تاریخ فوتبال را که ورق بزنید با بازیکنانی روبهرو میشوید که استعداد ذاتی آنها در کار با توپ از همان دوران نوجوانی بارور شده است؛ استعدادهایی که از سوی مربیان بادانش کشف شده و پرورش یافتهاند تا در نهایت تبدیل به ستارههای جهان فوتبال شدهاند.
لازم نیست به زمانهای دور سفر کنیم، نمونههای این ستارهها همین حالا جلوی چشممان در حال هنرنمایی هستند؛ بازیکنانی مثل یامال و امباپه و کمی عقبتر مسی و رونالدو همه و همه محصول پرورش درست آکادمیهایی هستند که با مدیریت درست استعدادهای ناب را شناسایی و روی آنها کار کردهاند تا به اینجا رسیدهاند.
در ایران هر چند هیچگاه آکادمی فوتبال به معنای واقعی کلمه وجود نداشته و ندارد و با این مدیریت هرگز نخواهد داشت، اما کار استعدادیابی از سوی مربیان ردههای پایین انجام میشود؛ کاری که البته سالهاست از قبل فساد حاکم بر فوتبال شنیده میشود که از مسیر درست خود منحرف شده است. در ایران به گفته برخی مربیان تیمهای پایه این پول است که مشخص میکند کدام بازیکن استعداد دارد و کدام بیاستعداد است.
پای حرفهای مربیان ردههای پایه فوتبال که بنشینید، متوجه میشوید سالهاست بازیکنان این رده بسته به پولی که از طرف اولیای آنها به مدیران یا مسئولان بالادستی تیمها و باشگاهها پرداخت میشود، در ترکیب اصلی قرار میگیرند و مثلاً تبدیل به استعداد میشوند و در این میان خیل عظیمی از نونهالان و نوجوانانی که واقعاً مستعد هستند، اما به لحاظ مالی در مضیقه قرار دارند، چارهای جز نیمکتنشینی و انتظار و شاید خداحافظی با فوتبال ندارند.
اینگونه میشود که فوتبال ایران کمکم از استعداد خالی میشود. روزگاری زمینهای خاکی محل پرورش استعدادهای فوتبال ایران بود؛ زمینهایی که هر روز تعطیل مملو از بازیکن میشد و مربیانی که دنبال صید استعداد بودند، بدون دغدغه بازیکن پیدا میکردند و استعدادهایی که اکثرشان توان مالی چندانی نداشتند، به راحتی تواناییهای خود را نشان میدادند، اما هر چه جلوتر آمدیم، کار خرابتر شد. زمینهای خاکی تبدیل به آپارتمان و آسمانخراش شدند و در بهترین حالت با چمن مصنوعی در اختیار کسانی قرار گرفتند که استعدادیابیشان «پولکی» بود و بسته به خرجی که والدین میکردند و میکنند، استعداد به فوتبال معرفی میکنند.
بد نیست برای مشخصشدن عمق فاجعهای که فوتبال پایه کشور را تهدید میکند، اشارهای به حرفهای حسن خانمحمدی، سرمربی پیشین تیم جوانان پرسپولیس داشته باشیم. خانمحمدی در گفتوگویی صراحتاً عنوان میکند که مسئولان آکادمی پرسپولیس از والدین بازیکنان پول دریافت میکردند: «من میدانستم که از پدر و مادرها پول میگیرند، حتی فایلهای صوتی آن را هم دارم! برخلاف آنها میتوانم ثابت کنم که از بازیکن پول گرفتهاند. من بازیکن فنی انتخاب کرده بودم، به من گفتند این بازیکن در جای دیگر قبلاً پول داده و بازی کرده! من به درویش گفتم او هم پذیرفت و گفت اینکه جای دیگر پول داده به ما مربوط نیست و مشکلی ندارد! من واقعاً بازیکن فنی برداشته بودم، اما آنها گفتند من پول گرفتهام که این مسئله صحت نداشت و اگر داشت ثابت میکردند. برخلاف آنها من میتوانم ثابت کنم که آنها از بازیکن پول گرفتهاند.»
نکته جالب ماجرا این است که بعد از انجام این گفتگو عدهای که منافعشان به خطر افتاد، سعی کردند با سوءاستفاده از حرفهای خانمحمدی او را مقابل مدیریت باشگاه پرسپولیس قرار دهند و به گونهای عنوان کردند که خانمحمدی مدیریت پرسپولیس را به دلالی متهم کرده است. این مسئله بلافاصله با واکنش سرمربی برکنار شده روبهرو شد: «من هرگز نگفتم که مدیرعامل باشگاه دلالی میکند. اگر برخی افراد مشکل شخصی با درویش دارند و میخواهند با سوءاستفاده از حرفهای من به مقاصد خود برسند، ارتباطی با من ندارد. انتقادات من مشخص است و بیشتر متوجه آکادمی باشگاه است.»
