باشگاه خبرنگاران جوان؛ حمیدرضا غلامزاده* - در غرب آسیا از گذشته رقابت جدی قدرت بین ایران، عربستان و ترکیه وجود داشته و هر یک از این سه، تلاش دارند گوی سبقت را از دیگران ربوده و دست بالاتری در میدان پیدا کنند. جمهوری اسلامی ایران میراثدار یک تمدن و امپراطوری کهن و تنها حکومت شیعی و قدرتمند در منطقه است. عربستان مهد ظهور اسلام بوده و راهبری جهان اسلام را برازنده خود میداند و در نهایت ترکیه به عنوان آخرین امپراتوری جهان اسلام خود را شایسته این سیادت دانسته و در سالهای اخیر با تداوم حضور اردوغان در قدرت، سودای نوعثمانیگری نیز برای آنکارا جدیت یافته است. اما برای درک بهتر از سرنوشت و وضعیت این رقابت لازم است راهبرد دستیابی به قدرت و ماهیت قدرت این سه رقیب بررسی شود.
عربستان سعودی
با توجه به درآمدهای هنگفت نفتی در عربستان، قدرت آلسعود را میتوان خریدنی تلقی نمود. به عبارت دیگر، مشی حاکمان عربستان اینگونه بوده است که با خرید تسلیحات و تجهیز ارتش، قدرت نظامی داشته باشند و با تزریق پول و سرمایه در کشورهای دیگر به صورت رسمی «قدرت اقتصادی» و به صورت غیررسمی و به بازیگران غیررسمی «نفوذ سیاسی» به دست آورند. به همین دلیل است که بیشترین بودجه برای خرید تسلیحات در منطقه به عربستان تعلق دارد. اما همین ارتش در نبرد با فقیرترین کشور منطقه یعنی یمن از توانمندی رزمی قابل قبولی برخوردار نبود و بهرغم برآورد اولیه مبنی بر پیروزی چند هفتهای بر یمن، پس از چند سال جنگ در نهایت با آسیبی که از حمله پهپادی به آرامکو دریافت کرد، عملاً عقبنشینی نمود.
در سالهای اخیر همین رویکرد در عرصه اجتماعی نیز دیده میشود. خرید ستارگان نجومی فوتبال و برگزاری فستیوال موسیقی و دعوت از خوانندگان برجسته برای اجرا در عربستان در چارچوب ایجاد و ارتقای قدرت نرم این کشور جا مییابد. اما عملکرد نه چندان مطلوب تیم ملی عربستان که حتی نسبت به گذشته این تیم در دهههای قبل ضعیفتر شده، نشان میدهد توانمندی در این حوزه نیز هنوز قابل خریدن نیست.
همین الگوی خرید قدرت در عرصه فناوری هم دیده میشود. ابرپروژه «نئوم» در عمل خرید فناوری و توسعه مبتنی بر فناوری با استفاده از دانش غربی است که عربستان تلاش دارد با استفاده از آن خود را مدرن نماید. طبیعتاً در شرایط عادی و به عنوان مصرفکننده، این اقدام میتواند تصویر یک کشور مدرن را به مخاطب عام ارائه نماید، اما با توجه به اینکه این فناوری بومی نشده، عربستان را به یک کشور فناور تبدیل نخواهد کرد.
ترکیه
مهمترین ویژگی سیاست خارجی ترکیه در دوران اردوغان را میتوان در فرصتطلبی و تغییرات مستمر و متناقض او دید. او و حزب عدالت و توسعه با شعارها و رویکردهای اسلامگرایانه به قدرت رسیدند. اردوغان در جریان رقابتهای ریاست جمهوری وزن زیادی برای مخالفت با رژیم صهیونیستی لحاظ کرد. هجوم نیروهای رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره که حامل کمکهای ارسالی به غزه و فعالان حقوق بشری بود، فرصت خوبی به اردوغان داد تا خود را حامی فلسطین و مخالف رژیم اشغالگر نشان دهد و محبوبیت خود را افزایش دهد. اما همین دولت در سال ۲۰۱۵ مذاکرات محرمانه خود با تلآویو را از سر گرفت و در سال ۲۰۱۶ مجدداً روابط خود را برقرار نمود. ترکیه اولین کشوری با اکثریت مسلمان بود که رژیم صهیونیستی را پس از آغاز اشغالگری در دهه ۱۹۴۰ به رسمیت شناخت.
در سال ۲۰۱۷ و در جریان انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، اردوغان تهدید به قطع روابط کرد، اما این تهدید هرگز عملی نشد. حتی در یک سال گذشته و پس از عملیات طوفانالاقصی ترکیه روابط تجاری و اقتصادی خود با رژیم صهیونی قطع نکرده و به تصریح یکی از وزرای کابینه اردوغان، در تداوم روابط تجاری با اسرائیل منفعت دارد. ترکیه در همین نسبت با سوریه بهرغم اختلافات و قطع روابط سیاسی، هرگز از بازار این کشور چشمپوشی نکرده و تراز تجاری دو کشور بیش از یک میلیارد دلار و چندین برابر ایران به عنوان متحد و حامی سوریه بوده است.
