محمدرضا شریفینیا، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه «هفت» شبکه نمایش در پاسخ به سوال بهروز افخمی، مجری برنامه که در سینمای ایران کمدین به معنای اصلی آن چه کسی است؟ توضیح داد: فکر کنم یک نفر است و آن فرد اکبر عبدی است. این در حالی است که کسانی در سینما هستند، که ادا در میآورند. اکبر عبدی بازیگر پر قدرتی است. شاید اصلاً از لحاظ دانشگاهی و خواندن کتاب نشود رویش حساب باز کرد، ولی انگار تمام آنها را گذرانده است. رضا عطاران متخصص بداهه گویی است. شما به کارهای طنز او نگاه کنید، میبینید یک حرکتهایی در بازیاش میآورد، که هیچکدام از آنها نه در فیلمنامه است و نه کارگردان میگوید، بلکه اینها را خودش میگوید.
شریفینیا در پاسخ به این سوال که بازیگر حتماً باید کمدین باشد؟ توضیح داد: کمدین کلمه فرانسوی است و به معنی بازیگری است که هم نقش جدی بلد است، هم نقش کمدی. یعنی کمدین به بازیگری که نقش کمدی بازی میکند نمیگویند. کسی هم که هر دو وجه را داشته باشد، خیلی کار سختی است.
این بازیگر در پاسخ به این سوال که وضعیت بازیگری در سینمای امروز ایران به چه صورت است؟ گفت: بازیگری برای همه جذاب است. فکر میکنم کسی نباشد که بگوید دوست ندارم بازیگر بشوم. اکثراً علاقهمند به بازیگری هستند و بخش زیادی از استعداد را دارند. من فکر میکنم ایرانیان ذاتاً بازیگر هستند، ولی اینکه به لحاظ اکتسابی چگونه به آن برسیم و خودمان را به عنوان یک بازیگر پر قدرت نشان بدهیم، در مرحله بعدی اتفاق میافتد. موقعیت بازیگری در ایران بد نیست. یعنی هم بازیگران خوب زیاد داریم، هم علاقهمندان به بازیگری زیاد داریم. نمونه آن کلاسهای بازیگری است، که به صورت خودجوش برگزار میشود. هرچند پولهای هنگفتی میدهند، تا وارد کلاسهای بازیگری بشوند.
وی ادامه داد: چون ما هیچوقت از دانشگاههای بازیگری خیری ندیدیم. اگر یک کلاس هشتاد نفره در دانشگاه برگزار شده، دو سه آدم وارد حرفه بازیگری شدند. ما در ایران ضابطهای نداریم، که بگوییم فلان بازیگر باید این مراحل را طی کند، تا وارد این حرفه بشود. از تئاتر تعدادی جذب بازیگری میشوند، که عموماً بازیگران قویای هستند. آنها روی بیان، صدا، بدن و ذهنشان کار کردند.
شریفینیا با بیان اینکه فرد با داشتن سه مولفه بازیگر میشود، افزود: وقتی شما میخواهید نقش یک آدمی را بازی کنید، یعنی در قالب فرد دیگر میروید. آن فرد یکسری مختصات میخواهد. ابتدا شما باید چهرهات را شبیه آن آدم بکنی، که با گریم انجام میشود. شما باید رفتارت را شبیه آن آدم کنی. اگر فلانی راننده تریلی است، باید رفتارت را شبیه آن آدم بکنی. مرحله سوم که از همه مهمتر است، جهانبینی است. یعنی شما باید جهانبینی آن آدم را یاد بگیری، بشناسی، آن آدم را تجزیه و تحلیل بکنی، کتاب بخوانی. آنقدر باید کتاب بخوانی، تا آدمهای مختلفی که در کنارت قرار میگیرند، به راحتی تجزیه و تحلیل بکنی و بتوانی بازی بکنی. اگر کلید نقش را پیدا کنی، روی صحنه همان نقش را بازی میکنی.
خبرنگار: نفیسه خلیلی