تو ورودی های جدید این هفته شنبه یه مردی بود 50 ساله که به جرم کشتن زنش زندان آمده بود روز شنبه واسه ویزیت و معاینه آمد .حال خودشو خوب نشون میاد .بعد از معاینه و تشکیل پرونده ازش سوال می پرسم چند تا بچه داری؟
میگه :5 تا
میگم:کی ازشون حالا نگه داری میکنه؟
میگه:نمیدونم
می پرسم چرا قتل؟
میگه:ما غیرت داریم دکتر
ناخوداگاه دلم میخواد اساسی حالشو بگیرم
میگم:چرا زنتو طلاق ندادی که کار به اینجا بکشه
ساکت میشه
میگم: مطمئنی زنت بهت خیانت می کرد
میگه: شک داشتم بهش
میگم: تو به هر کی شک بکنی میکشیش
میگه: نه ولی ما غیرتی هستیم
میگم :حالا به غیرتت بر نمیخوره 5 تا دختر و پسر را به امان خدا ول کردی
میگه :دست و پام درد میکنه و حالم خوش نیست آخه یکم تریاک مصرف می کردم
میگم:یکم که خیلی بیشتر بوده .برات متادون می نویسم ولی از شب میدن بهت
میگه: الان حالم بده
روز چهار شنبه است که دوباره تو صف بیماران بهداری هست میاد داخل اتاق
میگم:مشکلت چیه؟
میگه:مشکل اعصاب دارم ناراحتی اعصاب سابقه هم دارم(حاصل توجیهی است که توسط زندانیان قدیمی تر شده)
میگم: روز شنبه غیرتمند بودی حالا روانی
حرفی واسه گفتن نداره نگاهم میکنه یه نگاه غضبناک
و این نمونه ای از ده ها موردی است که هر یک بی بهانه و یا بهانه ای واهی خواهر و همسر و یا دختر خود را به قتل رسانده اند