به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران، به آرامي وارد اتاق مشاور خانواده شديم و در گوشهاي اتاق مردي را ديديم كه به پهناي صورت اشك ميريخت و سر در گريبان كرده بود و از جدايي همسرش خبر ميداد و مشاور هم نيز به آرامي ميگفت كه اين كمترين اتفاق براي سوءظن به همسر خويش است.
سوءظن از آنگونه موارد در آسيب اجتماعي است كه آن را ميتوان به تيري زهرآلود تشبيه كرد كه حتي با بيرون آوردن آن يعني عذرخواهي باز هم تاثيرات زهرش در بدن شخص تا مدتها باقي ميماند و او را مورد آزار و اذيت قرار ميدهد به همين سبب هم اين آسيب اگر شدت پيدا كند افراد را تا پاي خودكشي و كشتن ميكشاند.
يك آسيبشناس در اينباره گفت: سوءظن يا كلمه متعارفش يعني شك يا گمان بد ميتواندجنبه مفيد داشته باشد و هم جنبههاي منفي كه هردو آنان بايد در چارچوب عقل و تفكر باشند به طوري كه اگر شك آدمي از روي عقل و تفكر آن باشد نتيجه مثبت ميدهد و اگر از روي احساس و عصبانيت باشد نتايج و تاثيرات منفي كاملا جدي بر جاي ميگذارد.
لطيفي در رابطه با مفيدبودن سوءظن اظهار داشت: سوءظن در مواردي حق آدمي است و يكي از ويژگيهاي آن ميباشد و نميتوان اين مورد را در وجود انسانها انكار كرد ولي صحبت اين جاست كه بعضي سوءظنها در چارچوب تفكر ميتواند ما را به حقيقتي كه پشت ابرها پنهان است برساند.
وي در ادامه با اشاره به اينكه بيشتر سوءظنها منفي بود و تاثير مخرب دارد، اذعان كرد: در جامعه متاسفانه بيشتر سوءظنها به دليل كه از روي احساسات و عصبانيتهاي آدمي صورت ميگيرد منفي بوده و تاثيرات مخربي را به همراه دارد پس به طور طبيعي سوءظن چون پايه و اساس محكمي ندارد نتيجه عكس ميدهد و به همين علت بيشتر سوءظن در جامعه اثرات مخربي را به همراه داردو تحقيقات نشان داده شده است اين افراد علت پديدههاي زيادي چون خودكشي، فرار، كودكآزاري و ... ميباشند.
لطيفي در رابطه با اهميت آسيب اجتماعي گفت: آسيبهاي اجتماعي در عين سادگي پيامدهاي جبران ناپذيري را در بعضي مواقع به وجود ميآورند كه سوءظن يكي از آنهاست و ميتوان مردم جامعه را دعوت به حضور در جلسات و يا كلاسهاي آموزش خانواده كه در آن چگونگي برخورد انسانها را در رابطه با آسيبها و ناهنجاريهايي كه در خانواده و اطرافيانشان صورت ميپذيرد كرد، تا شايد در جامعه شاهد كمتري از تاثيرات اينگونه آسيبها باشيم.
نوجواني كه قرباني سوءظن پدرو مادرش شد
دختري كه براي پارگي پرده گوش به بيمارستان آورده شد بعد از يك هفته دست به خودكشي زد، ماجرا از روزهاي پاياني سال تحصيلي شروع شد كه مادر در حال شستن و جمعآوري لوازم مدرسه دخترش بود. مادر اينگونه روايت ميكند: در حال شستوشو و جمعآوري لوازمالتحرير دخترم در كيفش بودم كه در كيف دخترم خورده چيزهايي ديدم شبيه خورده توتونهاي سيگار و آنها را جمع كردم بر روي يك كاغذ گذاشته و شب هنگام زماني كه همسرم به خانه بازگشت به او نشان دادم و همسرم از عصبانيت چنان در گوش دخترم كوبيد كه او را به علت پارگي گوش چند روز در بيمارستان بستري كرديم و سوءظنها و قصاص قبل از جنايت اطرافيان دخترم را از تهران فراري داد كه بعد از 2 روز توسط نيروي انتظامي دخترم به پيش ما بازگشت ولي باز هم اين تهمتها و كنايهها بر دخترم ادامه داشت و درست يك هفته بعد از اين ماجرا روزي كه وارد خانه شدم ديدم دخترم روي زمين افتاده و كپسول قرصها خالي و دخترم قبل از رساندن به بيمارستان فوت كرد و بعد از فوت دخترم اطرافيان و دوستانش كه بر بيگناهي آن معتقد بودند دست به تحقيقاتي زدند و متوجه شدند آن چيزهاي شبيه توتون سيگار خود برگهايي بيش نيست كه مربوط به کاردستي بود که درست کرده بود.
گفتني است كه اگر پدر كمي تامل ميكرد و شتابزده عمل نميكرد و عينك بدبيني را قبل از وقوع حادثه از چشمش برميداشت هيچگاه اين اتفاق نميافتاد و دخترك 16 ساله كه شايد روزي يكي از نخبگان برتر اين كشور ميشد در سن نوجواني با آمال و آرزوهايش به خاك سپرده نميشد. پس بيايم كمي واقع بين باشيم و هيچگاه قصاص قبل از جنايت نكنيم./ل