در سالهای گذشته و به ویژه از دوران شکلگیری جریان مدعی اصلاحات در ایران(خرداد 1376) برخی از مطبوعات داخلی به عنوان پایگاه دشمنان خارجی در راستای تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمنان عمل کرده و بنیانهای فکری ، باورهای دینی و آرمانهای انقلاب اسلامی و بسیاری از سیاستها و دستاوردهای انقلاب اسلامی را مورد هجوم قرار دادند.
اگر اهداف جنگ نرم دشمنان تغییر باورها، افکار و رفتار ملت ایران و در نهایتا تغییر ساختار سیاسی کشور باشد، بررسی مطبوعات وابسته به جبهه دوم خرداد و جریان مدعی اصلاحات نشان میدهد که آنان تا چه حد در خدمت دشمنان انقلاب اسلامی قرار گرفته و برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی تلاش کردند.
در شرایط
کنونی یکی از بهترین راههای شناخت دیدگاهها، مواضع و عملکرد احزاب و گروههای دوم
خردادی مدعی اصلاحات، بررسی مواضع به یادگار نشسته این احزاب در مطبوعات است.
با توجه به اهمیت و نقش مطبوعات در صحنه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و با توجه به پیشرفتهای چشمگیری که در زمینه گسترش ارتباطات و وسایل خبری بوجود آمده است، این رسانه بیش از گذشته به عنوان یکی از اصلیترین ابزارها، برای نقش دادن و شکلدهی افکار عمومی، عمل میکند. که بدین منظور مهمترین نقش مطبوعات بدين شرح است:
نقش مطبوعات در توسعه
پدیده مطبوعات اگرچه خود معلول پدیده توسعه می باشد ولی از جهتی به عنوان ابزار و علت توسعه عمل میکند. ایجاد ارتباط منطقی میان حاکمان و حکومت شوندگان به منظور درک نیازهای متقابل، روشن نمودن و نکیه بر علوم مختلف ، تحریک جامعه به گسترش علم و دانش و توسعه فنی و صنعتی و در نهایت نشر فضایل و ارزشهای انسانی در جامعه، از مهمترین نقشهای مطبوعات در فرآیند رشد و توسعه است.
سید جمال الدین اسدآبادی معتقد است: روزنامه، خوانندگان خود را نشسته به سیر و سیاحت عالم دلشاد می کند. بالجمله جریده، انسان خواهان سعادت را، دوربینی است جهاننما، ذره بینی است حقیقت برا، راه بری، نیک فرجام است. دیدهبانی است پیدا و مربی کامل برای عموم و عالمان راست سرمایه.
مطبوعات را باید یکی از مجراهای قدرتمند و دیرینه ارتباط جمعی دانست که همواره با بهرهگیری از تکنولوژی و دانش روز، جایگاه ارزشمند خود را در فرآیند رشد و توسعه ملی حفظ کرده است. و مصداق بسیار مناسب و در برگیرندهای برای هم زیستی، همگرایی سازنده و رشد افراد جامعه است، چرا که سیر تحولات تاریخی به عنوان عامل بنیادی در ارسال و گسترش پیام تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی، همواره مشوقی قدرتمند در ابداع ابزار و ایجاد فنون بهتر و پیشرفته بوده است.
به گونهای که اگر نقش"ماشین بخار" را در تحولات اقتصادی اروپا و جهان، تعیین کننده و اساسی بدانیم، "مطبوعات" را نیز باید در جهت گسترش و ارتقای پیام این تحول و ایجاد یک فرهنگ سیاسی تولیدی جدید، زمینه ساز راه رشد و توسعه کشورهای غربی به شمار آوریم.
نقش مطبوعات در تحولات سیاسی-اجتماعی
از میان وسایل ارتباط جمعی که وظیفه نشر اخبار، افکار و فرهنگ را بر عهده دارند، مطبوعات از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و نقش مهمی در تشکیل و هدایت عقاید و افکار عمومی، در اشاعه معلومات و فرهنگ و گذراندن اوقات فراغت، تبلیغ کالا و خدمات و واردار ساختن مردم به مشارکت در امور سیاسی اجتماعی پیدا کرده است. امروز نشریات، همانند رادیو و تلویزیون ، به جزئی از لزوم ضروری زندگی اجتماعی تبدیل شده است.
تاثیر مطبوعات و فرهنگ یک تاثیر دوجانبه است. همانطور که مطبوعات موجب تقویت و بیداری میشوند، توسعه این رسانه نیز خود نتیجه بلوغ فکر بشر است. اگر چه برخی مطبوعات، ممکن است انحراف فکری بشری را به دنبال داشته باشند، ولی در مجموع میتوانند راه بهتر زندگی کردن بشر را به او آموخته و او را برای دگرگونی اصولی آماده سازند.
