آخرین رئیس کل تشریفات دربار محمدرضا شاه پهلوی در کتاب «سرو در باد» میگوید:شاه هر روز دل افسرده و پریشان احوال بر روی صندلی مشرف به کاخ نیاوران مینشستند و مونس ایشان کتاب حافظ بود. روزی از من خواستند تفألی بزنیم.
رضا خان تا قبل از به قدرت رسیدن از مال دنیا یک دست لباس داشت که متعلق به قزاقخانه بود! اما چون به قدرت رسید با ولع عجیب شروع به جمع آوری مال و ثروت کرد.
در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه و در آستانه حمله متفقین به ایران، سخن از آن بود که رقم نهایی ارتش ایران به حدود یکصدهزار نفر رسیده است و نیروهای سه گانه با سلاحهای نظامی مناسبی تجهیز شدهاند.
مسئله اجباری شدن کلاهشاپو از منظر اطرافیان رضاشاه به حدی دارای اهمیت بود که یکی از نمایندگان مجلس که موافق آن بود، «دو فوریت» را برای طرح آن در مجلس کافی ندانست و حتی «ده فوریت» را هم کم دانست!