واقعیت این است که آدمهای این شبکه چنان نفوذی در فوتبال دارند که حتی نمیتوان کوچکترین اعتراضی را مطرح کرد و اگر صدایی هم بلند شود، به راحتی حکم اخراج را کفدست مربی معترض میگذارند تا کنار برود. حالا سؤال این است که مدیریت باشگاه پرسپولیس چرا در قبال این مسئله سکوت و حتی اعلام کرده این مشکل به آنها ربطی ندارد؟ مگر تیم جوانان پرسپولیس خارج از این باشگاه مدیریت میشود که چنین مسئله مهمی به مدیریت باشگاه پرسپولیس ارتباطی نداشته باشد؟ اگر ادعای حسن خانمحمدی درست نباشد که باید به مراجع قضایی در خصوص ایراد این اتهام پاسخگو باشد، اما اگر حرفهای او واقعیت داشته باشد، این مدیریت پرسپولیس است که باید پاسخگوی این فاجعه بزرگ باشد.
حسن خانمحمدی البته تنها کسی نیست که در این خصوص حرف زده و میتوان نمونههای زیاد دیگری را هم پیدا کرد که نسبت به این مفسده اعتراض و خطر گسترش آن را گوشزد کردهاند، اما متأسفانه این صداها شنیده نمیشود تا آقایان با خیال راحت مشغول پرکردن جیبهایشان به اسم استعدادیابی باشند.
محمد برزگر، سرمربی تیم امید مقاومت بسیج هم در گفتگویی از ردوبدلشدن مبالغ چندصدمیلیونی و حتی میلیاردی خبر میدهد. سرمربی تیم امید مقاومت بسیج میگوید: «در لیگ امیدها از بازیکنان پولی مبلغ ۵۰۰میلیون تا یکمیلیارد تومان دریافت میکنند.»
برزگر ادامه میدهد: «شنیدهام برخی تیمهای پایه ۱۰ بازیکن پولی و تعدادی هم بیشتر از این بازیکن پولی جذب میکنند. پولی هم که از بازیکنان میگیرند، وابسته به سطح مسابقات است. مالکان خصوصی این توجیه را دارند که مثلاً ارزش امتیازمان ۵ میلیارد است، علاوه بر این باید پول کرایه زمین، حقوق بازیکنان فنی و ایاب و ذهاب را بدهیم و از بازیکنان پولی، هزینه تیم را تأمین میکنیم، اما باطن قضیه این است که برخی افراد دکان بازاری به اسم ورزش باز کردهاند و از این امتیاز سود و بهره مالی میبرند. اگر سودی عایدشان نمیشد، در همان بنگاه خودشان کار میکردند.»
وی ادامه داد: «در مورد خانوادههای ثروتمند هم باید بگویم آنها قصد دارند با کمک ورزش فرزند خودشان را از مشکلات دور نگه دارند. در واقع، چون ثروت زیادی دارند، ممکن است فرزندشان به راهی کشیده شود که نادرست باشد. معتقدم بیشتر آنها اطلاع دارند که سطح فنی فرزندشان در حد بالا نیست و فقط قصد دارند در آن مقطع سنی از مشکلات دور بمانند.»
برزگر در ادامه واقعیت تلخی را هم عنوان میکند و میگوید: هزاران بار شاهد این بودهام که بازیکنان پولی در مسیر تغییر نتیجه، شرطبندی و دیگر موارد قرار گرفتهاند. تیمی که از بازیکنان پولی استفاده میکند، دچار مشکلات فنی است، چه بسا که نتایج خوبی هم نگیرد. آنها برای اینکه سقوط نکنند، شاید ناچار باشند کارهای دیگری هم انجام دهند. طبق آمار از ۲ هزار نفری که سال گذشته در تمامی سطوح فوتبال پایه کشور (شامل کشوری، استانی و لیگ) به میدان میرفتند، تنها ۲۳ یا ۲۴ نفر به لیگ یک راه یافتهاند، هفت یا هشت نفر دیگر هم در لیگ ۲ به فوتبال ادامه میدهند. سؤال این است که از آن تعداد انبوه دیگر بازیکنان به کجا رفتهاند؟! از چرخه فوتبال خارج شدهاند؟ اصول کار این است که هر فصل پنج بازیکن زیر ۲۳ سال به تیم بزرگسالان تزریق شود.
منبع: روزنامه جوان