از آنجا که دانش و اطلاعات به عنوان مهمترین سلاح و ابزار
قدرت در آمده است، مطبوعات به توزیع قدرت نیز مبادرات میکنند و به همین خاطر،
حکومتهای استبدادی و دیکتاتوری از بیداری و آگاهی تودههای مردم در هراس بوده و
بیشترین کوشش خود را در تقابل و تهدید و تحریف مطبوعات نشان دادهاند.
مطبوعات به عنوان ارکان دموکراسی
اگر دموکراسی را به مفهوم عام از عمدهترین شاخصهای جامعه مدنی بدانیم، رسانهها و به ویژه مطبوعات، ناگزیر در جایگاه ارکان جامعه مدنی قرار میگیرند و به تبع آن در فرهنگ سیاسی نوین نيز یکی از ارکان جامعه مدنی قرار میگیرند و در فرهنگ سیاسی نوین، خود یکی از ارکان دموکراسی به شمار میآیند.
با این تغییر، وجود و فعالیت مطبوعات
متکثر و متنوع در جامعه، بطوری که بتوانند افکار و سلیقههای گوناکون را نمایندگی
کنند و از حریم و و حقوق و آزادیهای
افراد و گروههای اجتماعی حراست و پاسداری نمایند، از سویی از جمله مهمترین نماد
وجود و پویایی جامعه مدنی محسوب میشوند و به رشد، گسترش، تحکیم و تقویت آن یاری
میرسانند.
یکی از معیارهای جامعه مدنی،مطبوعات آزاد، زیاد و متنوع است، مطبوعات، صداهای گوناگون را که مبین خواستهها، نیازها، علایق و دیدگاههای مختلف است، منعکس میکنند و شرایط بحث و گفتگو و مفاهمه و در نتیجه پرورش بردباری اجتماعی و مدارای اجتماعی را فراهم میآورند.
مهمتر از کمیت در مطبوعات، کیفیت، محتوا، اهداف، ویژگی عملکرد و میزان تاثیر بر مخاطبان آن است که در گسترش مشارکت مردم، نقش مهم و اساسی ایفا می کنند، چرا که اگر این رسانه ها مورد اعتماد و باور مردم در حوزه های عدالتخواهی بیطرفی و استقلال و درست اندیشی قرار گیرند، به پیشبرد جامعه مدنی کمک خواهد کرد.
نقد مطبوعات در دوران سازندگی و اصلاحات
در چند سال اخیر فضای سیاسی و مطبوعاتی کشور دغدغهها و نگرانیهایی را برای دلسوزان جامعه اسلامی و انقلابی ایران پدید آورده بود، بیشتر این نگرانیها، ناشی از تاثیر فرهنگ و سیاسی جریانهایی بود که در حوزه های فکری، فرهنگی و مطبوعاتی کشور فعال بوده و اعتقادی به بنیانهای نظری انقلاب اسلامی و نظام دینی نداشتند.
اندیشه گرانی که در دوران سازندگی و توسعه اقتصادی، به صورت تدریجی، مبانی لیبرالیسم را با هدف سکولاریزه کردن جامعه و سپس براندازی نظام اسلامی از تریبونهای خاصی ترویج میکردند، به عنوان منبع اصلی کار مطبوعات مدعی اصلاح طلبی شدند.
بررسی کارکرد و مواضع سیاسی مطبوعات با گرایش اصلاح طلبی، نشان میدهد که نشریات وابسته به دولت اصلاحات و اصلاح طلبان در قدرت ، نقش اول را در شبهه افکنی، حمله و تضعیف مبانی و اصول انقلاب اسلامی بازی میکردند. به عنوان نمونه ، ماهنامه آفتاب با مدیر مسوولی، عیسی سحرخیز، مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران عطاءالله مهاجرانی و همچنین نماینده مدیران مسوول مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات در دوران اصلاحات، چهارسال اول(تیز77 تا اردیبهشت 81) با 66 مورد، جایگاه دوم شبهه پراکنی و در چهار سال دوم(اردیبهشت81 تا خرداد84) با 252 مورد، جایگاه اول را به خود اختصاص داد.
به طور کلی، آنچه از نقد و بررسی مواضع سیاسی برخی مطبوعات حاصل شده است، بهرهگیری از مطبوعات به عنوان ابزار قدرت و سکوی پرش به سوی منافع شخصی و باندی، القای تبلیغات مسموم و جهتدار و اجرای نظارت و برنامههای کانونهای قدرت بیگانه، توسط جریانهای سیاسی در قدرت و با نفوذ جریان سوم و فرصت طلب و معاند مبانی و اصول انقلاب اسلامی بود. در این دوره، مطبوعات با خروج از کارکرد اصلی خود، نقش احزاب را بر عهده گرفتند و در یک فرآیند سیاسی هدایت شده، مقولههایی جدید،فلسفه جدید و حقوق اساسی تولید کردند.
