حکومت:نوع حکومت کانادا، پادشاهی قراردادی (مشروطه) فدرال، همراه با نظام پارلمانی است.
این کشور از ده استان و سه قلمرو جداگانه تشکیل شده که مردم آن چند فرهنگی وبه
دوزبان مختلف گویش میکنند که در سطح فدرال، زبان رسمی آن، هم انگلیسی و هم فرانسوی
است.
نوع حکومت در استانها، فدرالیزم با درجهٔ خود مختاری بیشتر، از دولت فدرال است که
این خود مختاری در نوع حکومت قلمروها کمتر به چشم میخورد.
هرکدام از این دو بخش، یعنی استانها و قلمروها، دارای فهرستی از سمبلهای منحصر به
خود هستند. استانها، مسئول اکثر برنامههای اجتماعی، مثل مراقبتهای بهداشتی، آموزش
وپرورش ورفاه عمومی (کمکهای مالی) هستند و با هم بیشتر در آمد را از دست فدرال
دریافت میکنند، که این اصل تقریباً در میان ساختار حکومتی کشورها ی متحد در جهان،
وجود دارد.
دولت فدرال، با اعمال قدرت خود میتواند سیاست های ملی را در مناطق استانی نیز، به
اجرا بگذارد، مثل لایحهٔ الحاقی بهداشت کانادا ؛ که البته مسئولین استانی میتوانند
آنها را نادیده بگیرند، اما این مسأله در عمل به ندرت اتفاق میافتد.
برابر سازی پرداختیها (حقوق)، توسط دولت فدرال صورت گرفت تا به مردم اطمینان ببخشد
که استانداردهای برابری در مورد ارائهٔ خدمات و اخذ مالیات، در میان استانهای فقیر
و غنی، ارائه میشود. تمام استانهای این کشور دارای پارلمان محلی هستند. همچنین
پارلمان فدرال ، که اعضای آن از سرتاسر ایالات واستانها انتخاب میشوند.
رییس حزب اکثریت به عنوان نخست وزیر انتخاب می شود و معمولا، کابینه خود را از بین
نمایندگان هم حزبی در مجلس تشکیل می دهد. به همین دلیل عملا ساختمان پارلمان و دولت
کانادا در یک محل قرار گرفته است .
هر استان همچنین دارای یک بخش است که نمایندهٔ ملکه الیزابت است، همانند فرماندارکل
کانادا، که به پیشنهاد نخست وزیر کانادا به این سمت منصوب میشود که در سالهای
اخیر، در این باره با دولتهای استانی نیز، مشورت میشود.
استانها و قلمروهای کانادا استانها عهدهدار چرخاندن برنامههای اجتماعی کشور
هستند و همراه دولت فدرال به جمعآوری مالیات میپردازند. همزمان، دولت فدرال
میتواند برنامههای ملی خود را به سرتاسر کشور معرفی کند، ولی اختیار شرکت در این
برنامهها با خود استانهاست. دولت فدرال عهدهدار میزان کردن بودجه میان
استانهاست، و برای این منظور همه ساله مقداری از درآمدهای استانهای دارا را میان
استانهای ندار پخش میکند.
مجلس عوام کاناداقانون:سیستم قضایی کانادا، نقش مهمی در معرفی قوانین این کشور بازی میکند وقدرت لغو
قوانین مغایر با قانون اساسی را داراست. دادگاه عالی این کشور، بالا ترین مرجع
قضایی کشور است و توسط قاضی ارشد، ریاست میشود. ۹ عضو آن توسط فرماندارکل کانادا
به پیشنهاد نخست وزیر انتخاب میشود.
تمامی قضات درسطح عالی و استینافی (استانی) توسط فرماندار، به پیشنهاد نخست وزیر و
وزیر امور قضایی، بعد از مشورت با سازمانهای قانونی غیر دولتی منصوب میشوند. اعضای
کابینهٔ فدرال، دادگاههای عالی در سطح استانی و کشوری، انتخاب میکنند. پستهای
قضایی در سطح استانی وکشوری، توسط دیگر دولتمردان، انتخاب میشوند .
دادگاه عالی کانادا در اتاوا در غرب پارلمان قوانین در همه جا، به جز کبک که در
آنجا قانون مدنی درنظام قضایی حکم فرماست، اجرا مي شود.
