اندیشکده آمریکایی «بروکینز» ده روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در مطلبی نظرات کارشناسان خود پیرامون پیروزی دونالد ترامپ و تاثیراتی که این امر میتواند بر سیاست خارجی واشنگتن داشته باشد را بررسی کرده است. ترامپ مواضع خود را در قبال اوکراین و ناتو به طور واضح بیان کرده است، اما در خصوص رویکرد او پیرامون ایران و غرب آسیا، کشورهای عربی یا تایوان سوالاتی مطرح است.
جفری فلتمن یکی از کارشناسان این اندیشکده مینویسد: «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان، «محمد بن زاید» رئیس امارات و «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر هر سه مقدار زیادی ثروت و قدرت کنترل نشده دارند که برای دونالد ترامپ جذابیت دارد. دولت ترامپ ممکن است دوباره بخواهد پیمان ابراهیم را پیگیری کند و عربستان را هم به این توافق بیفزاید. هرچند که ویرانی به جا مانده از جنگ غزه و لبنان و فشار افکار عمومی این موضوع را پیچیده خواهد کرد.
به طور کلی، کشورهای عربی با یکدیگر رقابت زیادی دارند و در برخی موارد حمایت آنان از برخی گروههای خارجی با یکدیگر متفاوت است؛ بنابراین هر کشوری که بهترین معاملات تجاری را به ترامپ ارائه دهد، اسلحه بیشتری خریداری کند، چاپلوسی بیشتری کند و سرمایهگذاریهای بیشتری در آمریکا انجام دهد ممکن است روابط نزدیکتری با واشنگتن برقرار کند.
گلدگایر یک کارشناس دیگر اندیشکده بروکینز مینویسد: نظرات ترامپ درباره اوکراین، روسیه و ناتو به خوبی شناخته شده است. او خواهان پایان دادن به جنگ است، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را تحسین میکند و معتقد است که متحدان آمریکا از آن سوء استفاده میکنند. اینکه عقاید ترامپ چه روش سیاسی را رقم خواهد زد بسیار نامشخص است. او دوست دارد خودش را تاجری بزرگ بداند و همچنین به عنوان یک مقام سیاسی قوی مورد احترام باشد؛ بنابراین اگر با روسیه توافقی تنظیم کند که در آن برنده فقط پوتین باشد، ممکن است برای ترامپ جذاب نباشد. در حال حاضر به نظر میرسد که موقعیت نظامی اوکراین در حال فرسایش است و پوتین گذر زمان را به نفع خود میبیند. در همین حال، از زلنسکی خواسته میشود که در صورت آمدن به پای میز مذاکره، واگذاری بخشی از خاک اوکراین را بپذیرد. در همین حال اوکراین به تضمینهای امنیتی قوی نیاز دارد تا مطمئن شود جنگ دوباره تکرار نخواهد شد.
حال ترامپ با ناتو چه میکند؟ «ینس استولتنبرگ» دبیرکل قبلی ناتو روش چاپلوسی را دنبال کرد و مانند او (دست کم در کلام) اصرار داشت که دیگر اعضای ناتو باید هزینههای خود در حوزه دفاعی را افزایش دهند. اکنون سوال این است که آیا «مارک روته» جانشین استولتنبرگ میتواند همین کار را انجام دهد؟ آینده ناتو به این امر بستگی دارد.
سوزان مالونی مینویسد: به دلیل تصمیمات چشمگیر و جنجال برانگیزی که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری درباره ایران گرفت، در دوره دوم او ایران خود به خود به یک اولویت مهم در سیاست خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد. چهار سال اول ترامپ با مجموعهای از شوکها همراه بود. خروج از برجام و اعمال فشار حداکثری بخشی از تصمیمهای ترامپ در این دوره بود. با این همه، ترامپ برای تحمیل محدودیتهای معنیدار بر ایران کار چندانی انجام نداد. در فاصله زمانی کوتاهی پس از اتمام دوره ریاست جمهوری ترامپ، ایران پیشرفت هستهای قابل توجهی داشت و دست به ترور مقامات سابق آمریکایی از جمله شخص ترامپ زد. تیم امنیت ملی ترامپ وعده داده است که بار دیگر فشار اقتصادی بر تهران را افزایش دهد و نسبت به بایدن خویشتنداری کمتری نشان دهد. اما به هر صورت، ممکن است دولت آینده ترامپ چندان ترسناک نباشد، زیرا موفقیت تحریمهای فشار حداکثری به تمایل قدرتهای دیگر برای پایبندی به آن وابسته بود. اکنون این تمایل دیگر وجود ندارد و تحمیل مجدد تحریمها مستلزم تلاشهای جدی برای از بین بردن شبکههای پیچیده دور زدن تحریم است که نه تنها تهران، بلکه مسکو را نیز قادر ساختهاند تا پیشرفت کند. ترامپ همچنین با مخالفت احتمالی عربستان مواجه خواهد شد که ترجیح میدهد با جای قرار گرفتن رو به روی تهران، با آن همکاری کند.
