِ جامع تا سرِ منار، نود و چار ذراع بود؛ و اجرت استادان بیمزدور خرج عمارت دو هزار مثقال طلا مقرر کرده بودند و به هندسه چنان ترکیب کرده بودند که، چون باد آمد فراخور قوه باد، آن منار حرکت کردی، اما نیفتادی و هیچ خشتی و جزئی از آن وی فاسد نشدی.»
بنای تاریخی منارجنبان اصفهان، سالهاست که آدمهای کنجکاو زیادی را از نقطه نقطه جهان به سوی خودش میکشد تا هنر دست معماران ایرانی را به رخ آنها بکشد. معماری عجیبی که تنها سنگ و چوب و گلِ و کاشیهای لاجوردی و فیروزهای نیست که روح هم دارد و زنده است. انگار که معمار منارجنبان، در تمام بخشهای این بنا، قطعهای از روحش را به جا گذاشته تا حتی پس از مرگش، همچنان زنده باشد.
بنایی که برای ساختنش علاوه بر معماری، مجموعهای از علوم دیگر مثل ریاضی و هندسه و حتی فیزیک و چه بسا شیمی هم به کار گرفته شدهاند تا جادوی ذهن خلاق ایرانی در قالب منارههایی که میجنبند به برای ابد به تماشا گذاشته شود.
«آندره گدار»، معمار مشهور فرانسوی در کتاب «آثار ایران» درباره منارجنبان مینویسد: «این بنا یک شیوه جدید در ساخت بناست که بیارتباط با علوم دیگر نیست.»
«دیو لافا»، سفرنامهنویس فرانسوی هم که در دوران قاجار گذرش به منارجنبان افتاده نگاه تازهتری داشته و مینویسد: «چیزی که نباید از آن غفلت کرد این است که در وسط هر مناره یک تیره چوبی وجود دارد که کمتر قوه عادی با دست میتواند آن را به حرکت دربیاورد مگر بادهای سخت اصفهان در اسفند ماه.»
خنکای هوای پاییزی بین منارههای جنبان میچرخد و با نور ملایم آفتاب یکه به دو میکند. آدمها میآیند، تماشا میکنند، و میروند. جلوی بنای منارجنبان پر از چشمهای گرد شده است که منتظرند تا راهنمای گردشگری دوباره مناره سمت راست را برایشان تکان بدهد تا مناره سمت چپ هم تکان بخورَد. چشمهایم را میبندم و به معمار منارجنبان فکر میکنم؛ و آن سؤال هنوز توی سرم، بیجواب، یزله میرود: «فکر میکنید فقط یک مناره در ایران میجنبد؟ و فوجفوج گردشگران برای دیدنش تنها به اصفهان میآیند؟»
گشتاور، تمایل نیرو به چرخاندن جسم حول محوری غیر موازی و غیر متقاطع با راستای نیرو را میگویند.
منبع: فارس