دیگر کسی از روی آتش نمی‌پرد و شیرینی و آجیل نمی‌خرد. جشن قدیمی‌ها را صداها و انفجارهایی به محاصره در آورده‌اند که گاهی جان عزیزانمان را می‌گیرند.

 

به گزارش گروه استان هاي باشگاه خبرنگاران ،  از قم، دود، تمام فضا را گرفته است. صدای انفجارهای پیاپی به گوش می‌رسد. هر چند لحظه یک بار صدای مهیبی آدم‌ها را می‌لرزاند. خطر همه را تهدید می‌کند. آتش بی‌رحمانه یورش می‌برد و گاهی می‌غرد. چند نفری زخمی شده‌اند، نور قرمز چراغ آمبولانس‌ها که با صدای آژیرشان یکی می‌شود، نه برای چشم آسایش می‌گذارد نه برای گوش.

بعد از شنیدن یک سوت چند ثانیه‌ای عده‌ای روی زمین دراز می‌کشند.... نه، اشتباه نکنید! این جا منطقه جنگی نیست، جایی است همین حوالی. مثلا میدان میثم قم «شب چهارشنبه سوری». دود تمام فضا را پر کرده است...

 

چهارشنبه سوری دارد به بیراهه می‌رود

هر سال با نزدیک شدن آخرین چهارشنبه سال دلهره و اضطراب بر اکثریت خانواده‌ها مستولی شده و نگاه‌‌ها نگران این روز است، چرا که رفتارهای پرخطر بعضی از نوجوانان و جوانان نه تنها باعث آسیب‌های جانی به خودشان می‌شود بلکه باعث بروز حوادث تلخ برای دیگران نیز می‌گردد.

برگزاری آیین‌های سنتی و فرهنگی مورد مخالفت هیچکس نیست، آنچه که باعث مخالفت کارشناسان و مسئولان می‌شود رفتارهای پرخطری است که از سوی بعضی از نوجوانان و جوانان انجام می‌پذیرد.

اوایل اسفندماه سال 1382 برای نخستین بار چهارشنبه سوری به رسمیت شناخته شد. شورای شهر تهران به امید این که حتی یک جفت چشم هم آسیب نبیند، اعلام کرد با همکاری نیروی انتظامی، اورژانس، آتش نشانی و شهرداری، چهل نقطه در تهران بزرگ برای برگزاری این مراسم سنتی در نظر گرفته شده است.

انتظار می‌رفت هر سال این طرح کامل‌تر و گسترده‌تر اجرا شود. با  این حال شکی نیست که چهارشنبه سوری امسال هم آبستن حوادث بسیاری خواهد بود.

همه می‌دانند که چهارشنبه سوری طور دیگری بوده است. همه هم می‌دانند که ترقه‌ها حتی کوچک‌ترین آن‌ها هم خطرناکند. اما باز هم به سراغ شان می‌روند، چهارشنبه سوری دارد به بیراهه می‌رود.

دیگر کسی از روی آتش نمی‌پرد و شیرینی و آجیل نمی‌خرد. جشن قدیمی‌ها را صداها و انفجارهایی به محاصره در آورده‌اند که گاهی جان عزیزانمان را می‌گیرند.

چهارشنبه سوری دیگر سفیر شادی نیست، حالا صیاد جان‌ها شده است. هر سال درست قبل از شادترین لحظه‌ها مثل بختک به جان شهرمان می‌افتد، جان عده‌ای را می‌گیرد و می‌رود تا سال بعد درست در همین زمان برگردد. با این جشن قدیمی می‌توان طور دیگری کنار آمد. مثلا می‌شود بوته آتشی افروخت و با شوق از روی آن پرید و چیزی خواند: «چهارشنبه سوری می‌کنیم، دل رو بلوری می‌کنیم... گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری...» می‌شود با یک خیز بلند از روی آتش پرید و خواند «سرخی آتش مال ما ... زردی مال شما...»

 

حاجی فیروز امروز خیابان‌های شهر ما

مرد که به احترام آتش، لباس قرمز بر تن کرده، پا به آتشکده می‌گذارد. او باید شعله‌ای از آتش برگیرد و به فرخندگی آمدن بهار، هفت آتش را روشن کند. چند دقیقه بعد، مرد با شعله آتشی که در دست دارد، از دود و دم داخل آتشکده بیرون می‌آید. س رو صورتش سیاه و دودی است، اما سرخی لباسش چشم‌ها را هم چنان خیره می‌کند. مردم با فریاد شادی به او که فیروز(نوید دهنده پیروزی) است خوش آمد می‌گویند و آمدن بهار را جشن می‌گیرند.