نمونه دیگر تغییر موضع ترکیه در نسبت با آمریکا و اروپاست. ترکیه برای پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا و نزدیک شدن به غرب، خود را اروپایی میداند، اما در عین حال نمیتواند منکر ۹۷ درصد مساحت آسیایی خود شود و نمیخواهد روابط آسیایی خود را هم از دست بدهد و هر لحظه به شکلی از این ویژگیها استفاده میکند. گاهی اروپایی است و به دنبال عضویت در اتحادیه اروپا و از طرفی آسیایی است و حتی همچون شرایط کنونی سوریه به یک حکومت اموی تبدیل میشود که هویتی اعتقادی دارد. تغییر رویه مشابه را میتوان در قبال آمریکا نیز شاهد بود که یک نمونه از آن در جریان کودتا شکل گرفت. آنکارا واشنگتن را به دلیل پناه دادن به گولن مقصر میدانست و شروع به تهدید آمریکا نمود، اما با اندک تحریمی به سرعت از مواضع خود عقب نشست.
اما در کنار این سیاست خارجی آونگی، ترکیه یک روند نسبتاً ثابت در عرصه دیپلماسی عمومی در کشورها و مناطق مختلف هم داشته و سعی کرده نفوذ فرهنگی و اجتماعی خود را در سوریه، عراق، بوسنی، کشورهای آفریقایی و... توسعه دهد و توجه خوبی به قدرت نرم نشان دهد. تمرکز بر صنعت فیلم و سریال و صادرات فرهنگی از جمله رویکردهای ارتقای قدرت نرم آنکارا در دهه گذشته بوده است.
جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی با انواع بحرانها روبهرو شده و دست و پنجه نرم کرده است. از فتنهها و گروهکهای تروریستی داخلی گرفته تا جنگ صدام علیه ایران و تلاشهای خارجی برای کودتا و از بین بردن انقلاب و ترور شخصیتهای مختلف. در طول این چند دهه، ایران اسلامی با تاکید رهبر معظم انقلاب، سیاست بومیسازی قدرت دفاعی خود را در پیش گرفت. تجربه کمبودهای دوران دفاع مقدس موجب شد راهبرد ایران، خودکفایی و استقلال در حوزه دفاعی برای حفظ امنیت و بقای کشور به عنوان زیربنای پیشرفت و توسعه باشد تا بتواند در کوران حوادث این منطقه پرخطر جان سالم به در ببرد.
راهبرد خودکفایی در صنایع دفاعی موجب شکلگیری و توسعه صنعت موشکی و پهپادی شد که تأثیرات آن ناگفته پیداست و در این ایام هم در منطقه و هم در تحولات اوکراین خود را نشان داده است. رهنمود رهبر حکیم انقلاب، توجه جدی به خودکفایی در مسائل زیرساختی و بنیادین بوده است. انرژی هستهای، سلولهای بنیادی، و علوم و فناوری نانو از جمله موارد راهبردی هستند که با حمایت مستقیم رهبری و با نگاه راهبردی به آینده علم توسعه یافتهاند. از سوی دیگر تحولات منطقه و توجه ایران به شبکه مقاومت باعث شد ایران در آزمونهای عملی قدرت نظامی و تا حدودی سیاسی نیز تجارب خوبی کسب کند و به یک قدرت منطقهای تبدیل شود.
اما به فراخور شرایط تحمیلی و منطقهای، ایران تقریبا همواره موضع انعطافی داشته و در مقابل شرایط و بحرانهای پیش آمده ایستاده و منافع خود را حفظ کرده است. از آنجایی که این موقعیتها عمدتاً از جنس نظامی و قدرت سخت بودهاند، اشتغال به آنها، ایران را از توجه کافی به عناصر قدرت نرم خود باز داشته است. محدودیتهای منابع مالی موجب شده مسائل امنیتی و نظامی در اولویت قرار گیرند و امور دیپلماسی عمومی و قدرت نرم به موضوعات فرعی و حاشیهای بدل شوند و هرگز در دستور کار جدی جمهوری اسلامی ایران قرار نگیرند. البته سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با چنین تدبیری در دهه هفتاد تاسیس شد، اما محدودیت بودجه از یک سو، و عدم هزینهکرد بهینه منابع مالی و انسانی از سوی دیگر باعث بازدهی اندک این سازمان شده و متاسفانه رویکرد اقدامات در برخی موارد در سالهای ابتدایی منجر به تعطیلی و قطع روابط فرهنگی نیز شد.
مثلث منافع؛ متساویالاضلاع یا متساویالساقین؟
میتوان گفت عربستان به دلیل اینکه هم قدرت سخت و هم قدرت نرم خود را خریداری کرده، عملاً از قدرت نهادینه و بومی برخودار نیست و به عنوان مصرفکننده همیشگی، در شرایط بحرانی قابلیت استفاده بهینه از منابع قدرت را نخواهد داشت. ترکیه در قدرت سخت و سیاسی خود بیش از آنکه دارای قدرت حقیقی و نهادینه شده باشد، قدرت عاریتی و مبتنی بر چرخشهای رویکردی برای پیوند خوردن به سایر قدرتها دارد و در چالشهای جدی در صورت فقدان حمایتهای بیرونی با دشواری روبهرو خواهد شد. نمونه این موضوع در کودتای ۲۰۱۶ قابل مشاهده است. مزیت نسبی ترکیه در قدرت نرم این کشور است که هم قدرت اجتماعی و سیاسی برای آنکارا ایجاد میکند و هم ضعف مبنایی در قدرت سخت را میپوشاند. در نهایت ایران با قدرت سخت بنیادین و بومی شده خود شرایطی را فراهم آورده که میتوان با اطمینان گفت از عهده سختترین برخوردهای نظامی هم برخواهد آمد. اما برای حفظ جایگاه قدرت منطقهای، ایران ضرورتاً باید به قدرت نرم خود نیز توجه نموده و علاوه بر رویکرد انعطافی در پاسخ به بحرانها، برای فردای پسابحران نیز رویکرد فعالانه داشته باشد.
*پژوهشگر مسائل بینالملل