به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، بدلكاري يكي از شاخههايي است كه پررنگترين بخش كارهاي اكشن را تشكيل
ميدهد. عليرضا فتحي سرپرست «گروه بدلكاران خيبر» ميباشد كه سالهاي سال
در اين حيطه فعاليت كرده علاوه بر اين، رئيس صنف انجمن بازيگران ايران نيز
ميباشد، مژگان صادقي و اميرحسين خنجري نيز دو تن از بدلكاران خوب اين گروه
هستند كه همگي در آخرين ساخته سيروس مقدم «ديوار» كارهاي وسيعي را در بخش
اكشن انجام دادهاند.
آقاي فتحي چطور شد كه به سمت بدلكاري آمديد؟ از
كودكي به اين حيطه علاقهمند بودم و يادم است كه از پنج سالگي ميرفتم
بالاي ارتفاع و خودم را به پايين پرت ميكردم. در سن ۱۳ سالگي وارد حيطه
ورزش شدم و از كشتي شروع كردم و بعد وارد رشتههاي ديگر شدم. ضمن اينكه
دورههاي بازيگري را نيز گذراندم در چندين فيلم نيز بازي كردهام. در
سريالها و فيلمهايي چون مختارنامه، بوعليسينا و. . . بازي كردم و الان
هم پيشنهاد بازي دارم ولي چون فرصتش را ندارم فعلاً روي بدلكاري متمركز
هستم.
در بدلكاري آموزش ديدهايد و مربياي داشتهايد؟ زماني
كه به حرفهاي علاقهمند باشي قاعدتاً دنبال يادگيرياش ميروي و به عنوان
مثال اگر بخواهي از ارتفاعي پرتاب شوي آنقدر خودت را مياندازي كه بالاخره
نحوه و قاعده كار دستت بيايد، در مورد من هم همينطور بود.
در حال حاضر خودتان كار اجرايي بدلكاري انجام ميدهيد؟ نه
در حال حاضر فقط شاگردانم اين كار را انجام ميدهند. آخرين كار اجرايي
خودم در مجموعه نردباني براي آسمان بود كه همه تعجب كردند و آقاي لطيفي
گفتند به دليل شباهت بسياري بود كه با آقاي داودنژاد داشتم.
چرا؟! معتقدم
بايد ميدان را به جوانها سپرد. زماني كه بچهها اين كار را انجام ميدهند
با تمام وجودم لذت ميبرم. به هر ترتيب كارهايي كه ما در گذشته انجام
ميداديم خيلي بزرگ بودند. هميشه دوست داشتم تيمي را تشكيل دهم كه نترس، با
فكر، باشعور و شجاع باشند و خوشبختانه در حال حاضر همه افراد تيمم اين
شرايط را دارا هستند. از همه مهمتر اينكه به لطف خداوند با كمترين آسيب
اين كارها را انجام دادهاند و آن هم بيشتر به اين دليل است كه بچهها به
حرفهايم گوش ميكنند و با فكر خود كاري را انجام نميدهند و در كار با فكر
و گفتههاي من پيش ميروند و به من اعتماد دارند. هنوز هم عاشق كارم هستم و
اگر الان هم در كاري بدلكارانم حال به هر دليلي نتوانند آن را انجام دهند
خودم قادرم كار را از بعد اجرايياش انجام دهم.
از چه سالي به فكر تشكيل يك تيم افتاديد؟ از
سال ۸۲ و با شروع سريال مختارنامه از تعداد زيادي افراد تست گرفتم و چيزي
حدود ۵۰ نفر تأييد شدند كه از همين تعداد در مجموعه استفاده كرديم. پس از
آن كه افراد اصليام را شناختم و متوجه شدم كه همينها براي ادامه اين روند
و اعضاي ثابت گروه بهترين هستند گروه خيبر را تشكيل دادم. در كل معتقدم
بايد اين گروه تشكيل ميشد و از اين مهمتر بايد بدلكاري سر و ساماني
ميگرفت. اولين اقدامي كه پس از تشكيل گروه انجام دادم دريافت مجوز بود. تا
آن زمان گروههاي مختلفي كار بدلكاري انجام ميدادند ولي هيچ كدام مجوز
رسمي نداشتند و گروه خيبر اولين گروه مجوزدار در ايران بود. در ادامه موفق
شدم كه مجوز آموزش بدلكاري را هم بگيرم.
