به گزارش خبرنگار وبگردي باشگاه خبرنگاران، محمد نادري در آخرين نوشته ي خود به بررسي ترس رسانه اي و نفوذ فرهنگ رسانه اي غرب در ميان كودكان و نوجوانان ايراني پرداخته است:
در دوره ای که حائلی میان آنچه باید مواظبت شود و آنکه می خواهد هجوم بیاورد وجود ندارد، و در میدانی که دفاع در قاموس مبارزاتی آن، لفظی محمل است ، طرح کردن موضوعاتی که حریم اعتقادی و اخلاقی اجتماع ، را تهدید میکند و نقد وضعیت موجود با همه فرصت ها و تهدید هایش، شاید یکی از ضروری ترین مباحثی است که هرچه درآن باب سخن گفته شود بازهم جای سخن دارد.
اگر امپریالیسم رسانه ای، با هدف سیطره بر فکر و باور و اعتقاد بشر امروزی آستین بالا زده است ؟!
اگر لیبرالیسم فرهنگی با تمام قوا و همه تجهیزات، برای تغییر ذائقه انسان قرن حاضر، وارد میدان کارزار شده است؟!
اگر موش های نرم افزاری میدان جنگ نرم، در انبان داشته های ایمانی شهروندان دهکده جهانی ساخته دست نیچه ها و لاوِی ها خزیده و لانه کرده اند !
و دهها و شاید صدها اگر دیگر ...عقل سلیم ایجاب می کند که برای حضور مقتدرانه در برابر چنین آرایشی تهاجمی، به فکر طرح نقشه حمله بود .
آنچه در خلوتخانه های تنهایی جوانان ما می گذرد و صحنه هایی که به لطف تراوشات ذهنی مبتنی بر اندیشه های استحاله گر انیماتورهای غربی در مغز نوجوانان ما جان میگیرد؛ زائیده غفلت ما از آن چیزی است که می بایست سال ها پیش مظروف اذهان طاهر و خالی نسل سوم انقلاب میشد، که نشده است .
از بزرگی پرسیدم (رحمت الله علیه ) : چرا جوانان ما این تیپ و قیافه را برای خود می سازند ؟
فرمود : جوان مانند زمینی است که می رویاند، چه کاشته ای که انتظار داری آن بروید، و نروئیده ؟و من پاسخی نداشتم جز هیچ !!
وقتی مونس تنهایی های نوجوان کشور من بازی بتلفیلدbattlefield3 است که نحوه تسخیر تهران را به او آموزش می دهد !
وقتی انیمیشن پاندای کنگ فوکار kung fu pandaتمامی سیاست های ایران در قبال فعالیت های هسته ای را در تفکرات نوجوان کشورم زیر سوال میبرد !
وقتی نرم افزار باربی و 12 رقاصهbarbie&12 dancing princesses در کشور سازنده اش برای کودکان زیر 8 سال ممنوع است و باربی که پیشتر در قالب مدل کیف و کفش وارد مدارس شده بود این باردر مهد کودک های کشور من در نقش مربی، به دخترکان خردسال بچه مسلمان رقص و آواز یاد می دهد !
وقتی بازی کال آو دیوتی 8call of duty را فقط با 2500 تومان میشود در منزل تحویل گرفت ،این سوال من که چرا جوان امروز دچار بحران هویت است بعد از سالها برایم معنا پیدا میکند .
جالب تر اینکه برخی دوستان ما را محکوم به این میکنند که شما دچار فوبیای رسانه ای شده اید و ترس شما از تاثیر و کارکرد این ابزارهای رسانه ای، چیزی شبیه یک بیماری است و نه واقعیت !
می گویند از این مباحث حرف زدن آموزش دادن است به آنهایی که نمی دانند و آگاه کردن کسانی است که ناآگانه از این محصولات استفاده می کنند .
اما واقعیت اینست که به نظر حقیر کارکرد محصولات رسانه ای شبیه کارکرد دارو و سم است.
کسی که دارویی وارد بدون او می شود چه پروفسور داروسازی باشد و چه فردی بیسواد و چه در زمان ورود آن سم یا دارو به بدنش مطلع باشد و چه غیر مطلع ؛ دانستن و ندانستن او تاثیری بر کارکرد دارو ندارد و اتفاقا ندانسته ممکن است چنان زیاده روی کند که امیدی به شستشوی معده و دفع سم وجود نداشته باشد .
شناختن یا نشناختن مفهوم برخی پیام های این محصولات که بعضا در لایه های چندم سناریوی آن جاسازی شده است و یا دانستن و ندانستن معانی برخی نمادها که ای بسا در طراحی دکور یا نوع لباس کاراکترهای اصلی یک فیلم پیش بینی شده است ، ممکن است در نگاه اول بیننده عام را مسموم نکرده و تا آستانه نابودی نکشاند، اما تاثیر شگرف و جذابیت خیره کننده محصولات استراتژیک رسانه ای، چنان وابستگی در مخاطب ایجاد می کند که یقینا اولین آشنایی با آن محصول آخرین آشنایی نیست و در بسیاری از موارد، مخاطبین این محصولات یکبار برای همیشه پای ثابت استفاده از آن می شوند.
اگر به این مثال از زاویه ای دیگر توجه نماییم شناخت آثار داروها و سموم بخصوص توسط خواصی (به معنای عام ) که می توانند در رفع آن موثر باشند هیچ آسیبی نمی تواند داشته باشد و یا بهتراست بگویم آسیب آن نمی تواند بیشتر از استفاده از خود سموم باشد !
امروز و درعصر گلادیاتورهای نامرئی نداشتن جهاز یورش و قبل از آن ندانستن کارکرد هر یک از ابزارهایی که مخصوص میدان جدید نبرد طراحی شده اند خبطی بزرگ است . خبطی که نمی توان ادعا کرد با فلان برنامه می توان خسارت وارد شده از بابت این غفلت را جبران نمود و این نه به مفهوم فوبیای رسانه ای است که این عین آمادگی و تجهیز آدم های پشت خاکریز خودی، دربرابر رسوخ نرم موش هایی است که قرار نیست گندم انبان مارا برای خود ببرند، که قصدشان ایجاد استحاله در وجود داشته های ایمانی سرمایه های انسانی ماست !!
اگرگفتن و دانستن و آگاهی دادن دراین باب یعنی ترس، من به ترسو بودن خود افتخار می کنم و به عنوان کسیکه دچار فوبیای رسانه ای است خود را به هیچ طبیبی عرضه نخواهم کرد که با این بیماری مردن بهتر از استشفا در وادی غفلت است !