تأثیرات اقتصادی و سیاسی دلارزدایی جهانی در جهان امروز بسیار قابل توجه است. این جریان که شامل کاهش وابستگی کشورها به دلار آمریکا به عنوان ارز رایج بینالمللی است، تأثیرات عظیمی بر سیستم اقتصادی جهان و همچنین روابط ژئوپلیتیکی بین کشورها میگذارد.
دلارزدایی به عنوان یک حرکت استراتژیک توسط برخی از قدرتهای اقتصادی و سیاسی دنبال میشود تا نفوذ آمریکا بر بازارهای مالی و اقتصادی جهانی را کاهش دهد و همچنین سیستمهای مالی مستقلتری ایجاد کند.
یکی از دلایل حائز اهمیت در موضوع دلارزدایی، تنوعبخشی به ذخایر ارزی و کاهش وابستگی به اقتصاد آمریکا است. افزون بر این، این حرکت میتواند به استقلال مالی کشورهای درحالتوسعه کمک کند تا از تأثیرات نوسانات اقتصادی آمریکا در امان بمانند.
این روند همچنین میتواند به تقویت ارزش ارزهای محلی و بهبود ثبات اقتصادی کشورها منجر شود. تحولات سریع در سطوح منطقهای و بینالمللی باعث همکاری و تعامل زیاد کشورها شده است. این مسأله به نوبه خود پیمانها و نهادهای جدیدی را رقم میزند. از جمله این گروهها بریکس است که بر اساس یک تفاهم بینالمللی جهت مدیریت بخشی از اقتصاد جهانی ایجاد شده است.
بریکس یا همان «سازمان قدرتهای اقتصادی نوظهور» که در ابتدا با نام «بریک» بروز و ظهور پیدا کرد، در سال ۲۰۰۱ توسط مؤسسه سرمایهگذاری «گلدمن ساکس»، به منظور پیشبینی شرایط اقتصادی جهان و قدرتهای برتر این حوزه در آینده ایجاد شد. «جیم اونیل» اقتصاددان بریتانیایی، اولین بار مخفف این اتحادیه را که در ابتدا شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین بود، در یک روزنامه اقتصادی به کار برد. نام این گروه پس از پیوستن آفریقای جنوبی به آن به «بریکس» تغییر پیدا کرد.
طبق گفته مارتین دیویس، مدیر اجرایی مؤسسه مشاوره مالی فرانتیر ادوایزری در ژوهانسبورگ، بزرگترین هدف کشورهای عضو بریکس «ایجاد موسسه مالی مشابه مؤسسات بریتون وودز» است. به اعتقاد او این موضوع نشانه انتقال قدرت از جهان سنتی به سوی جهان درحالتوسعه است که البته این انتقال نگرانیهای ژئوپلیتیکی کشورهای غربی را به همراه دارد.
اما به صورت کلی اهداف بریکس را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
اصلاح ساختار اقتصادی و مالی جهانی که توجهی به افزایش وزن اقتصادی کشورهای بریکس و سایر اقتصادهای در حال ظهور ندارد.
تقویت استانداردها و اصول قوانین و قواعد بینالمللی در راستای جلوگیری و ممانعت از نقض حاکمیت دیگر کشورها و بیاثرسازی سیاستهای قدرت.
تعامل، همکاری و مشارکت در سطح گسترده با مسائل، معضلات و موضوعات مربوط به مدرنیزه کردن اجتماعی و اقتصادی.
حمایت کامل از تمامی بخشهای اقتصادی تمامی اعضا.
طبق گزارش سرمایهگذاری بریکس در سال ۲۰۲۳، با در نظرگرفتن قدرت خرید پول در هر کشور، میانگین درآمد افراد کشورهایی که که عضو بریکس هستند، ۱۷ هزار و ۹۹۰ دلار بوده است که تقریباً با میانگین جهانی ۱۸ هزار و ۷۲۱ دلار برابر است. همچنین به طور کلی کشورهای عضو بریکس ۱۸ درصد از صادرات جهانی را تشکیل میدهند. بر اساس گزارش «آنکتاد» سهم صادرات کشورهای عضو در حال افزایش بوده و نرخ رشد صادرات داخل بریکس از میانگین جهانی فراتر رفته است.