نحوه گزينش افراد به چه ترتيب است و از چه قاعدهاي تبعيت ميكند؟
در حال حاضر روزي نيست كه كمتر از ۱۰ تماس مبني بر اين داشته باشم كه فلاني علاقهمند به بدلكاري است!
و شما در قبال آنها چه ميكنيد؟ من
هميشه گفتهام كه با احساسات يك جوان بازي كردن اصلاً درست نيست. آنهم به
اين دليل كه ممكن است او بيايد و آموزش نيز ببيند ولي وقتي كه بازار كار
نيست! به چه دليل يك جوان را اميدوار كنم؟ چون به هر ترتيب از ما توقع
دارند. الان در همين سريال ديوار حدود ۴۰ نفر از نيروهاي تيم، كار نكردند!
اگر ناراحت هم شوند با دلايلي كه دارم و خودشان هم قبول دارند، توجيهشان
ميكنم و به آنها ميگويم كه سينماي اكشن ما الان بسيار راكد است و اكثر
كارگردانان به سراغ كارهاي آپارتماني ميروند تا اكشن. اگر در يك ماه ۱۰
فيلم اكشن ساخته ميشد حرفي نبود و به راحتي از تمام نيروها استفاده
ميكرديم ولي با اين شرايط واقعاً امكانپذير نيست. مگر اينكه افرادي
بيايند كه واقعاً كارهاي خاص و ويژهاي انجام ميدهند. براي مثال چند روز
پيش آقايي به دفتر آمد و گفت من به راحتي با موتور از لا به لاي تريلي رد
ميشوم و من هم به ايشان گفتم كه نمونه تصويري كارت را بياور كه اگر فرصتي
پيش آمد از استعدادت استفاده كنيم. ضمن اينكه او بوكسور تيم ملي نيز بود و
در هر ترتيب احترامش واجب بود. در كل براي افرادي از اين قبيل تشكيل پرونده
ميدهم.
خانم صادقي، چطور شد كه به سمت بدلكاري آمديد؟ از
كودكي به اين حيطه بسيار علاقهمند بودم و براي اينكه از همان ابتدا به
اين معتقد بودم كه بايد پايم را در جايي محكم قرار دهم، قبل از ورود به اين
حيطه تحقيقات فراواني را انجام دادم تا با احاطه كامل وارد شوم، آيندهام
تضمين شده باشد و به گروهي كه در آن فعاليت دارم افتخار كنم. همين شد كه در
سال ۸۷ گروه خيبر را به عنوان بهترين و فعالترين گروه بدلكاري حال حاضر
در ايران به من معرفي كردند ومن هم از همين گروه فعاليتم را شروع كردم.
آقاي خنجري شما چطور؟
از
كودكي ورزش ميكردم و در رشتههاي كيك بوكسينگ و كاراته فعال بودم. تا
اينكه در يكي از مسابقات كشوري فردي شماره تماس آقاي فتحي را به من دادند و
من هم با ايشان ارتباط گرفتم و قرار شد با من تماس بگيرند.
آقاي
فتحي، شرايط گزينش افرادي كه به شما مراجعه ميكنند چيست؟ و آيا وقتي فردي
به شما مراجعه ميكند، متوجه ميشويد كه آن جرئت و جسارت را دارد؟ دقيقاً
همين طور است. ضمن اينكه سالم بودن آنها از لحاظ اخلاقي و انضباطي برايم
بسيار مهم است. در مورد حضور خانمها نيز بايد بگويم كه تا به حال از بيست
خانم تست گرفتيم ولي الان چهار نفر خانم عضو تيم هستند و چند سال است براي
كارهايي كه پيشنهاد ميشود از خانم صادقي استفاده ميكنيم.
چرا؟ خانم صادقي چه ويژگيهايي دارد كه در حال حاضر نفر اول در بدلكاران خانم است؟ مهمترين ويژگي ايشان، جسارت، پشتكار و قدرت شنوايي بالا ميباشد.
آقاي خنجري فكر ميكنيد چه ويژگياي در كارهايتان است كه در حال حاضر اكثر كارهاي سنگين گروه را شما عهدهدار ميشويد؟ هميشه
در كارهايم پس از طرح صحنه توسط آقاي فتحي، سعي كردهام كه يك خلاقيتي را
از خودم در كار استفاده كنم كه تا به حال ديده نشده و عوامل كار از آن راضي
باشند. هميشه دنبال كارهايي هستم كه تا به حال در ايران اتفاق نيفتاده.