این موضوع ممکن است در نهایت با مواضع کلی ترامپ مبنی بر اینکه آمریکا نباید به مداخله بیهوده در خاورمیانه ادامه دهد، همخوانی داشته باشد. او در مسیر کارزار انتخاباتی خود تمایل به تغییر نظام ایران را رد کرد و گفت که میخواهد ایران کشوری موفق باشد. ترامپ همچنین گفته است که پس از انتخابات حاضر است ظرف یک هفته با ایران مذاکره کند.
شیبلی تلهمی مینویسد: در حالی که رئیس جمهور منتخب آمریکا غیرقابل پیشبینی است، برخی مسائل را میتوان در خصوص موضع او در قبال خاورمیانه بیان کرد. ترامپ از نزدیک با امور بینالملل آشنا نیست و به خود زحمت نمیدهد که برای یادگیری آنها وقت بگذارد. سیاستهای او تا حد زیادی به مشاوران و افرادی که پستهای کلیدی دولت او را میگیرند، بستگی دارد. به طور مثال، سیاست او در قبال اسرائیل، در دوره اول تا حد زیادی توسط «دیوید فریدمن» وکیل و فرستاده او و همچنین «جرد کوشنر» داماد او تعیین میشد.
با این حال، پیشبینی میشود ترامپ در دور دوم روابط تجاری با کشورهای عربی خلیج فارس را تقویت کند. جنگهای جاری در غزه و لبنان حتی اگر پیش از بازگشت او به کاخ سفید تمام شود، بر تلاشهای دیپلماتیک بعدی تاثیر خواهد گذاشت. طرح موسوم به «معامله قرن» او با اصرار بیشتر عربستان برای به رسمیت شناختن فلسطین مواجه میشود، در حالی که در اسرائیل نیز یک کابینه افراطی بر سر کار است.
در همین حال، شخصیترین تمایل سیاسی ترامپ بیزاری او از جنگهای بزرگ است. او حتی در دوره اول نیز با وجود تلاشهای «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل، حاضر به کشاندن جنگ به ایران نشد. جی دی ونس، معاون ترامپ نیز بر این سیاست تاکید کرده است. او طی مبارزات انتخاباتی گفته بود: «منافع آمریکا باید از امور دیگر تمیز داده شود. منافع ما در این است که با ایران وارد جنگ نشویم».
رایان هاس مینویسد: هنگامی که ترامپ برای اولین بار و در سال ۲۰۱۶ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، رئیس جمهور تایوان در یک تماس تلفنی مستقیم این پیروزی را به او تبریک گفت. پکن به شدت واکنش نشان داد و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین تا زمانی که ترامپ تعهد خود را به سیاست چین واحد اعلام نکرد، با او تماس تلفنی دو طرف برقرار نکرد. در ادامه و زمانی که ترامپ و شی اولین دیدار خود را در عمارت او در «مارالاگو» برگزار کردند، ترامپ به شی اطمینان داد که بدون مشورت با او دیگر با رئیس جمهور تایوان صحبت نخواهد کرد. ترامپ از آن زمان دیگر با رئیس جمهور تایوان ارتباط مستقیمی نداشته است. او کمتر درباره تایوان صحبت میکند و زمانی که این کار را انجام دهد برای ابراز نارضایتی است. با این حال او تنها تصمیم گیرنده در دولت آمریکا نخواهد بود و ممکن است مانند دوره اول، برخی مقامات امنیت ملی برای نشان دادن احترام به تایوان گامهای مهمی بردارند. در واقع بخش مهمی از سیاست ترامپ در قبال تایوان به این مربوط میشود که چه کسانی را برای مناصب مهم سیاسی انتخاب میکند.
در انتها، «واندا فلباب-براون» در خصوص روابط آمریکا و مکزیک در دوره ترامپ مینویسد: در این دوره تغییرات چشمگیری پیرامون سیاستها و چالشهای دو کشور به وجود خواهد آمد به خصوص اگر ترامپ تصمیم بگیرد که تهدیدات خود مبنی بر بمباران مکانهای تهیه مواد مخدر را عملی کند یا قاچاقچیان را بکشد. در این صورت روابط آمریکا و مکزیک در حدی بدتر خواهد شد که طی دههها یا حتی قرنها دیده نشده است. اما با وجود افراطگرایانه بودن این اقدامات، تاثیر آن معکوس خواهد بود. از طرف دیگر، بسیاری از مسائلی که برای ترامپ مهم است و جزء وعدههای انتخاباتی او محسوب میشود، مانند پایان دادن به ورود پناهجویان، اخراج ۵ میلیون مکزیکی که بدون مدارک پناهندگی در آمریکا هستند و اعمال تعرفههای بالا برای احیای تولیدات داخلی آمریکا همه اینها مواردی هستند که تهدید بزرگی برای اقتصاد مکزیک محسوب میشوند.
مترجم: زهرا نجفی