داشت صبح مي شد. از ديشب که عمليات شروع شده بود و خاکريز را گرفته بوديم، با دوستم سنگر درست مي کرديم. بسيجي نوجواني آمد و گفت: «اخوي، من تا حالا نگهباني مي دادم، مي شه توي سنگر شما نماز بخونم؟»
يك زوج جوان در حال اسباب كشي بودند كه توجه دو سارق به كاناپه هاي گران قيمت آنها جلب شد.سارقان فورا با يك ون به محل آمدند. آنها از يك لحظه غفلت زوج استفاده و در يك چشم به هم زدن دو كاناپه را بار ون كرده و قصد فرار داشتند كه ...