حجت الاسلام و المسلمين دکتر حسن روحاني رييس جمهوري اسلامي ايران همزمان با ايام عيد سعيد غدير خم با حضور در منزل حسين فياض جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس در فضايي صميمانه و معنوي با وي و خانواده اين جانباز گرانقدر ديدار کرد.
رييس جمهوري اسلامي ايران همزمان با ايام عيد سعيد غدير خم با حضور در منزل حسين فياض جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس در فضايي صميمانه و معنوي با وي و خانواده اين جانباز گرانقدر ديدار کرد.
قبل از خداحافظي تابستان سال 59، رئيس جمهور بعثي عراق به بهانه بازپسگيري جزاير "سهگانه" از ايران، مقابل لنز دوربينهاي وارداتي ايستاد و رسماً به جمهوري تازهپاي اسلامي ايران حمله کرد، شايد اين بزرگترين اشتباه عمر اين ديكتاتور بود، هرچند بعدها عاشقان خاك ايران ثابت كردند كه قطعاً اينگونه بوده است.
یک روز قبل از بستری شدن در بیمارستان آلمان، با یک جوان اتریشی که ساکن آلمان بود، آشنا شدم. نام او «اریش والدمن» بود و ۲۰ سال داشت. پس از چند دقیقهای که با او صحبت کردم، او را فردی مشتاق به انقلاب اسلامی یافتم.
شايد و قطعا هيچ كس به اندازه همسران جانباز ان از خودگذشتگي، باوفايي و صبر به جامعه به ارمغان ندهد؛ اينان با عشق جواني و تمام عمر خود را به پاي اين شيردلان بر ويلچر نشسته قرباني ميكنند.
حجت الاسلام والمسلمين دکتر حسن روحاني رييسجمهور، شب گذشته در منزل خانواده ميرمحکم که سه شهيد تقديم انقلاب اسلامي کردند، حضور يافت و با پدر و مادر اين شهداي دفاع مقدس ديدار کرد. ايشان همچنين با حضور در جمع خانواده جانباز قطع نخاعي از ايشان و خانوادهشان ديدار كرد.
حاج اکبر برای شناسایی منطقه جلو رفته بود که متوجه میشه، تانکهای عراقی قصد دارن نيروهاي ما رو دور بزنن و قیچی کنن، حاجی که براي شناسايي جلو رفته بود موضوع رو اطلاع ميده....
مبلغ حوزه علمیه قم و جانباز دوران دفاع مقدس در جمع کارکنان ستاد سپاه قمر بنی هاشم (ع) استان چهارمحال و بختیاری به بیان خاطراتی از رشادت های رزمندگان اسلام پرداخت.
تيم وزنه برداري جانباز ان و معلولين استان کردستان با حضور ورزشکاران بانه اي در مسابقات قهرماني کشور که به ميزباني استان البرز برگزار شد، با کسب مقام نايب قهرماني به کار خود در اين مسابقات خاتمه داد
وقتیه که توی خونه حالش بد میشه. مدام خودش رو میزنه به در و دیوار، داد میزنه، ولی هیچکس نیست کمکش کنه. تازه، دو تا دختر کوچیک داره که در میرن بغل مامانشون و فقط گریه میکنن و میپرسن: "مامان ... چرا بابا خودشو میزنه؟"
كم كم از حال ميرفتم چشمهايم كمسو ميشدند و خوب نميديدم، در تمام پوست بدنم احساس سوزش ميكردم تهوع و استفراغ آزارم ميداد، متوجه شدم كه پرستاران و پرسنل نقاهتگاه مرا بر روي تختي خواباندند.....