چیزی که درباره دست فروشان مترو قابل توجه است طیف سنی آنها و مرز بندی میان دست فروشی در مترو و تکدی گری می باشد. اکثر دست فروشان مترو ، دختران جوانی هستند که یا دانشجویند و یا حداقل دیپلم دارند و از سر و وضع آراسته ای هم برخوردارند و همین سر و وضع و کالاهایی که به خود می آویزند، گاهی اوقات سالن مترو را به سالن های مد شبیه می کند اجناس فروختنی آنها نیز اغلب لوازم آرایشی و زینتی و نیز پوشاک مختلف است. در طیف مقابل این افراد، میانسالانی وجود دارند که دونات و لواشک می فروشند و ظاهر غلط اندازشان نشانه باریست که بر دوش دارند و اکثرا جز زنان بد سرپرست یا بی سرپرست هستند.
آن چه با اطمینان می توان گفت این است که دست فروشی در مترو هیچ نوعی از انواع تکدی گری نیست و تلاشی است برای کسب و کار و تامین معاش و شاید بیشتر تداوم همان هفته بازارهای قدیمی خودمان باشد که در تماس با تکنولوژی مدرن به این شکل و شمایل درآمده است. شکلی از تکاپو برای رفع نیاز اقتصادی که، حرف های زیادی در پشت خود پنهان کرده است. حرف هایی از جنس فقر و نیاز و حرف هایی از جنس استقامت زنانه. (اگر چه این روزها دست فروشان مرد نیز وارد این حرفه شده اند، اما دست فروشی مترو در بدو کار، امری کاملا زنانه بود!)
البته دست فروشی مترو یک ظاهر زشت و زننده هم دارد؛ دست فروشی برای عده ای تنها پوششی است برای مقاصد شومشان. سرقت ها و جیب بری های درون مترو ها رواج بی بند و باری و فساد اخلاقی و نیز خیانت در امانت و فروش محصولات خراب و از کار افتاده و خیلی موارد دیگر که باید آزار های عصبی آن برای مسافران را نیز بر این لیست افزود. نوع جدیدی از این اشتغال در مترو که بسیار خطرناک تر است، جذب مشتری برای خدماتی مثل آرایشگری در منزل، ماساژور و... است که تونل های زیر زمینی مترو یکی از بازارهای مناسب برای به دام انداختن مشتریان و ورود به خانه های آنها محسوب می شوند.
همه این موارد در کنار هم سبب می شود تا دست فروشان مترو مورد تعقیب بازرسان و نیروهایی انتظامی قرار گیرند. اما کاش این تعقیبات تنها به دستگیری و ضبط اجناس منتهی نشود و بتوان با سازماندهی این افراد و استفاده از نیروی کار آنها به نحوی مطلوب و همچنین سعی در تغییر محتوای این کسب و کار و بردن این خرید و فروش ها در راستای عرضه کالاهای ارزشی و یا سودمند، هم چاره ایبرای ریشه کنی فقر یافت و هم از آثار سو آن جلوگیری کرد. دست فروشی مترو چه بخواهیم و چه نخواهیم شکل گرفته است و اصلاح و تغییر جهت در آن بسیار ساده تر از حذفش می باشد که البته اندکی اهتمام و دلسوزی می طلبد.