بریکس دارای ظرفیت اقتصادی و سیاسی فراوانی در راستای توسعهی تجارت و خنثی کردن تحریمهای ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران است. حضور کشورهای توانمندی مانند چین در این گروه میتواند ایران را در زمینه دیپلماسی اقتصادی ارتقاء دهد و ابزارهای اقتصادی مانند ارز بریکس میتواند با دلارزدایی از تجارت جهانی، موجب موازنهی قوا و تثبیت صلح در جامعه جهانی شود. همچنین این گروه میتواند یکجانبهگرایی ایالات متحده آمریکا و حمایت آن از رژیم صهیونیستی را کاهش دهد.
بهشتیپور، کارشناس ارشد روابط بین الملل گفت: بانکی که گروه بریکس ایجاد کرده است در رقابت با صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است. اگرچه کشورهای عضو بریکس، عضو صندوق بینالمللی هم هستند، اما این کشورها بهطور مستقل بانکی را تشکیل دادهاند تا راحتتر بتوانند معادلات تجاری بین خودشان را انجام دهند.
او همچنین ادامه داد: البته این بانک هنوز در مراحل اولیه خود است ولی همه این موارد به ایران کمک میکند تا با دور زدن تحریمها بتواند برخی نیازهای خود را تأمین کند.
بهشتیپور در پاسخ به این پرسش که ارز بریکس چه مقدار میتواند با دلار رقابت کند، گفت: این ارز تازه به وجود آمده است و برای جاگیر شدن نیاز به زمان دارد. سه چهارم مبادلات دنیا با دلار انجام میشود و این بدین معنی است که بسیاری از کشورهایی که حتی واحد پولشان دلار نیست، مبادلات خود را با دلار انجام میدهند. برای کاهش قدرت دلار در عرصه بینالملل باید بازار آمریکا را گرفت. حذف دلار فقط با شعار از بین نمیرود؛ باید تولید جهانی افزایش پیدا کند و سهم آمریکا در تولید جهانی کم شود تا بدینگونه مبادلات دلاری کم شود. این فرایند حدآقل به ۱۰ الی ۱۵ سال زمان یرای تصاحب بازارهای دنیا نیاز دارد.
اولین امتیاز بریکس در زمینه سیاسی و امنیتی عضویت کشورهای چین و روسیه، دو عضو اصلی این پیمان به عنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند که این نشاندهنده اهمیت این گروه در معادلات جهانی است.
دومین امتیاز مهم در زمینه سیاسی و امنیتی این گروه، دستیابی چهار کشور از پنج کشور عضو بریکس به سلاح هستهای است. هند، روسیه، چین و آفریقای جنوبی (آفریقای جنوبی یه صورت داوطلبانه از داشتن سلاح هستهای چشمپوشی کرد). موضوع مهم دیگر عضویت اعضای گروه بریکس در سازمانها و پیمانهای منطقهای است؛ به عنوان مثال، روسیه عضو کشورهای مستقل مشترک المنافع و سازمان پیمان امنیت دستهجمعی است؛ چین و روسیه عضو سازمان همکاری شانگهای و گروه همکاریهای اقتصادی آسیا-پاسفیک هستند. برزیل یکی از اعضای اتحادیه آمریکای جنوبی و نیز یکی از اعضای مرکوسور است. هند نیز یکی از اعضای اتحادیه آسیای جنوبی است و آفریقا عضو اتحادیه آفریقا است.
