ای اهل ایمان از خدا پروا کنید و آنچه ربا و زیادت است (بیش از اصل سرمایه شماست) واگذارید اگر به راستی به خدا ایمان دارید (278)
و اگر این کار را نمیکنید (و از مردم ربا میستانید) پس با خداوند اعلام جنگ کنید. اما اگر توبه کنید، همان اصل سرمایه از آنِ شما خواهد بود نه شما را ظلمی شده است و نه شما ظلمی بر دیگران کردهاند (279)
و اگر چنان باشد که شخص مقروض در تنگنا و عسرت قرار گرفته است به او مهلت بدهید تا گشایش بر او حاصل شود و اگر آن قرض را به او صدقه دهید شما را نیکوتر خواهد بود اگر بدانید (280)
*این آیه مشتمل بر دو نکته درباره قرض دادن است. نخست آنکه وقتی کسی را وام میدهید در هنگام باز پس گرفتن چیزی اضافه نطلبید و نرخ و سودی تعیین نکنید بلکه به همان اصل مال خود اکتفا کنید که در این حالت نه شما ظلمی کردهاید نه شما را ظلمی رسیده است، اما اگر سودی بر آن تعیین کنید چنان است که با خدا اعلان جنگ کرده باشید و هیچ یک از گناهان را خداوند تا این درجه مورد ملامت قرار نداده که آن را به منزله جنگ با خویشتن تلقی کند از آنکه ربا مقدمات جنگ با مردمان را فراهم میکند و آن جنگ با خداست.
*نکته دوم این است که هرگاه به کسی وامی دادید و آن وام گیرنده در عسرت و تنگدستی قرار گرفت او را مهلت دهید تا به آسانی و فراخی برسد و البته اگر اصل آن وام را به گیرنده ببخشید باز برای شما بهتر است. پس توصیه خدا این است که اولاً قرضالحسنه دهید یعنی قرض بدون سود و ثانیاً با وام گیرنده مدارا کنید و او را در تنگنا نگذارید و چه بهتر که به کلی بار آن وام را از دوش او بردارید که خیر و صلاح شما اگر بدانید در این کار است.
در نوبت بار عام دادن باید همه شهر جام دادن
باریدن بی دریغ چون مل خندیدن بی نقاب چون گل
پرسیدن هر که در جهان است کز فاقه روزگار چون
رست
دادن همه را به بخششِ عام وامی و حلال کردن آن
وام