مجلس عوام كانادا قوانین مربوط به جرم وجنایت منحصرا دراختیار مسئولین فدرال است ودر سرتاسر کانادا
یکی است. سازمانهای اجرای قوانین، مثل دادگاههای جنایی، درهر استان به عهدهٔ یک فرد
است، اما در مناطق روستایی، نظارت برعهدهٔ پلیس سواره نظام سلطنتی فدرال (RCMP)
است.
نیروهای مسلح کاناداکانادا به عنوان عضو اصلی ناتو (سازمان اتحاد کشورهای آتلانتیک شمالی)، اکنون حدود
۲۶۰۰۰ نیروی ذخیره ارتش و ۶۴۰۰۰ نیروی ثابت دارد. نیروهای متحد ارتش کانادا، شامل
نیروهای زمینی ارتش، نیروهای دریایی کانادا و نیروهای هوایی هستند. تجهیزات اصلی
این نیروها، شامل ۱۴۰۰ وسیله نقلیه جنگی زره پوش، ۳۴ کشتی جنگی و۸۶۱ هواپیمای جنگی
است. علاوه بر این که این کشور در جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم و جنگ کره، شرکت
مهمی داشته، با این وجود از سال ۱۹۵۰ نیروهای خود را در قالب هیأتهای بینالمللی
زیر نظر ناتو و سازمان ملل، از جمله هیأت های حافظ صلح، هیأت های اعزامی مختلف به
یوگسلاوی سابق و حمایت از نیروهای ائتلاف در جنگ اول خلیج فارس به کشورهای مختلفی
فرستاده است. از سال ۲۰۰۱، کانادا نیروهای خود را برای کمک به ایالات متحده در جنگ
با افغانستان در قالب نیروهای حافظ امنیت بینالمللی به فرماندهی ناتو و نیروهای
تحت اختیار سازمان فرستاد.
گروه امداد (واکنش سریع) فجایع و بلایای کانادا (DART) در دو سال گذشته، تاکنون در
دو عملیات مهم شرکت داشته است. این تیم با ۲۰۰ عضو، پس از عملیات نجات پس از وقوع
زلزله کشمیر در دسامبر ۲۰۰۴ در آسیای جنوبی، در حادثه توفان کاترینا در سپتامبر
۲۰۰۵، شرکت داشتند.
احزاب کانادادر کانادا پنج حزب سیاسی فعالن که یکی از اونها هنوز در مجلس نماینده ای نداره و
یکی دیگه هم در سطح فدرال فعال نیست.
در حال حاضر حزب حاکم کانادا Conservative نام دارد که از فوریه 2006 حکومت کانادا
را به عهده دارد. این حزب در اصل از ادغام دو حزب Progressive Conservative و
Canadian Alliance در سال 2003 به وجود آمده است. رهبر این حزب آقای استفن هارپر،
نخست وزیر کاناداست.
دیوید جانسون، فرماندارکل - استفن هارپر نخست وزیردیدگاه این حزب بیشتر محافظه کارانه و نزدیک به دیدگاه های حزب جمهوری خواه
آمریکاست (بخصوص در حوزه سیاستهای خارجی). به همین دلیل هم خیلی از مهاجران، طرفدار
این حزب نیستند. نقطه قوت این حزب بیش از همه در استان های مرکزی کانادا و همین طور
شهرهای کوچک است.
حزب لیبرالدومین حزب کانادا از نظر تعداد نمایندگان در مجلس، حزب لیبرال است. افکار این حزب
تا حدود زیادی به خطی مشی حزب دموکرات آمریکا نزدیک است. در سیاست گذاری های این
حزب، دین و سنت کوچکترین جایی ندارد و طرفدار خدمات عمومی نظیر خدمات پزشکی رایگان
هستند. بیشتر مهاجران طرفدار این حزب بوده چرا که نظر مثبت تری نسبت به پدیده
مهاجرت و حمایت از مهاجران دارند. یکی از افتخارات حزب لیبرال تبدیل کردن کسر بودجه
دولت کانادا به اضافه بودجه بوده است. این حزب که قدیمی ترین حزب کانادا در سطح
فدرال است از سال 1993 تا 2006 حکومت کانادا را به عهده داشته است. در حال حاضر
رهبر موقت حزب لیبرال، مایکل ایگنتیف است.
حزب نیو دموکراتاین حزب چپ گراترین حزب کانادا و بیش از همه طرفدار حقوق کارگران است و افکار این
حزب تا حدود زیادی به حزب کارگر انگلیس نزدیک می باشد. این حزب سومین حزب فدرال است
که در مجلس نماینده دارد. در ضمن اصول فکری این حزب به سوسیالیسم نیز نزدیک (حمایت
از قشر کارگر، خدمات رایگان برای عموم مردم، حمایت از خانواده های بی بضاعت و ...)