جریان اصلاحطلبی به عنوان بزرگترین تهدید در طول سه دهه از تاریخ انقلاب اسلامی بود که اگر چه مانع رشد و توسعه معنوی و مادی ایران اسلامی شد، اما همچون تهدید بزرگ جنگ تحمیلی در دهه اول انقلاب اسلامی تبدیل به فرصت بزرگی شد که ضمن نمایان شدن چهرههای نفاق جریانها و عناصر سیاسی و آزمون خواص در این دوران،ملت انقلابی با بصیرت بالای خود، نسبت به آینده نظام دینی امیدوارتر شده و قطار انقلاب اسلامی با کمیت و کیفیت بیشتری به حرکت روبه جلوی خود ادامه میدهد.
آغاز دهه سوم انقلاب اسلامی مقارن با ورود مفاهیم کلی و مشتبه در جامعه اسلامی ایران گردید. مفاهیمی نظیر اصلاحطلبی، جامعه مدنی، گفتگوی تمدنها، خشونت، توسعه سیاسی، تساهل و تسامح، آزادی و... به جهت اینکه قلمرو معنایی آنها، بهطور دقیق از سوی عرضه کنندگان آن مشخص نشد، قطب بندی و صفآرایی حول این مفاهیم در قالب مدافعین و مخالفین، شکل گرفت.
در این میان دشمنان خارجی و کسانی در داخل که بقای خود را در وجود مفاهیم کلی و اداری اشتراک لفظی میدیدند، از عرضه مفاهیم مشتبه و نوع واکنش به آن سود میبرند.
مقام معظم رهبری در واکنش به این رویکرد میفرمایند:
"یکی از چیزهایی که این وحدت را خدشهدار میکند، مفاهیم مشتبهی است که دائما در فضای ذهنی مردم پرتاب میشود، هرکس هم به گونهای معنا میکند. یک عده از این طرف، یک عده از آن طرف جنجال و اختلاف غیرلازم درست میشود. البته دشمن در همه این مسایل سود میبرد و به احتمال زیاد در این مسایل یا در برخي، دست هم دارد."
مقام معظم رهبری خط تفرقه و بدبینی در جامعه توسط مطبوعات را چنین بیان میکنند"امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان، تشویق افکار عمومی و ایجاد اختلاف و ایجاد بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است."
داستان مطبوعات سالهای آغازین دهه سوم انقلاب اسلامی را میتوان تکرار همان داستان غمبار نیمه اول از دهه نخست انقلاب دانست. چندین روزنامه و مجله و هفته نامه در فضای پس از دم خرداد1376 هر کدام به لحاظ وابستگی به پایگاه داخلی و خارجی امام همت خود را در مسیر انحراف افکار عمومی و تبلیغ بر ضد دین و احکام اسلام، انقلاب و ارزشها، متهم نمودن انقلاب اسلامی و نهادهای انقلابی، ایجاد بدبینی و تفرقه افکنی میان مسئولین و تحریک اقوام و ملیت ها بکار گرفتند.
واکاوی کاریکاتور تو هین آمیز روزنامه شرق
توهینی که امروز ما از طریق کاریکاتور آن هم در رووزنامه شرق، روزنامه تندرو دوران اصلاحات که کارنامه تاریکی در زمینه تخریب نظام دارد،قطعا نمایانگر دیدگاههای حذب اصلاحات در ایران است و یادآور همان دوران تاریک مطبوعات که کشور را از اهداف اسلام و انقلاب منحرف نموده و هدفی جزء آب در آسیاب دشمن ریختن نخواهند داشت.
ملت شریف ایران طعم براندازی و هزینه شدن نظام در راه اهداف شوم اصلاح طلبان افراطی را چشیده است و اهانت به این قشر-بسیج- که همواره سدی در مقابل بلاها و فتنه های خودی و غیر خودی بوده است را به هیچ عنوان نمیشود مورد اغماض قرارد داد.
قشری که سیاستهایش در 8
سال دفاع مقدس رودستی بود بر تمام سیاستهای دفاعی کلاسیک امثال بنیصدر . این
اظهار نظرها بر خواسته از ضعف در خسارت به نظامی که ملتش بسیجی هستند، میباشد. از
طرفی هم ضعف نظارتی در امر مطبوعات عاملی است که منجر به دادن جرات به این گونه
مطبوعات جهت درج هر گونه توهین است.
انتهاي پيام/