به گزارش
سرويس سياسي باشگاه خبرنگاران؛
در اين ايميل كه به گفته فرستنده آن به علت حس وظيفه شناسي تنها ساعتي پس از درج
خبر، به باشگاه خبرنگاران ارسال شده است ومتن آن بدون هيچ دخل و تصرفي در زير
آورده شده، آمده است؛
در خبري كه باشگاه خبرنگاران در تاريخ 91/8/5 و با عنوان "
به نام ايران پژوهي در خدمت بهائيت" منتشر كرده بود نكاتي
در خصوص بنياد مطالعات ايران عنوان شده كه به عنوان يك ايراني مطلع و به عنوان يك
وظيفه ملي ضروري دانستم نكات ديگري از پشت پرده و اهداف اصلي اين بنياد را بازگو
كنم.
بنياد مطالعات ايران يا همان موسسه ايران
پژوهي در سال 1360 با سرمايه گذاري اشرف پهلوي خواهر دوقلوي شاه مخلوع ايران راه
اندازي شد و در ابتدا سعي زيادي داشت تا فعاليتهاي خود را صرفا با عنوان علمي
ايران پژوهي دنبال كند.
بعد از آغاز به كار و فعاليت اين بنياد
بود كه مسئولان اجرايي و تصميمساز اين بنياد بر آن شدند تا كنفرانس هايي را به
صورت دو سالانه برگزار كنند.
با گذشت زمان، لايههاي مختلفي از فرقه
ضاله بهائيت شكل گرفت و اعضاي گروهك تروريستي منافقين، چپ كمونيستي و سلطنت طلبها
توجهشان به فعاليتهاي اين بنياد به اصطلاح علمي جلب شد تا پس از مدتي آنها نيز
وارد كارزار فعاليت عليه كشورم شدند.
اعضاي فرقه ضاله بهائيت كه خاستگاه اصلي
آنها در حيفا است به عنوان يك منبع مالي عظيم و گسترده بخش اعظمي از هزينههاي اين
بنياد را به شرط اينكه در كنفرانسها و در ميان اعضاي تشكيلدهنده و لايه هاي
دروني اين بنياد نماينده داشته باشند، بر عهده گرفتند تا بنياد مطالعات ايران
علاوه بر پروژه ايران ستيزي به ميدان دينستيزي و در صدر آن ايران ستيزي و اسلامستيزي
وارد شود.
اينجانب اطلاعات موثق و دست اولي در مورد
نفوذ بهائيان و پرداخت مبالغ هنگفت از سوي اين بنگاه صهيونيستي در اختيار دارم كه
در وقت مقتضي نسبت به آشكار كردن آنها اقدام خواهم كرد.
سياستهاي ضد ايراني بنياد فوق الذكر تا
بدان جا ادامه پيدا كرد كه در لايه هاي پوششي و دروني اين بنياد افرادي از تمام
گروههاي منحرف به شدت آلوده و جريانهاي ضدايراني در آن حضور داشته و به فعاليت
عليه ايران و آرمانهاي مردم آن ميپردازند.
از نكات قابل تامل در خصوص اين بنياد فصلنامهاي
است كه با عنوان "ايرانپژوهي" چند سالي است كه منتشر ميشود؛ فصلنامهاي
كه بيش از آنكه بتوان نام ايران نامه را بر آن نهاد نام ضدايراننامه بيشتر
برازنده آن است.
با نگاهي به آرشيو اين فصلنامه متوجه تغيير خط سير حركتي اين نشريه با آغاز فتنه به
سمت و سويي در موازات براندازان برميخوريم.
بعد از خواندن خبر باشگاه خبرنگاران باز
هم نگاهي به فصلنامه بنياد فوق انداختم و
نكاتي چند برايم تداعي شد از جمله اينكه با آغاز حركت آشوبگران در داخل ايران كه با موج حمايتهاي سران كشورهاي غربي و
عناصر سلطنت طلب و ضدانقلاب خارج نشين همراه بود اين فصلنامه نيز با تغيير موضعي
آشكار به حمايت از جرياني كه به درستي فتنه نامگذاري شده، برخاست.