این، دیرینه و در عین حال معتبرترین روایت از فیروز ( یا همان حاجی فیروز امروزی) است. حاجی فیروز، سرخ پوش سیاه چهره‌ای بود که با برافروختن آتش، پیروزی اهورا را بر اهریمن و پایان سرما و ظلمت زمستان را نوید می‌داد.

البته ماجرا فقط جنبه آیینی نداشت. در زمانی آن قدر دور که نه فقط تلویزیون و رادیو، بلکه نوشته و تقویمی هم موجود نبود، برافروختن آتش بهترین وسیله اعلام سال نو بود. از آن جا که آتشکده‌ها در بلندترین نقطه شهر قرار داشتند، همه مردم، آتش سال نو را می‌دیدند و روستاییان را هم کسانی که آتش را دیده بودند با خبر می‌کردند.

در فرهنگ نواحی مختلف ایران، رد پای این غریبه‌های آشنا را با نام پیک نوروزی یا نوروزی خوانی می‌شود دید که در نقش حاجی فیروز ظاهر می‌شوند.

حالا برای رفتن به یک آتشکده زرتشتی باید پول پرداخت و بلیت خرید، اما حاجی فیروزها را می‌توان پشت چراغ قرمزهای شهر هم دید که شلوار یا شلیته قرمز پوشیده‌اند و صورت شان را نه با دود آتش، که با خاک زغال و دوده بخاری سیاه کرده‌اند. این حاجی فیروزها کلاه شیپوری مقوایی بر سرشان می‌گذارند، در دست شان دایره زنگی می‌گیرند و با صدایی بین غم و شادی از آمدن نوروز می‌گویند: «همه میدونن، عید نوروزه؛ حاجی فیروزه سالی یه روزه» یا «ارباب خودم سلام علیکم، ارباب خودم سرتو بالا کن؛ ارباب خودم بزبز قندی، ارباب خودم چرا نمی‌خندی؟»

حاجی فیروزه را طبق همان روایت نخست می‌توان آورنده آتش و گرما دانست که لباس قرمزش زندگی و حیات دوباره است. اما در هر صورت، حاجی فیروز امروز خیابان‌های شهر ما، انگار شادی چندانی با خود نمی‌آورد. شاید به همین دلیل وقتی با دایره و دنبکش نزدیک می‌شود، شیشه ماشین مان را بالا می‌کشیم.

چه باید کرد؟

تاریخ نشان می‌دهد شادمانی‌های نوروزی ایرانیان با «چهارشنبه سوری» آغاز و با مراسم «سیزده به در» پایان می‌یافت، ضمن اینکه چهارشنبه سوری یکی از طولانی‌ترین مراسم شادی مردم، پیش از آغاز سال جدید بوده است. اما پریدن از روی آتش‌های غول پیکر و استفاده از مواد محترقه در سال‌های اخیر تبدیل به مسئله‌ای مشکل آفرین برای خانواده‌های ایرانی شده و هر سال سوختگی و جراحات شدید شهروندان را در پی داشته است.

مهم‌ترین علت وجود برخی معضلات ناشی از چهارشنبه سوری در کشور ایران، آگاهی نداشتن مردم و کمبود فضاهای فرهنگی تفریحی است.  انجام هر کار خوب، اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد تبدیل به زشتی می‌شود. شهروندان به‌ویژه جوانان توجه داشته باشند، شادی چهارشنبه سوری را با استفاده از وسایل غیرمجاز و غیرقانونی، تلخ و نامطلوب نکنند.

تخلیه انرژی نوجوانان و جوانان و ایجاد بازی‌‌ها و سرگرمی‌های هیجان ‌انگیز در طول سال برای آنها می‌‌تواند از انباشت هیجان در آنها جلوگیری کند. به نظر می‌رسد بهتر است نهادهای فرهنگی مثل شهرداری و سایر نهادها با تعیین و معرفی مراکز و پارک‌‌های معین برای برگزاری جشن چهارشنبه ‌سوری موقعیت مناسبی برای خانواده‌ها فراهم کنند تا در کنار فرزندان خود چند ساعت شاد و سرگرم باشند.

نیروی انتظامی نیز باید با قاطعیت با سازندگان و عرضه ‌کنندگان اقلام غیراستاندارد که خیابان‌‌ها را به میادین جنگ تبدیل می‌کنند برخورد کرده و آنها را به مجازات برساند. همچنین نهادهای مسئول با تولید و عرضه اقلام استاندارد ضمن اینکه از ورود اقلام تقلبی و خطرناک و خروج ارز جلوگیری می‌‌کنند، موقعیت مناسبی برای استفاده از اقلام ایمن فراهم سازند و خانواده‌ها و صداوسیما هر روز خطرات رفتارهای پرخطر را به نوجوان و جوانان یادآوری کنند تا امسال کم‌ خطر‌ترین، آرام‌ترین و شادترین چهارشنبه‌ سوری را شاهد باشیم./ج

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.