من معنی کار فرهنگیِ دولت را متوجه نمیشوم. اتفاقا دولت اصلاحات هم چنین ادعایی داشت. کاش یکی پیدا شود و با آمار و عدد و رقم و یا سند و مدرک به ما نشان دهد و ثابت کند که مثلا با کار فرهنگی، وضعیت عفاف و حجاب بهتر شده است! البته به این هم عقیده ندارم که بهترین راهِ ممکن، اجبار و برخورد انتظامی است ولی به هرحال حرف زدن تنها و شعار دادن مشکلی را حل نمیکند. ضمنا دولت تنها مقصر این وضعیت نیست، عوامل مختلفی در این مساله نقش دارند که باید به همه آنها توجه کرد از خانواده و مدرسه گرفته تا جامعه و دانشگاه و…
اشتباه نشود. منظورم چهار تا تار موی بیرون آمده از زیر روسری نیست، منظورم دقیقا زنان و دخترانی بزک کرده با لباسهایی تنگ و کوتاه و چسبان است! زنانی که اصلا و ابدا نمیشود آنها را مجاور یا زائر امام رضا دانست. در عدد و رقم این خانمها اغراق نمیکنم و ادعا نمیکنم که خیلی زیادند، ولی قبول کنید که خودنماییِ حتی یکی از آنها در اطراف حرم، صحنهی خوبی نیست.
مطمئنا الان از طرف بعضیها متهم میشوم که چشمم فقط به ظاهر آدمهاست و یا اینکه بویی از اسلام رحمانی نبردهام! برخی هم لابد اعتراض میکنند که تو چه میدانی که در خلوت آن خانمها با خدا و امام رضا چه میگذرد و …
من اصلا خشک مقدس و منجمد و ظاهربین نیستم. خیالتان راحت. اینجا منظورم این نیست که همه چادر سرشان کنند و پوشیه بزنند. من هم زنان و دختران محترمی را دیدهام و میشناسم که شاید اهل رعایت پوشش رسمی نباشند اما هرگز جنسیتشان را به رخ مردان نمیکشند! زنان و دخترانی که لااقل به احترام مسجد و حرم و یا هر مکان مذهبی دیگری، ظاهرشان را مرتب میکنند. علاوه بر اینها زنان و دخترانی در شهرها و روستاهای مختلف هستند (و به زیارت میروند) که حجابی مطابق عرف و سنت خودشان دارند اما بدحجاب نیستند.
هابیل قبلا مطلب خوبی نوشته بود درباره اینکه گاهی زنان روستایی و کشاورز حجاب و پوشش رسمی و استاندارد ندارند، اما کسی به آنها بدحجاب و بیحجاب نمیگوید. چرا؟ چون اصلا قصد خودنمایی، جلوهگری و هرزگی ندارند. طبیعت کارشان و عرف و سنتشان این است. ولی در جامعه با افرادی مواجهیم که پوشش آنها چیزی نیست جز برجسته کردن جنسیتشان! آیا در چنین مواردی با بحث حجاب شخصی طرفیم یا یک پدیدهی ضداخلاقی اجتماعی؟ فرق بین اینها را هر آدم عاقلی تشخیص میدهد.
پس اعتراض ما به جلوهگری و بیحیایی و بیعفتی و بدپوششی است. ما دنبال این نیستیم که همه یک پوشش واحد و رسمی داشته باشند حرف ما این است که نگاه و ظاهر جنسی را از صحنه اجتماع پاک کنیم و مراقب امنیت اخلاقی جامعه باشیم.
اصلا حتی اگر بحثهای شرعی و دینی را درباره حجاب کنار بگذاریم و موقتا کاری به شخصی و اجتماعی بودن آن نداشته باشیم، در این نکته شکی نیست که حیا و عفت (چه برای مردان و چه زنان) جزو ارزشهای پسندیدهی انسانی است، کما اینکه بیحیایی و بیعفتی هم ضدارزشند.
*****
آن شب گذشت. شبی دیگر من و دو سه نفر از دوستان و فعالان مجازی در صحن مسجد گوهرشاد دور هم جمع شدیم و درباره مسائل مختلف حرف زدیم. حرفهایی درباره اینترنت و رسانه و جامعه و سیاست و مجلس و فیلترینگ و گشت ارشاد و وضعیت حرم و تولیت و آستان قدس و …
حرف مشترک همهی ما این بود که آستان قدس در مساله عفاف و حجاب کمکاری میکند. البته حرفهای دیگری هم زده شد که من برایش سند و مدرکی ندارم ولی چیزی که فکرم را مشغول کرد، این بود که آیا آستان قدس و مسئولان و متولیان حرم، نمیتوانند بهتر از این عمل کنند؟ یعنی با چند مورد تذکر ساده و ظاهری همه چیز درست میشود؟ اتفاقا جایی که گشت ارشاد فایدهای ندارد و فقط باید دنبال کار فرهنگی بود، همینجاست، یعنی حرم. آنهم نه فقط درباره حجاب که دربارهی همه مسائل.
سالانه میلیونها نفر از سراسر کشور و سراسر دنیا به حرم مطهر امام رضا میآیند؛ آیا مسئولین آستان قدس از این ظرفیت و از این همه زائر که از گوشه و کنار مملکت به مشهد میروند، به خوبی استفاده میکنند؟
البته معنویت حرم و اثرات معنوی زیارت امام رضا به جای خود، ولی آیا دیگران وظیفهای ندارند؟ آیا امکان ندارد که از این فرصت بینظیر برای بهبود وضعیت دینی، مذهبی، معرفتی، اجتماعی و فرهنگی مردم استفاده بهتر و مناسبتتری بشود؟ آیا صرف برگزاری چند نوبت نماز جماعت و یا برگزاری دعای کمیل و توسل، نهایت هنر و توان آستان قدس است؟
خلاصه آنجایی که باید کار فرهنگی بکنیم، اثری از کار فرهنگی نیست و آنجا که باید نگران وضعیت اخلاقی جامعه باشیم، غافلیم. خدا آخر و عاقبت ما را ختم به خیر کند…