در ميان اعضاي حاضر در بنياد به اسمهايي
همچون يوسفي اشكوري، پرويز شوكت، حسين قاضيان، مازيار بهروز، عباس امانت و ...
برميخوريم كه علاوه بر ايفا كردن نقشي فعال در جريان فتنه سال 88 به عنوان يك عضو
فعال اين بنياد هم در حال خيانت به وطن هستند.
با همه اين اوصاف جريان موسوم به
فتنه و ورود اعضاي لايههاي دروني اين
بنياد به جريان ورشكسته آن پرده از حقايق ديگري نيز برداشت.
از آنجا كه يكي از حاميان اصلي و موجهاي
تاثيرگذار در جريان فتنه بعد از انتخابات رياست جمهوري اعضاي فرقه ضاله بهائيت
بودند، اين بنياد نيز نتوانست نقاب خود را حفظ كرده و در نهايت پرده و نقاب افتاد
تا فعاليتهاي ضد دين آنها نيز بيش از پيش آشكار شود.
با روي كارآمدن محمد توكلي طرقي به عنوان
مديريت فصلنامه ايران بود كه افراد دين
ستيز، ملت ستيز و بالاخره اسلامستيز نقش پررنگ تري در مقالات و نوشته هاي اين
فصلنامه گرفتند.
مهدي خلجي و اسماعيل نوريعلا از جمله
افراد برجسته اسلامستيز هستند كه بعد از آشكار شدن ماهيت بنياد مطالعات ايران نقشي
به مراتب پررنگ تر در اين فصلنامه پيدا
كردند و اكنون آرشيو اين نشريه مملو از رفرنسها و مقالاتي است كه به فرق ضاله و
در صدر آنها فرقه ضاله بهائيت پرداخته و عملا آن را ترويج ميكند.
با باز شدن پاي افرادي از جريانهاي
ضدايراني و ضداسلامي به اين بنياد فضا براي جريانات چپ كمونيستي نيز باز شد تا
آنها نيز در اين بنياد نقشي كليدي را ايفا كنند.
در دوره جديد اين بنياد كه بعد از فتنه
آغاز شد حمايتها نيز رنگ و بوي آشكارتري به خود گرفت؛ حمايت از فرقه ضاله بهائيت
كه تا پيش از اين تا حدي پنهان دنبال ميشد بعد از فتنه آشكار شد تا در كنفرانسهاي
اين بنياد پنلي در اين خصوص نيز تشكيل شود؛ در پي تشكيل همين پنلهاي حمايتي از
فرقه ضاله بهائيت بود كه اين كنفرانس ديگر ميهمانان خود از سرزمينهاي اشغالي را
بدون هيچ محدوديتي و همان طور كه در خبر
باشگاه خبرنگاران آمد، اعلام و معرفي ميكنند.
در زير بخشي از خبر باشگاه
خبرنگاران در اين خصوص را ميآورم.
در اين كنفرانس
يك پنل ويژه با موضوع «بررسي رابطه ايران و اسرائيل» پيشبيني شده كه «فرهاد
كاظمي» از «دانشگاه نيويورك» مدير آن است و «اورلي رحيميان» كه استاد دانشگاه
اسرائيلي «گيو» است براي مدعوين ايراني و ديگر حاضران درباره چگونگي ايجاد رابطه
ميان ايران و اسرائيل سخنراني خواهد كرد، حضور عناصر صهيونيست و پژوهشگران
اسرائيلي در دوسالانه مطالعات ايرانشناسي البته پديده نويني نيست؛ چنانكه
«روزنامه كيهان» سال 1386 در خبر ويژهاي از فعاليت يك جاسوس دانشگاهي صهيونيست در
ايران تحت عنوان «ايرانشناس» و در پوشش محقق «انجمن ايرانشناسي فرانسه» پرده
برداشت و فاش كرد كه اين فرد (ماركوس ميشائيلز) پس از شكار چند فعال دانشگاهي و دعوت
آنان به دوسالانه ايرانشناسي مقدمات تخليه اطلاعاتي آنان را فراهم آورده است.