می باشد. رهبر این حزب آقای جک لیتون است.
حزب سبزاین حزب گرچه یک حزب فدرال محسوب می شود ولی تا امروز موفق نشده نماینده ای به مجلس
بفرستد. گرچه این حزب ساختارش بر اساس مسایل زیست محیطی بنا شده اما این روزها
مساله سیاستگذاری های خارج از مسایل زیست محیطی را هم بطور جدی مد نظر قرار داده
است. رهبر این حزب خانم الیزابت می از دوستان خانوادگی آقای بیل کلینگتون رئیس
جمهور سابق آمریکاست. خیلی از مردم کانادا و بخصوص قشر جوان برای افکار این خانم و
حزبش احترام قائل هستند گرچه هنوز سطح طرفداری در حدی نیست که این حزب کرسی مجلس
داشته باشد.
حزب بلاک کبکوامحدوده عملکرد این حزب به استان کبک ختم می شود. این حزب در واقع یک حزب جدائی
طلبانه است. علی رغم محدود بودن این حزب به کبک، تعداد نماینده هایش در مجلس کانادا
بیشتر از نمایندگان نیودموکرات است. این حزب خواهان این است که کبک از کانادا جدا
شود ولی روابطش با کانادا مثل کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا باقی بمان. رهبر این
حزب آقای ژیل دوسپ است که طرفدارهای زیادی در کبک دارد.
دادگاه عالی کاناداتمامی قضات در سطح عالی و استینافی (استانی) توسط فرماندار، به پیشنهاد نخست وزیر و
وزیر امور قضایی، بعد از مشورت با سازمان های قانونی غیردولتی منصوب میشوند. اعضای
کابینه فدرال، دادگاه های عالی در سطح استانی و کشوری را انتخاب میکنند و پست های
قضایی در سطح استانی و کشوری، توسط دیگر دولتمردان، انتخاب میشوند. قوانین مربوط
به جرم و جنایت منحصرا در اختیار مسئولین فدرال است و در سرتاسر کانادا یکی است.
سازمان های اجرای قوانین، مثل دادگاه های جنایی، در هر استان به عهده یک فرد است،
اما در مناطق روستایی، نظارت بر عهده پلیس سواره نظام سلطنتی فدرال است.
نحوه برگزاری انتخاباتانتخابات فدرال بايستی طبق قانون حداقل هر 5 سال انجام شود، گرچه قبل از پايان
دوره، برگزاری انتخابات امکان پذير می-باشد. تعيين روز قطعی انتخابات بر عهده نخست
وزير است. انتخابات ايالتی همانند انتخابات فدرال و با همان شرايط انجام می گيرند.
انتخابات محلی يا شهری نيز به همين صورت می باشد. ولی جناح های سياسی به صورت رسمی
شرکت نمی کنند. مدت زمان بين هر انتخابات شهرداری 2 تا 3 سال است.
برای رأی دادن در انتخابات فدرال، شخص بايد شهروند کانادا بوده و حداقل 18 سال
داشته باشد. برای انتخابات ايالتی يا داخلی، سن بسته به شرايط ممکن است، متفاوت
باشد. برای تمام ساختارهای دولتی (اعم از فدرال، ايالتی،محلی) شخص رأی دهنده بايد
مدت زمان معينی را در منطقه رأی گيری، زندگی کرده باشد.
نقش ملکهپادشاه کشور کانادا ملکه اليزابت دوم است که قانون به امضا و به نام او رسميت و
ضمانت اجرايی می يابد. ملکه اليزابت دوم, مقامی تشريفاتی در کانادا محسوب شده و
نماينده وی در سطح دولت فدرال, فرماندار کل و در ايالات, فرمانداران هستند.
ملكه اليزابت دوم پارلمان کاناداپارلمان در کانادا سه بخش دارد. ملکه، مجلس نمایندگان و مجلس سنا. ملکه الیزابت دوم
در راس پارلمان قرار دارد. پس از آن مجلس نمایندگان می باشد. تمام استانهای این
کشور دارای پارلمان محلی هستند و اعضای پارلمان فدرال، از سرتاسر ایالات و استانها
انتخاب میشوند. رییس حزب اکثریت به عنوان نخست وزیر یعنی بالاترین مقام رسمی،
انتخاب می شود و معمولا، کابینه خود را از بین نمایندگان هم حزبی در مجلس تشکیل می
دهد. به همین دلیل عملا ساختمان پارلمان و دولت کانادا در یک محل قرار گرفته است.