یکی از چالشهای پیمان بریکس این است که کشورهای عضو آن از سه قاره متفاوت با فرهنگهای گوناگون هستند. همچنین یکی دیگر از تعارضهای این گروه، نابرابری اقتصادی کشورهای عضو است. کشورهای عضو این گروه هر چند جزو اقتصادهای نوظهور به حساب میآیند، اما تفاوتهای زیاد اقتصادی آنها را از هم متمایز میکند.
علاوه بر مسائل اقتصادی، کنشهای سیاسی هر کدام از کشورهای بریکس در تعامل با مسائل مختلف منطقهای و بینالمللی هنوز یکپارچه نیست و این مسئله میتواند در پیوستن یا عدم پیوستن سایر کشورها به این گروه اثرگذار باشد.
رقابتهای درونی میان اعضای بریکس نیز یکی از چالشهای فراروی این گروه است. کشورهای عضو بریکس در بسیاری از زمینههای حیاتی و مهم با یکدیگر در رقابت هستند. به عنوان مثال، روسیه، برزیل و هند خواهان نظام بینالمللی چند قطبی هستند و میخواهند که خودشان بازیگران اصلی آن باشند و به همین منظور، هند و برزیل قصد دارند عضو شورای امنیت سازمان ملل شوند، اما هدف چین تشکیل یک دنیای دوقطبی است تا در برابر قدرت آمریکاییها باشد.
از سوی دیگر، رقابت هر یک از کشورهای این گروه با یکدیگر بر سر تصاحب بازارهای کشورهای توسعهیافته به طور قابللمسی مشاهده میشود؛ به همین دلیل انتظار میرود که بریکس در مقطع فعلی صرفاً به همکاری مشترک اقتصادی بین کشورهای عضو قناعت کند و پیشبینی میشود تا عمل کردن و شناخته شدن به عنوان بلوک قدرت در عرصه بینالمللی فاصله زیادی داشته باشد.
بهشتیپور درباره چالشهای پیشروی بریکس گفت: زمانی که تعداد کشورهای عضو بریکس شش عدد بود، میزان مشکلات و تفاهمات آن کمتر بود و کشورها تقریبا از نظر اقتصادی همگن بودند ولی باتوجه به اینکه تعداد کشورهای عضو رو به افزایش است، نیاز به یک وحدت رویه و سیاست کلانی است که تبعیت تمامی کشورهای عضو را میطلبد.
آینده بریکس وابسته به توانایی این گروه در ایجاد تعادل میان منافع مشترک اعضا و چالشهای موجود است. اگر بریکس به اهداف خود دست پیدا کند، میتواند به عنوان یک نیروی تسهیلکننده در تحولات اقتصادی و سیاسی جهانی شناخته شود. پیشبینی میشود که در دهههای آینده، این گروه نقش مؤثرتری در روابط مالی بینالمللی و نظم پولی و اقتصادی دنیا ایفا کند. همچنین باید پیگیری تغیر و تحولات بریکس و تعاملات چندجانبه اعضای این پیمان به صورت جدی در دستور کار مؤسسههای اقتصادی و سیاسی کشورها قرار گیرد.
همچنین افزایش تعداد اعضای بریکس بیانگر ناامیدی کشورهای مختلف دنیا از سیاست بینالمللی آمریکا است و کارآمدی ظرفیتهای واقعی بریکس مبشر استقرار فضای جدید اقتصادی در سطح بینالمللی خواهد بود.
در نهایت، بریکس بهعنوان یک گروه اقتصادی و سیاسی مهم در سطح جهانی، سعی دارد تا یک نظم نوین در حکمرانی جهان ایجاد کند تا منافع کشورهای در حال توسعه را بهتر مدیریت کند. همچنین، میتوان به این موضوع اشاره کرد که تقویت همکاریهای میان کشورهای جنوب-جنوب میتواند نقش بریکس را بهعنوان یک نیروی قدرتمند در عرصه جهانی پررنگتر کند.
خبرنگار: مهسا حنیفه