نكته قابل توجه در خصوص اين بنياد كه شايد
تا كنون مغفول مانده عنوان انگليسي و فارسي است كه براي آن در نظر ميگيرند
در عنوان انگليسي اين بنياد نوشته شده International
Society for Iranian Studies
اما در عنوان فارسي از آن با عنوان "بنياد ايران شناسي" ياد ميشود.
ورود به جريان فتنه و همكاري با عناصر
ضدانقلاب،سلطنت طلب و در راس آنها اعضاي خانواده ورشكسته پهلوي، ماهيت ايرانستيزي
اين بنياد را به خوبي روشن ميكند و حمايتهاي مالي فرقه ضاله بهائيت و نفوذ آنها
به لايههاي دروني اعضاي اين بنياد، حمايت از جريان ضدديني و ضداسلامي را به خوبي
عيان كرده است.
در جولاي سال 2012 بود كه بنياد ايرانشناسي
نشستي را در كانادا برگزار كرد و در آن نشست تمامي رئوس برگزاري نشست را بر پايه
اهداف براندازي و البته حمايت بي چون و چرا از فرقه ضاله بهائيت بنا نهاده بود.
نكته قابل تامل در خصوص برگزاري اين
كنفرانسها، حمايتهاي رسانههاي غربي در يك قالب حفاظتي از برگزاري اين كنفرانس
است؛ رسانههاي غربي و همسو با سياستهاي ايران ستيزي و اسلام ستيزي در زمان
برگزاري اين كنفرانس با حفاظت و صيانت رسانهاي مانع از آن ميشوند تا رسانههاي
ديگر بر روي موضوع اين كنفرانس دست گذاشته و اهداف اصلي و پشت پرده برگزاركنندگان
آنرا برملا كنند.
شايد دليل اين اقدام را بتوان اينگونه بيان
كرد كه كنفرانسهاي بنياد ايرانشناسي تبديل شدهاند به مأمني براي حضور جريان هاي
سلطنتطلب، خانواده ورشكسته پهلوي، اعضاي چپ كمونيستي، منافقين و در راس آنها
اعضاي فرقه ضاله بهائيت.
جريانهايي كه در تعامل مستقيم با بنگاههاي
سياسي و امنيتي رژيم صهيونيستي هستند و رسانهاي شدن حضور آنها در كنفرانس بنياد
ايران شناسي ميتواند ماهيت ضدايراني و ضداسلامي اين كنفرانسها را بيش از پيش
آشكار كند و به همين دليل است كه رسانههاي غربي در يك حركت از پيش طراحي شده به
اصطلاح رسانهاي به دروازهباني از اخبار اين كنفرانس ميپردازند.
فعاليتهاي مشكوك در بنياد ايرانشناسي و فصلنامه اين بنياد به جايي رسيده
كه درست در مقاطع سياسي حساس به خصوص در زمان نزديك شدن به انتخابات عناصر اين
بنياد فعال ميشوند و حتي برخي از اين عناصر نيز عملياتي شده و به تبليغ عليه
ايران و آرمانهاي ملت و كشور ميپردازند.
بنيادي كه ادعاي كارهاي مطالعاتي در
راستاي اهداف و منافع ايران دارد، حالا ماهيت ضدايراني اش بيش از پيش آشكار شده و
در جديدترين اقدام عملي عليه جمهوري اسلامي ايران قصد دارد افراد ضدايراني و
ضداسلامي را در هتل "كنراد" استانبول دور هم جمع كند تا در آستانه دور
يازدهم انتخابات رياست جمهوري يك بار ديگر جريانهاي برانداز را دور هم بر سر ميز
مذاكره بنشاند.