ساختمان پارلمانکانادا دارای پارلمانی مرکب از فرماندارکل، مجالس سنا و عوام می باشد. مجلس عوام
قوه قانون گذاری ملی است که اعضای آن را مردم انتخاب می کنند. اين مجلس مرکب از 301
عضو است که اکثر اين افراد, اعضای احزاب سياسی مي باشند.
ساختمان پارلمان كانادا دولت کانادادولت کانادا از سه بخش تشکیل شده است. دولت فدرال، دولت استانی و دولت شهری. هر یک
از این دولت ها مسئولیت خاص خود را دارا می باشند. دولت فدرال مسئولیت اداره کشور
به طور کلی را داراست مانند سیاست های نظامی و دفاعی، و یا سیاست خارجی و شهروندی.
از طرف دیگر استانها و دولت های محلی مسئولیت برنامههای اجتماعی استان خود را
عهده دار هستند.
نحوه شکل گيری دولت فدرالحزبی که در مجلس عوام بيشترين اعضای منتخب را دارا باشد نقش اساسی را در تشکيل دولت
به عهده خواهد داشت. در صورتيکه که حزب مذکور 151 کرسی در اختيار داشته باشد، بصورت
اتوماتيک دولت اکثريت را تشکيل خواهدداد؛ در غير اينصورت از احزاب ديگر جهت تکميل
کرسی های باقيمانده جهت تشکيل دولت درخواست همکاری خواهد شد.
همانند اکثر نظام های جمهوری، نخست وزيری از جمله مقامات دولتی-ای است که در نتيجه
پيروزی يکی از احزاب در انتخابات حاصل می شود. نخست وزير، وزرای کابينه را تعيين و
به دولت فدرال و پارلمان معرفی می کند. استعفای يکی از اعضای کابينه منجر به سقوط
دولت نمی شود و تنها در صورت استعفای نخست وزير کل کابينه منحل می گردد.
قدرت اجرايی واقعی در اختيار کابينه است که تحت نظر نخست وزير عمل می کند. وزيران
دولت فدرال کانادا، از ميان نمايندگان مجلس عوام و توسط شخص نخست وزير انتخاب می
شوند. در ظاهر نخست وزير و کابينه، مشاوران حکومت سلطنتی هستند، ولی قدرت اصلی در
اختيار کابينه بوده و فرماندار کل با مشورت کابينه عمل می کند. کابينه سياست دولت
را تعيين کرده و وظيفه اداره مجلس عوام به عهده حزب پيروز است. دولت کانادا، که به
وسيله 25 وزير اداره می شود، وظايفش را در قالب پارلمان فدرال، هيئت ويژه، کميسيون
ها و شرکت های ايالتی انجام می دهد.
دولت فدرال، با اعمال قدرت خود میتواند سیاست های ملی را در مناطق استانی نیز، به
اجرا بگذارد، مثل لایحه الحاقی بهداشت کانادا؛ که البته مسئولین استانی میتوانند
آن ها را نادیده بگیرند، اما این مسأله در عمل به ندرت اتفاق میافتد.برابرسازی
پرداختیها (حقوق)، توسط دولت فدرال صورت گرفت تا به مردم اطمینان ببخشد که
استانداردهای برابری در مورد ارائه خدمات و اخذ مالیات، در میان استانهای فقیر و
غنی، ارائه میشود. دولت فدرال عهدهدار میزان کردن بودجه میان استانهاست، و برای
این منظور همه ساله مقداری از درآمدهای استانهای دارا را میان استانهای ندار پخش
میکند.
دولت های ايالتی هر ايالت دارای دولتی است که به همان ترتيب دولت فدرال انتخاب می شود. رهبر ايالت،
فرماندار و نماينده ملکه است. در رأس هر ايالت مسئولی به نام قائم مقام فرماندار کل
وجود دارد که فرماندار کل وی را با مشورت دولت کانادا به اين سمت منصوب می کند.
قائم مقام فرماندار کل تا زمانی که فرماندار کل اراده نمايد، به وظيفه خود ادامه می
دهد. لازم به ذکر است که هر قائم مقامی که پس از شروع اولين نشست پارلمان کانادا به
اين سمت منصوب می گردد تا پنج سال پس از انتصاب از کار بر کنار نخواهد شد، مگر اين
که علت خاصی در اين ميان باشد.
