سالهاست که شاهد حضور کودکانی هستیم که لقب کودکان کار رو به خودشون گرفتن و حضور پررنگشون سر چهارراهها، پشت چراغ قرمز، پیاده روها و حتی وسایل نقلیه عمومی به چشم می خوره و سالهاست که هیچ اقدام مناسبی برای ساماندهی وضعیت این کودکان صورت نگرفته.
کودکانی که شاید سنین اونها از سه یا چهار سال شروع می شه و به 15و 16 سال هم می کشه.
خیلی هاشون سر و وضع خیلی مناسبی ندارن، گاهی آنقدر ژولیده و کثیف هستن که کمتر کسی راغب به برخورد با آنها و خرید از این کودکانه و کمتر بین این کودکان دیده می شه که با سرو وضع مناسب مشغول کاسبی باشن.
کودکانی که به خاطر رشد کردن و تربیت شدن تو خیابون سطح فرهنگی مناسبی ندارن وانگار فقط برای کار کردن به دنیا اومدن و گاهی با رفتارشون موجب ناراحتی و گله مندی مردم هم میشن و تنها بعضی از اونها هم رفتار بهتری از خودشون نشون میدن.
مرتضی خوانساری آسیب شنای معتقد است کودکان کار معمولاً توسط افرادی که کارشون سازماندهی این افراد به کاره گرفته میشن، مثل متکدیانی که توسط اشخاصی تحت کنترل قراردارن و توسط اونها صبح ها در سطح شهر پخش می شوند و شب ها هم جمع آوری.
وضعیت کودکان کار هم تقریباً همینطور است. این کودکان هر روز در سرکارهای خود در مسیرهای مشخص شده حضور پیدا می کنند و شب ها نیز به محل هایی که برای آنها تعیین شده برای استراحت برمی گردند و پولی را که از کار روزانه در آورده اند در اختیار صاحبان کار خود قرار می دهند.
کمتر پیش می آید که این کودکان به طور جداگانه و از سوی خانواده های خود به دلیل فقر مالی به کار گرفته شده باشند، هر چند مشکل کودکان کار همان فقر مالی و فرهنگی و پیدا کردن راهی برای کسب درآمد است آن هم برای کسانی که آنها را به کار می گمارند.
خوانساری می افزاید: سن این کودکان اصلاً برای کار اهمیت ندارد گاهی شاهد حضور دختر یا پسر بچه هایی هستیم که کنار خیابان با یک ترازوی کوچک روی زمین نشسته اند و تنها چیزی که از کار می دانند این است که مبلغی مشخص را از مشتری گرفته و با حساب و کتاب کمی که بلد هستند کسب درآمد کنند و یاد گرفته اند تا شب همانجا بنشینند که در نهایت یک نفر به سراغشان بیایدد و او را با خود ببرد.
خیلی مواقع هم شاهد همکاری خواهران و برادران خردسالی هستیم که به صورت گروهی در مسیر خطوط بی آر تی، سر چهارراهها و یا هر محلی که جمعیت بیشتری تردد می کنند حضور یافته و به نوعی با پوشش آن محل اقدام به فروش اجناس خرد مانند آدامس، بادکنک، فال، دستمال جیبی و ... می کنند.
آنهایی هم که بزرگتر هستند و سن بیشتری دارند با آموزش های کم از سازهایی مانند تمپو و آکاروئون و ... و شاید تنها یادگرفتن یک یا دو نوع ساز در محل های عمومی مانند خطوط بی آر تی حضور پیدا کرده و با نواختن ساز از مردم پول می گیرند.
گاهی هم این افراد باعث ناراحتی رانندگان اتوبوس هایی می شوند که هر روز شاهد حضورشان در خودروهای خود هستند.
متأسفانه کودکان کار جزء بحث های داغ و به روز مسئولان هستند ولی هنوز هیچ اقدام مناسبی برای ساماندهی یا جمع آوری آنها صورت نگرفته و هر روز نیز شاهد حضور بیشتر این کودکان در سطح پایتخت هستیم، حضوری پررنگ که به دلیل ازدیاد جمعیت، نبود شغل کافی و مناسب، فقر مالی و فقر فرهنگی و تورم، کمتر در شهرهای دیگر به چشم می خورد./ز