نكته قابل تامل كه شايد نيازمند پاسخي در
خور توجه از سوي مقامات ذي صلاح باشد ميزبان اين كنفرانس است. اين بار استانبول
شهري در همسايگي جمهوري اسلامي ايران ميزباني اين كنفرانس را بر عهده گرفته و برخي
افراد در تركيه با دريافت مبالغ هنگفت كه از سوي اعضاي فرقه ضاله بهائيت و نفراتي
از دربار ورشكسته پهلوي (فرح ديبا بيوه شاه مخلوع و اشرف پهلوي خواهر دوقلوي
محمدرضا شاه) پرداخت شده، امكاناتي وسيع را در استانبول در اختيار اين بنياد
گذاشته است.
جاي بسي سوال است كه چرا مقامات يك كشور
مسلمان اجازه برگزاري كنفرانسي را در اين كشور ميدهند كه قرار است در آن عليه
مباني اسلام توطئه شود و رژيم صهيونيستي از اين كنفرانس عليه منافع جمهوري اسلامي
ايران استفاده كند.
به نظر ميرسد كه زمان آن فرا رسيده كه
دولتمردان تركيه به سرعت نسبت به اين قضيه موضع گرفته و اجازه ندهند تا يك جريان
ضدديني و ضداسلامي در كشورشان لانه كند.
البته مقامات وزارت امور خارجه جمهوري
اسلامي ايران هم بايد با واكنشي سريع و قاطعانه نسبت به ورود عناصر مشكوك و خطرناك
به استانبول تركيه براي زمينهچيني توطئه عليه كشور بزرگ ايران موضع گيري كرده و
با واكنشي مناسب پاسخ دهد.
باشگاه خبرنگاران آماده است تا نظرات ديگر
كاربران و آگاهان در اين خصوص را نيز منتشر كند.
من در جواب مهرناز خانم باید بگم که چه دلیلی قاطع تر از این میخواهی برایت بیاوریم که بدانی ما با کسی دشمنی نداریم اما اگر کسی یا کسانی بخواهند برای این ملت و برای این نظام خط و مشی تعریف کنند تا آخرین نفس و آخرین قطره خون خود جلوی آنها می ایستیم .
شما از خواب بیدار شوید حالا میگوییم در زمان جنگ نبودید(میدانی چرا این را میگویم که در زمان جنگ نبودی . چون اگر بودید کاملا با این روش دشمنان اسلام آشنا بودید) اما در زمان فتنه 88 بودید که . دیدید که چطور در روز عاشورا با اجیر کردن ن.کرانشون به مقدسات اسلام توهین کردن.
حال باز میگویید ما فکر میکنیم ؟ اگر مجالی بود برایت میگفتم مثاهای دیگری برایت تا بدانی که چه کسی خواب است چه کسی بیدار و چه کسی سرش را مثل کبک زیر برف کرده و فکر میکند کسی آن را نمیبیند و همه چیز آرام است.
در نهایت این را همه بدانند ما فدائیان رهبر و انقلاب تا آخرین نفس پشت انقلاب و امام می ایستیم
مگه اينا هم تو منزلشون ماهواره دارنند
لطفا اگر صلاح دونستين اين نز من هم بزاريد اينجا اخه ايران ما آزادي بيانش زبانزده !!!!
همش در توهم هستید.
ول کنید این حرفا رو ...
بهائیت،اجلاس استانبول،ضد ایرانی و........از خواب بیدار شید
جواب اردغانو وقتی پاشو گذاشت ایران جوری بدیم که حالیش بشه با کی طرفه
این آقا داره گوشه ای از طرح صهیونیستارو رهبری میکنه من این اقدامم در راستای اون میدونم
و جمهوری اسلامی باید جواب در خور این اقدام به اردغان بده