استانها، مسئول اکثر برنامههای اجتماعی، مثل مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش و
رفاه عمومی (کمک های مالی) هستند و با هم بیشتر درآمد را از دست فدرال دریافت
میکنند، که این اصل تقریباً در میان ساختار حکومتی کشورهای متحد در جهان، وجود
دارد. از طرف دیگر، استان ها همراه دولت فدرال به جمعآوری مالیات میپردازند.
نحوه برگزاری انتخاباتانتخابات فدرال بايستی طبق قانون حداقل هر 5 سال انجام شود، گرچه قبل از پايان
دوره، برگزاری انتخابات امکان پذير می-باشد. تعيين روز قطعی انتخابات بر عهده نخست
وزير است. انتخابات ايالتی همانند انتخابات فدرال و با همان شرايط انجام می گيرند.
انتخابات محلی يا شهری نيز به همين صورت می باشد. ولی جناح های سياسی به صورت رسمی
شرکت نمی کنند. مدت زمان بين هر انتخابات شهرداری 2 تا 3 سال است.
برای رأی دادن در انتخابات فدرال، شخص بايد شهروند کانادا بوده و حداقل 18 سال
داشته باشد. برای انتخابات ايالتی يا داخلی، سن بسته به شرايط ممکن است، متفاوت
باشد. برای تمام ساختارهای دولتی (اعم از فدرال، ايالتی،محلی) شخص رأی دهنده بايد
مدت زمان معينی را در منطقه رأی گيری، زندگی کرده باشد.
قانون و ساختار قضايی کاناداقوانين قضايی کانادا از نظام حقوقی انگليس به قانون عرف گرفته شده که طی ساليان
برای جامعه کانادا سازگار گرديده است. حقوق قضايی و مدنی ايالت کبک فرانسوی نشين بر
مبنای حقوق مدنی فرانسه شکل گرفته است.ايالت های کانادا هر يک قوانين و آيين
دادرسی مدنی خاص خود را دارند و هر چند بر کل سرزمين کانادا قوانين کلی قضايی و
مدنی دولت فدرال حاکم است، اما در بسياری از موارد به خصوص در حقوق مدنی هر ايالت
ويژگی ها و خصوصيات خاص منطقه ای آن منطقه، حکم فرما می باشد. قوانين مدنی کانادا
توسط مقامات ايالتی و آيين نامه های شهرداری تدوين می گردند. قوانينی که توسط
پارلمان فدرال تصويب می شود، مشمول کل کشور است، و قوانينی که توسط مجلس قانون
گذاری ايالت ها وضع می گردد، در حدود حوزه قضايی همان ايالت رواج و قابليت اجرايی
دارد. در اين ميان هر چند در مواردی ممکن است قوانين ايالتی با قوانين فدرال
اختلافی داشته باشند، اما ساختار اصلی حقوقِ جزايی کانادا که توسط مجلس قانون گذاری
فدرال وضع می گردد، برای کل کشور يکسان است.
براساس قانون اساسی کانادا، در ساختار حکومتی اين کشور تفکيک قوا وجود دارد. به
همين جهت قوه قضاييه و قضاوت، اجباری به پاسخگويی در برابر پارلمان يا قوه مجريه
ندارند. بر همين اساس قضاوت ايالتی يا فدرال را نمی توان به خاطر عملی يا سخنی که
به اقتضای کار قضايی صورت گرفته، تحت تعقيب قرار داد. همچنين بر اساس قانون اساسی
عزل قاضی فدرال يا ايالتی تنها به پيشنهاد فرماندار کل و تصويب هر دو مجلس سنا و
عوام امکان پذير است.
سیستم قضایی کانادا، نقش مهمی در معرفی قوانین این کشور بازی میکند و قدرت لغو
قوانین مغایر با قانون اساسی را داراست. دادگاه عالی این کشور، بالاترین مرجع قضایی
کشور است و توسط قاضی ارشد مادامها نوربل رایت، ریاست میشود. ۹ عضو آن توسط
فرماندارکل کانادا به پیشنهاد نخست وزیر انتخاب میشوند. دادگاه عالی کانادا در
اتاوا در غرب پارلمان قوانین در همه جا، به جز کبک که در آنجا قانون مدنی در نظام
قضایی حکم فرماست، اجرا میشود.