امروزه برخی از دختر و پسرها وقتی ازدواج میکنند و زیر یک سقف میروند تصمیم میگیرند که با تولید محتوا و در معرض نمایش گذاشتن روزمرگیها و مسائل خصوصی و شخصیشان با افزایش دنبالکننده، تبلیغ بگیرند و درآمدزایی کنند. اوضاع هم ظاهرا بر وفق مراد است، چون صفحههایشان خیلی سریع رشد میکند و دیده میشود و تبلیغات میگیرند و به درآمد بالایی میرسند و اینبار با نمایش ثروت و تجملات خود به بلاگرهای جدی و فعال درفضای مجازی تبدیل میشوند و بهنوعی چهره میشوند.
چهرههایی که گاه حاشیههای زیادی به راه میاندازند و با همین حواشی، چندصدهزار دنبالکننده به صفحههایشان اضافه میکنند. مشکل از آنجا شروع میشود که بیشتر این زوجهای بلاگر برای افزایش دنبالکننده با تولید محتواهای بیمحتوا، بیارزش و منافی عفت، همسرنمایی، رفتارهای نادرست، رقص و آواز، عشوه و لوندی پشت دوربین، به آداب، فرهنگ، اصول، رسوم، غیرت و شأن یک جامعه و ملت صدمه میزنند. این نوع عملکردهای مخالف با سبک جامعه نشان میدهد که بلاگری با سبک زندگی ما ایرانیها عجین نیست و آنچه مردمان کشور ما باید برای درآمدزایی در نظر بگیرند و در راه ارتقا و توسعه آن بکوشند «کارآفرینی» است.
بلاگری چه زمانی شغل محسوب میشود؟
دکتر محمد نوذری، مشاور و روانشناس میگوید: بلاگری زمانی میتواند شغل محسوب شود که براساس مهارتها یا ایدههایی پایهریزی شده باشد. در میان زوجبلاگرها نمونههای موفقی وجود دارد. برخی از اینها در زمینههای مختلفی مهارتهایی دارند و در صفحاتشان به ترویج نکات آموزشی، اجتماعی و علمی میپردازند، یا هنرهای نمایشی خوبی دارند و با تولید ویدئوهایی، طنزهای خوبی تولید میکنند. مثلا کسی که بهدنبال تولید محتواهای طنزگونه است باید تا حدودی اصول نمایشی و بازیگری را بداند که بتواند یک طنز فاخر و ارزشمند ایجاد کند که یک سرگرمی خوب برای مخاطب باشد و از این راه هم بتواند به کسب درآمد برسد. اما بهطورکلی نمونههای زوجها یا زنان بلاگر موفق، بسیار کم است و بسیاری از افرادی که در این عرصه پا گذاشتهاند، نهتنها به درآمدی نرسیدهاند بلکه آسیبهای جبرانناپذیری هم دیدهاند.
توجهطلبی و سردی زناشویی
یکی از آسیبهای بلاگری به عقیده دکتر نوذری، این است که الگوریتم تولید محتوا در فضای اینستاگرام و فضاهای مشابه داخلی یا خارجی، افراد را تاییدطلب بار میآورد و این اجتنابناپذیر است. تولید محتوا و تهیه فیلم از زندگی شخصی بهطور روزانه و مداوم به مرور زمان فرد را تبدیل به یک شخص تایید وتوجهطلب میکند. این فرد، ارزشهای شخصیاش را فراموش و فقط طوری زندگی میکند که دیگران او را تایید و لایک کنند. این سبک زندگی میتواند شیرازه زندگی همسران را از هم بپاشد و از گرمی زناشویی کم کند و ناخودآگاه سبب فاصلهگیری وبیتوجهی همسران نسبت به هم شود.
بیتوجهی ناشی از سردی زناشویی نهتنها برای خود زن و شوهرمخرب است، بلکه اگر فرزندی هم داشته باشند این توجه از روی بچهها نیز برداشته میشود. تلخی این وضعیت زمانی بیشتر میشود که چنین مادرانی ازفرزندانشان بهعنوان بازیگران سناریوهای ساختگی خود بهره میبرند. پروندههای حقوقی و مراجعات همسربلاگرها به کلینیکهای مشاوره خانواده همه حاکی از نارضایتیهای زناشویی است. اشتغال به محتواسازی، ضبط سناریوها و پاسخ به کامنتها و دایرکتها سبب میشود که مفیدترین زمان همسران و بهخصوص زنان بلاگر صرف این کار شود و حتی از انجام کارهای ساده و خانهداری تا فرزندپروری و یک گفتوگوی ساده با همسر اجتناب کنند. درواقع وقتی گرمی عاطفی و صمیمیت بین همسران نابود شود، با وجود موفقیت در بلاگری دیگر امیدی به ادامه زندگی مشترک نخواهد بود.
خوشبختی نمایشی
تجملگرایی یکی از آفاتی است که از طریق بلاگری در زندگی ایجاد میشود. در شرایط عادی همسران براساس داشتهها و جایگاهی که دارند وسایل زندگی، تفریحات، خوراک، پوشاک و مسافرت خود را تامین میکنند، اما زمانی که بلاگر قصد دارد از ابعاد و جزئیات شخصی و خصوصی زندگیاش فیلم بگیرد و در صفحهاش نشر دهد دیگر نمیتواند وسایل ساده، کارکرده، کهنه و نهچندان لوکس خود را در معرض نمایش قرار دهد و باید به سمت خرید وسایل بهروز، برند، لوکس و گرانقیمت برود. اتفاقی که اینجا میافتد این است که دیگر بلاگر براساس سلایق و خواستههایش نمیتواند امکاناتی را برای خود فراهم کند و تنها باید براساس خواسته مخاطبان، زندگی خود را بسازد و همین موضوع باعث میشود که فرد از زندگیاش لذت نبرد و فقط با تجملگرایی بهدنبال تایید مخاطبان باشد.
ردپایی از اختلالات روانی
دو اختلال شایعی که در زوجین یا زنان بلاگر دیده میشود افسردگی و اختلال شخصیت نمایشی است. دکتر نوذری بیان میکند، با توجه به فشار و آسیبهای متعددی که در مسیر بلاگری برای افراد ایجاد میشود بهتدریج افسردگی در بلاگر به منصه ظهور میرسد. اغلب این افراد در مشاورههای روانشناسی و در نگاه اول به نظر میرسد که افرادی موفق، پرمخاطب، رضایتمند و با درآمد بالایی هستند، اما وقتی مورد مشاوره قرار میگیرند تمام علائم و نشانگان افسردگی را دارند و از زندگی ناامیدند. این اختلال از زمانی در آنها شکل گرفته که برخلاف میلشان، خطقرمزها، ارزشها و حریم خصوصیشان را روزانه و مستمر در معرض نمایش گذاشتهاند. اختلال دیگر، اختلال شخصیت نمایشی است که در این افراد تشدید میشود. این شخصیت اغلب در همه افراد به نوعی وجود دارد، اما زمانی اختلال محسوب میشود که تعداد نشانگان بالا باشد و زمانی فرد مبتلا به این اختلال میشود که روزانه و مستمر در فضایی قرار گیرد که در محور توجه باشد و مدام بخواهد خود را به نمایش بگذارد تا لایک و کامنتهای بیشتری دریافت کند و مورد تحسین و توجه قرار گیرد و درنهایت به فردی تبدیل میشود که هویت مشخص و تعریفشدهای برای خود ندارد و اگر از نظر کاربران تصویر خوبی هم داشته باشد در اصل همه نمایشی و اداست.
منبع: روزنامه جام جم