از همان ابتدا نگران پذيرفته شدن يا نشدنتان توسط گروه نبوديد؟ صادقي:
با توجه به اينكه توان بالايي در بدلكاري داشتم ولي آن زمان استرس داشتم
كه نكند پذيرفته نشوم! روز اول كه وارد باشگاه شدم به آقاي فتحي كه استاد و
پدرم هستند گفتم كه شما بهتر از هر فرد ديگري صلاح مرا ميدانيد، ولي دوست
دارم كه به من اين اجازه را بدهيد تا الان با بچهها تمرين كنم و
تواناييهايم را نشان دهم، كه اجازه دادند و من هم با كمك و پشتيباني ايشان
كه هميشه مايه دلگرميام بودند كارم را آغاز كردم. اگر انرژيهاي ايشان و
همراهيهايشان نبود شايد الان به اينجا نميرسيدم. استاد هميشه به عنوان يك
پدر همراهم بودند. مسير را برايم باز و هموار كردند. مسئلهاي كه در مورد
آقاي فتحي حين كار بسيار پررنگ است اين است كه سلامت افراد گروه برايشان با
اهميتتر از خود بدلكاري است
خنجري: راستش را بخواهيد در همان پروسه
كه منتظر تماس ايشان بودم، تا حدودي ديگر نااميد شده بودم چون مدت زيادي
گذشت و خبري نشد ولي بعد از يك ماه تماس گرفتند و براي سريال مختار دعوت به
همكاري شدم.
آخرين سريالي كه گروه خيبر به طور گسترده در آن فعاليت داشته، مجموعه ديوار است. چطور شد كه اين سريال به شما و گروه پيشنهاد شد؟ فتحي:
از سالها پيش با آقاي مقدم دوست بودم ولي اين اولين همكاريمان بود.
ديوار اولين تجربه ايشان در ژانر اكشن بود و ما هم تمام تلاشمان را كرديم و
برايشان سنگ تمام گذاشتيم كه روسفيد بيرون آييم. خوشبختانه ايشان تا به
اينجاي كار هم رضايت كامل دارند. روي هم رفته در اين كار از ده بدلكار
استفاده كرديم كه همگي مرد و با توجه به شرايط موجود در قصه داستان از يك
بدلكار زن كه خانم صادقي آن را ايفا كردند، نيز استفاده كرديم. در سكانسي
از اين سريال يك چپ كردن اتومبيل داريم كه اولين بار است در ايران انجام
ميشود و آن را هم آقاي خنجري انجام دادند. فكر ميكنم از آن دسته
سريالهايي باشد كه مخاطب دوستش داشته باشد.
صادقي: سريال ديوار به
نسبت كارهايي كه الان ديده ميشود، بخشي از آن را صحنههاي بدلكاري تشكيل
داده و شايد به خاطر چشمگير بودن اين صحنهها در كار باشد و همين جذابيت
كار را براي مخاطب دوچندان ميكند.
خنجري: وقتي فيلمنامه اين كار را
پيشنهاد دادند، باتوجه به رزومه آقاي مقدم و اينكه ايشان اكثراً سريالهاي
خانوادگي ميساختند، ما هم گفتيم كه نهايت سكانسهاي اكشن كار دو يا سه
تاست! و پس از جلسهاي كه برگزار شد فهميديم كه كار پر اكشني را پيش رو
داريم. در بعضي جاها هم خود گروه صحنههاي اكشن ديگري را به كار اضافه
ميكرد تا بهترين كار را به ايشان تحويل دهيم. بازي كردن در اين مجموعه هم
پيشنهاد خود آقاي مقدم بود.
تا به حال در چه كارهايي حضور داشتيد؟ صادقي: درفيلم صفحه ۱۱۳رضا توكلي و پروژه شهيد باقري. چند تئاتر نيز براي جشنواره بازي كردم.
خنجري: مختارنامه، عمليات ۱۲۵ دو و سه، ملكوت، آخرين سرقت، آناهيتا، از ياد رفته و. . .
آقاي فتحي، از چه زماني تصميم گرفتيد از حضور خانمها در بدلكاري استفاده كنيد؟
وقتي سر پروژه مختارنامه بودم به دليل مشغله كارياي كه داشتم نميشد به مسئله ديگري فكر كنم و پس از اتمام آن، تصميم گرفتم.
