باشگاه خبرنگاران-پرداختن به مقوله آخرالزمان و آینده بشریت و جهان از جمله مسائل مهم و اساسی عصر حاضر تلقی می شود. انسان همواره به آینده نظر خاصی داشته از این رو پرداختن به این قبیل مسائل را می توان جزئی از فطرت بشری دانست و بواسطه این امر هیچ مکتب و ایدئولوژی نیست که به این مقوله بی تفاوت باشد و همه این مکاتب از گذشته تا به حال و هم چنین آینده به انحاء مختلف این موضوع را مورد واکاوی قرار داده و برای آن راهکار ارائه داده اند.
تمامی انبیاء و مکاتب آسمانی در طول بشر همواره به بشریت مژده داده اند که جهان پس از طی فراز و نشیب های متعدد در عرصه نبرد دو نیروی حق و باطل در نهایت شاهد پیروزی آخرالزمانی جبهه حق و انهدام کامل جبهه کفر و باطل خواهد بود و در اثر این اتفاق یک حکومت واحد عادلۀ جهانی تشکیل خواهد شد که عدل را در سراسر کره زمین خواهد گستراند.
البته در این میان مکاتب و اندیشمندانی هم هستند که با مشاهده تاریخ سراسر رنج و مرارت اکثریت انسان ها در جوامع مختلف و مظلومیت پیروان حق و زیستن در جهانی مملو از ظلم، تعدی، تجاوز و همچنین تجربه قتل های مختلف در طول تاریخ و موارد مشابه دچار سردرگمی می شوند و بر خلاف میل درونی و فطری خود آینده و جهان را بسیار تاریک و وحشتناک می بینند. از این موارد استثنایی که بگذریم ملاحظه خواهیم کرد که اغلب مکاتب و تفکرات بشری هر یک به فراخور قلمرو ایدئولوژی خود آرمان هایی را برای آینده و مقصد کاروان بشر در دنیا مد نظر دارند. قدر مشترک دیدگاههای تمامی مکاتب و همچنین ادیان الهی در برخورد با این موضوع، پایان یافتن عمر ظلم و ستم؛ بی عدالتی، تبعیض، کفر و شرک و نفاق و در کل پیروزی نهایی جبهه حق علیه باطل با ظهور منجی موعود و تشکیل حکومت عدل جهانی است.
در دنیای رسانه ای امروز مقوله آخرالزمان نیز در کنار دیگر مقولات وارد عرصه رسانه ها شده است و در این عرصه بحث از آخرالزمان دائماً تکرار و بازتولید می شود. در این میان غرب و شیپور تبلیغاتی آن یعنی هالیوود بیش از بیش در سودای تفسیر مقوله آخر الزمان به نفع فرهنگ تبلیغی خود می باشد و چیزی حدود پنجاه سال است که هالیوود نشینان آخرالزمان را بدل به یکی از سوژه های درآمد زا و در عین حال تعیین کننده خود کرده اند که با استفاده از آن ایستارهای سیاسی خود را به ذهن مخاطب بنشانند. آخرالزمان به خودی خود دغدغه هالیوود نبود بلکه توجه دیگر ادیان و به خصوص مسلمان به مسئله انتظار و آخرالزمان و منجی باعث شد تا آنان نتوانند به راحتی از کنار این مسئله عبور کنند. این امری روشن است که تحلیل پیروزی انقلاب اسلامی بدون درک مفاهیم آخرالزمانی مثل منجی موعود ( حضرت ولیعصر عج) و مفهوم انتظار قابل فهم نیست. این مفاهیم خزانه تسلیحاتی امام امت و مسلمان ایرانی در راه به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی بود از این رو غرب خصوصاً در سه دهه اخیر به دلیل شکستی که از جانب پیروزی انقلاب اسلامی چشید مسئله آخرالزمان را در دستور کار خود قرار داد تا تفسیری باب میل خود را از آن به جهانیان حُقنه کند. غرب دانست که چیزی غیر از امکانات و تجهیزات نظامی و تکنولوژی هم وجود دارد که ضمن بسیج مردم و هماهنگی در اعتقاداتشان، این نیرو را به آن ها می بخشد که در عین کمبود امکانات با تکیه بر ایمانی قوی در جبهه های نبرد برای شهادت و کشته شدن در راه خدا از هم سبقت بگیرند به واسطه همین حیرت بود که برای شناخت فرهنگ انتظار در سال 1984(1362)کنفرانسی در اسرائیل در شهر تل آویو برگزار شد تا به تاثیر اعتقاد به مهدویت در میان مسلمانان به ویژه شیعیان ایران بپردازد .از آن پس بود که هالیوود توجهش به این منجی جلب شد و اهمیت آن را درک کرد . هالیوود تاثیر مهدویت را در تعارض با خواسته های خود دید و سعی کرد برضد آن فیلم بسازد و ماجرا را به گونه ای دیگر جلوه دهد .غربی ها معتقدند اگر بتوانند آینده را پیش بینی کنید ، خودتان هم می توانید آن را بسازید .
