دو دلیل عمده برای تورم ذکر میکند: کاهش عرضه کل یا افزایش تقاضای کل دیدگاه پولگرایان رشد عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادی راعمدهترین دلیل تورم میداند. به عبارت ديگر، تورم تناسب نداشتن حجم پول در گردش با عرضه خدمات و كالاهاست.
تقریبا تمام اقتصاددانها بر این نکته تاكيد دارند که تورم پایدار و دراز مدت ریشهای جز عرضه پول و افزایش نقدینگی ندارد.
هر چه ميزان تورم بیشتر شود،قدرت خريد یک واحد پول كمتر میگردد.
یکی از ریشههای تورم نبود تعادل میان درآمدها و هزینههای دولت است.
به این ترتیب که وقتی هزینههای دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیشتر باشد، دولت با کسری بودجه مواجه میشود. اگر دولت برای حل مشکل کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی (مثلاً حاصل از فروش نفت) به بانک مرکزی کند، پایه پولی و به دنبال آن نقدینگی کل در اقتصاد افزایش مییابد که این افزایش نقدینگی آثار تورمی به دنبال خواهد داشت.
وجود ظرفیت خالی در بخش تولید، باعث افزایش
هزینههای سربار شده و در نتیجه افزایش هزینه تمام شده تولیدات صنعتی و معدنی
میگردد. ضعفهای ساختاری که منجر به محدودیت عرضه در بخش تولید می گردد بقرار زیر
است:
* الف) پایین بودن سهم سرمایه گذاری بخش خصوصی
* ب) ناچیز بودن سرمایه گذاری خارجی
* ج) پایین بودن سهم صادرات در کل صادرات کشور
* د) بالا بودن قیمت محصولات صنعتی
رابطه
بین پس انداز و نرخ تورم به دو شکل زیر می باشد.
* الف) اگر نرخ تورم بالا باشد، آثار نامطلوبی بر
ثبات اقتصادی کلان کشور و به ویژه نرخ تسهیلات داشته و منجر به کاهش نرخ پس انداز
میگردد.
* ب) نرخ پس انداز پائین به ویژه کاهش در پس
انداز دولت، باعث افزایش نرخ تورم میگردد.
نرخ بالای رشد نقدینگی طی چند سال اخیر، تورم را به یکی از عمدهترین معضلهای
اقتصادی کشور تبدیل کرده است.
یکی از راههای مهار تورم اتخاذ صحیح سیاستهای پولی مناسب است؛ یعنی رشد باثبات و
پیشبینی شده حجم پول. بسیاری از کشورها مانند کره جنوبی، مکزیک، نیوزیلند و
انگلستان بااعمال سیاستهای پولی اصولی، موفق به کاهش تورم به ارقام یکرقمی
(معمولاً زیر ۵ درصد) شدهاند که یکی از دلایل عمده آن
استقلال بانک مرکزی در این کشورها برای پیشبرد سیاستهای پولی بوده است.
سپاسگذارم