به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگارانتقي دژاکام نوشت: از کسانی که خیلی دوستشان دارم یکی هم دکتر عباس هنردوست است که استاد دانشگاه و متخصص برجسته دندانپزشکی است.اینکه چرا دوستش دارم دلایل زیادی دارد اما از آنهمه دلیل شاید مبارز بودن، انقلابی بودن، متشرع بودن، وجدان کاری زیاد و قانع بودن است به اضافه برخی دلایل دیگر.
دکتر را در برخی جلسات مذهبی خاص هم دیدهام که خادمی اهل بیت «ع» را می کرد و یک بار هم خاطرهای ناگفته از یکی از علمای بزرگ اخلاق تهران برای من و همسرم گفت که تنم لرزید.
بله می گفتم که من هم یکی از این کتابها را برداشتم که آن هم «من و کتاب» بود که گزیده ای از اظهارات رهبر عزیز انقلاب درباره کتاب، اهمیت آن و نمونهای از کتابهایی است که خودشان مطالعه کردهاند و به دیگران هم توصیه کرده اند. این کتاب را من پیشتر یکی دو بار کامل خوانده بودم اما راستش این بار گویی برخی مطالبش تازیانه های بیشتری نسبت به قبل داشت. آنجا که عامل اصلی موفقیت حزب توده را در تألیف و ترجمه کتابهای خوب و تأثیرگذار مارکسیستی عنوان کرده بودند و به همین نسبت در چندین جای دیگر از غفلت عظیمی که در معرفی انقلاب اسلامی در قالب رمانها و کتابهای هنرمندانه خوب صورت گرفته شدیداً گلایه و به نوعی بازخواست کرده بودند و یا آنجاها که برخی نویسندگان عرصه فرهنگ و ادبیات دفاع مقدس را با اسم یاد کرده و به خاطر کارهایشان بشدت از آنان تقدیر کرده بودند ونیز نام بردن از برخی آثار برجسته ای که در همین زمینه تألیف و تولید شده است.
وقتی این کتاب کم حجم اما پر مغز را به انتها می رساندم با خودم میگفتم اگر هر کدام ما، گاهی به جای برخی خیرات و مبرات در جاهای مختلف، جسارت به خرج بدهیم کتاب و آن هم کتابهای خوب خریداری کنیم و در دسترس علاقهمندان قرار دهیم بخصوص اگر به شیوهای که در دریافت کننده،تشنگی هم ایجاد شود ( یادم باشد در همین باره، زمانی خاطره ای کاربردی را نقل کنم) چقدر ثواب - به نظر من - بیشتر جمع کرده ایم. و حتی من می خواهم بالاتر از این را بگویم. اگر از میان کتابها، همین کتاب ِ «من و کتاب» را بخریم و توزیع کنیم و مثلاً ثوابش را به امواتمان هدیه کنیم چه کار بزرگی کردهایم به این علت که این کتاب، خود، موتور محرکه قوی و پر شتابی خواهد بود که خوانندگانش را به خواندن بیشتر ترغیب می کند و کتابهای خوب و مناسب فراوانی را هم به آنان پیشنهاد می دهد.
پ.ن 1: این روزها، ناصریان عزیز که در تحریریه برخی کارهای غیر تحریری و خدماتی را به عهده دارد، تعجب خیلیها را به خود جلب کرده است. او کتاب حسن صباح و اسماعیلیان را که بسیار قطور است و صدها صفحه دارد، با دقت و ولع بسیاری - همان طور که در عکس می بینید - سه چهار روزه خواند و الان کتابی درباره چنگیز مغول از کتابخانه گرفته و می خواند و آنقدر در خواندن غرق می شود که هر چه صدایش می کنیم نمی شنود
پ.ن2: دکتر هنردوست وقتی دندانهایم را معاینه می کرد، با تعجب گفت: دژاکام؟ تو هنوز عقل داری؟!
پ.ن 3: یک نمونه از بیانات آقا در همین کتاب:
- « ادبیات و هنر مقاومت و آنچه مربوط به دوره خاص دفاع کشور و ملت ماست، حقیقتاً از برجسته ترین و مهمترین کارهاست. البته دوستان خیلی کار کردهاند. از دهه 60 که این کارهای هنری و ادبی در حوزه هنری شروع شد و این خاطرات منتشر گردید، من یکی از مشتریهای پر و پا قرص این کتابها بودم، که خاطرات را نگاه کنم. من خیلی تحت تأثیر جذابیت و صداقت و خلوص این نوشتهها و گفتهها هستم؛ این را واقعاً عرض میکنم. یاد کسانی که این کارها را تولید کردند، از خاطر محو نمی شود. اسمهایی که من پشت این کتابها خواندم و کتابهایشان را نگاه کردم، غالباً در ذهنم هست و من قدردان و قدر شناس اینها هستم و اگر می توانستم، عظمت این کار را مدح می کردم. البته در طول تاریخ، شعرا معمولاً صاحبان قدرت و ثروت و امثال اینها را مدح می کردند؛ اما به نظر من باید شماها را مدح کرد. اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقای سرهنگی، در مدح آقای بهبودی، در مدح آقای قدمی، در مدح همین خاطره سازان و خاطره انگیزان قصیده میساختم؛ حقیقتاً جا دارد؛ چون کار بسیار بزرگ و با اهمیتی است.»
از : حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنهای، من و کتاب، ( چاپ بیست و نهم، تهران: انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1390)، صص 26 و 27.