هاليوود كه به تأثير تصوير در فرهنگ سازي و تغيير مباني فكري و اعتقادي جوامع ايمان آورده بود، به سرعت شروع به ساخت و تهيه فيلمهايي كرد كه به نوعي به آخرالزمان و ظهور منجي ميپرداخت . «اورسون ولز»كارگردان يهودي مشهور سينماي هاليوود فيلمی ساخت به نام «پيشگوييهاي نوسترآداموس» و در اين فيلم منجي را كسي معرفي كرد كه نام آخرين پيامبر را برخود دارد و مسلمان است، اما به حدي كشتار ميكند و برخوردي وحشيانه با مردم دارد كه عملاً هركسي از او متنفر خواهد شد . لباس او عربي مانند است و دستاري بر سر دارد . پيام كل فيلم آن است كه اين منجي مسلمانان فرد محبوبي نخواهد بود و ششصد ميليون مسلمان در خاورميانه وجود دارند كه ثروت عظيمي از گاز و نفت و ذخاير طبيعي در اختيار دارند و براي صلح جهاني خطرناكند . ولز براي اين فيلم اسكار هم گرفت .
قرائتی که در هالیوود از آخر الزمان میشود به نوعی قرائت مسیحی – صهیونیستی است. صهیونیسم مسیحی از پیروان مذهب پروتستانیسم تشکیل شده که به دلیل مبالغه گری در کتاب مقدس به یهودی گری شهرت یافته اند. این گروه با کشف قاره آمریکا و بعد ها سرمایه گذاری و سیاست گذاری در آن توسط یهودی ها به پشتوانه جریان ماسونی کشور انگلستان از اوسط قرن 16 تا کنون گام به گام در سیاست خارجی آمریکا ایفای نقش کرده اند. موسسات دینی راستگرای مسیحی از دهه هشتاد به بعد مردم کشورهای غربی را به ایمان جمعی نسبت به وقوع حادثه ای بزرگ در سرزمین شام توجه دادند. بر مبنای پیشگویی های نوسترآداموس چنین عنوان کردند که میلیونها نظامی از عراق به سوی قدس حرکت می کنند اما نیروهای مومن حضرت مسیح راه آنها را سد کرده و همگی در دره ای به نام آرماگدون در گیرمی شوند. جریان مسیحی- صهیونیستی موجود در آمریکا بر این نظر است که حمایت از اسرائیل بر اساس دستورات انجیل است که سرانجام آن به جنگ بزرگ ( آرماگدون) و سلطنت هزار ساله منتهی خواهد شد. صهیونیست ها با نفوذ در مسیحیان و ضمن ائتلاف با راستگرایان مسیحی از آنها به عنوان ابزاری در خدمت اهداف و منافع اسرائبل استفاده می کنند، چراکه رشد و گسترش راستگرایان مسیحی در آمریکا با کمک و ائتلاف لابی صهیونیستی بود و در سایه این فعالیت ها جریان صهیونیسم مسیحی در داخل مذهب پروتستان پدیدار شد که در آمریکا تحت عنوان ائتلاف مسیحی شناخته می شود.
مهمترین عقاید صهیونیسم مسیحی بر سه محور استوار است: نخست ایمان به بازگشت مسیح و مشروط دانستن این بازگشت به تشکیل دولت اسرائیل. دوم تشکیل دولت اسرائیل به شرط بازگشت یهودیان به فلسطین و سوم اینکه تنها دین خداوند یهودیت است و آنان قوم برگزیده هستند. از دهه 80 به بعد این اندیشه با به قدرت رسیدن ریگان در آمریکا به غایت گسترش یافت. دولتمردان آمریکا در عرصه فکری و فرهنگی تلاش همه جانبه ای را برای حقنه کردن فرهنگ و ایستارهای این چنینی بر جهانیان به عمل آورده اند. در این راه اینان با تمام قوا به تخریب چهره مهدویت اسلامی رو آورده اند و در صدد هستند که چهره مسیحی یهودی وار خود را از آخرالزمان ارائه دهند. رويكرد هاليوود به بحث آخرالزمان مثل ديگر رويكردهايش ناظر به فكر، برنامهريزى و انديشه قبلى است. هاليوود صرفاً از اين جهت كه آخرالزمان سوژه ناب، بديع، جذاب و تماشاگرپسندى است سراغ آخرالزمان نرفته است گيريم كه جذابيت در همه مؤلفههاى تصويرى هاليوود به عنوان يك اصل رعايت مىشود ولى اقبال هاليوود به آخرالزمان صرف جذاب بودن اين سوژه نبوده و مقاصد كاملاً جدى و نهفتهاى در اين رويكرد وجود داشته است. هاليوود با ساخت اين فيلمها قصد دارد ترس و وحشت ناشناخته و هولناك و عظيمي را در ديدگان مخاطب ساده و بيدفاع خود ماندگار سازد تا تعابير اصلي آخرالزماني ناشي از كتب غير آسماني مانند تلمود را به خورد مخاطب دهد. در 95 درصد این فیلمها منجی یك آمریكایی خوب است یا مسیحی است یا یهودی آدمهای بد ماجرا هم یا شرقی هستند یا مسلمان، یا یك شرقی مسلمان و عمدتاً هم از نژاد عرب. سینمای آخرالزمانی قالب مناسبی را در اختیار سیاستگذاران فرهنگی غربی داده تا به واسطه جذابیت آن بتوانند انگاره های خود را راجع به بشریت، زندگی و نهایت جهان به تصویر بکشند وآن را به خورد مخاطبان حیرت زده خود بدهند./ي2
ادامه دارد...
مصطفي انصافي.