مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان گفت:آئین استقبال از پیکر پنج شهید گمنام و شهید "حسین یونسیان" از دوران دفاع مقدس برای تشییع و خاکسپاری در سمنان برگزار شد
در آخرین تماس زینب گفت «بابایی من دیگه عروسک نمیخواهم فقط بیا!».تعدادی از همرزمانشان در محاصره بودند که می روند آنها را نجات بدهند؛ تیر میخورند. نیمه چپ بدنشان تیرخورده بود.
آخرین تماس دو روز قبل از شهادتش بود. هر موقع زنگ میزد میگفت: الهه تو اصلاً نگران نباش؛ ما اینجا هیچ کاری نمیکنیم، چهار تا مرغ داریم هر روز میریم به اینها سر میزنیم؛ جای ما هم امن هستش.
مادر شهید گفت: بعد از شهادتش آقایی پیش من آمد و گفت«۱۶ سال پیش که برای تفحص همراه علی اصغر به کرمانشاه رفتیم ،شهیدی را تفحص کردیم و علی اصغر گفت:خدا میشه یک روزی من شهید بشم و استخوان هایم را برای مادرم ببرند!»