قبل از اينكه از بدلكار خانم در اين حيطه استفاده شود، قاعدتاً اين خلأ حضور خانمها در كارهاي اكشن برايتان دشوار بود؟ فتحي:
بله و آن هم مربوط به صحنههايي ميشد كه براي اينكه بدلكار زن نداشتيم،
مجبور بوديم لباس زنانه بر تن بدلكار مرد بپوشانيم تا اين خلأ كمتر احساس
شود و بالطبع تمام اينها ما را محدود ميكرد.
خنجري: خانمهايي كه در
گروه ما در حال فعاليت هستند، واقعاً با ساير خانمها فرق دارند و جرئتي كه
آنها دارند شايد در شرايطي پسرها نداشته باشند.
چند نفر از اعضاي گروه بيمه هستند؟ يكسري
از بچهها كه عضو خانه سينما هستند، از طرف آن ارگان بيمه هستند ولي من
چند نفري كه بيشتر از سايرين كارهايي چون چپ كردن ماشين، پرش از ارتفاع و
كارهاي سنگين را انجام ميدهند را بيمه حوادث و فوت كردهام كه از خانمها
فقط خانم صادقي بيمه هستند. حتي براي پيشگيري از بعضي مسائل پروندهاي در
يكي از بيمهها باز كردهام كه اگر خداي نكرده اتفاقي افتاد، خيالم از اين
بابت آسوده باشد.
آقاي فتحي، در كل وقتي ميخواهيد كاري را شروع كنيد، چقدر استرس و نگراني داريد؟ و آيا برايتان عادي شده؟ با
توجه به اينكه خودم بدلكار بودم، راحتتر با اين مسئله كنار ميآيم ولي در
مجموع آرامترين فرد در پشت صحنههاي كارها من هستم، هميشه در كارها به
بدلكاران و كارگردان و عوامل آرامش منتقل ميكنم و به آنها ميگويم كه شما
اصلاً نگران بخش اكشن نباشيد و كار را كاملاً به من بسپريد. ضمن اينكه بايد
بگويم از درون استرس دارم ولي اين را هيچ گاه منتقل نميكنم، چون اگر من
به عنوان سرپرست بدلكاران، استرس داشته باشم، صد در صد روي كليت كار تأثير
ميگذارد.
براي شما ورود به اين حيطه ريسك نبود؟ و آيا در لحظهاي كه براي اولين بار بدلكاري كرديد، استرس نداشتيد؟ صادقي:
زماني كه ميخواستم وارد اين حيطه شوم برايم ريسك بود، آنهم از اين بابت
كه اطلاعات كافي درمورد بازار كار بدلكاري نداشتم و فقط هيجانش را دوست
داشتم و به خاطر علاقهام به سمت اين حيطه آمدم ولي وقتي وارد شدم و با
مراجعه به درون خودم متوجه شدم كه ميتوانم ادامه دهم و مهمترين برايم
تلاشم بود كه به هدفم برسم. با توجه به اينكه در حال حاضر از خانمها به
نسبت آقايان كمتر استفاده ميشود ولي چون خيلي علاقه داشتم همه اينها را
كنار گذاشتم و فقط و فقط به علاقهام فكر كردم و هيچ گاه به خودم نگفتم كه
نميشود و نميتوانم. هميشه گفتم ميشود و واقعاً هم شد. در مورد اولين
كارم بايد بگويم كه كمي ترس داشتم ولي هميشه توكلم به خدا و اعتمادم به
استادم بينهايت كمكم كرده. فكر ميكنم كه بزرگترين ريسك را آقاي فتحي
متحمل شدهاند، آن هم از اين بابت كه از سرمايه شخصيشان هزينه ميكنند تا
افراد آموزش ببينند و در آخر مشخص ميشود كه آيا ميتوانند يا نميتوانند.
خنجري:
نه، تا يك ماه اول هيچ كاري به من نميسپردند. همين شد كه من بخواهم
تواناييهايم را نشان دهم و در كار مختار به اين خواستهام رسيدم و باعث شد
تا اعتماد گروه بيشتر جلب شود. از همان ابتدا تواناييهايم را بالا
ميديدم. درست است كه در مجموعه ديوار براي بار دوازدهم ماشين چپ كردم ولي
وقتي براي اولين بار ميخواستم اين كار را انجام دهم، به خاطر اينكه تا آن
زمان در ايران اين كار انجام نشده بود كمي استرس داشتم و اينكه اطلاعات كمي
در اين زمينه داشتيم كه به كمك آقاي فتحي حل شد و ترسمان كمتر شد.
چقدر به اين معتقديد كه يك بدلكار بايد بازيگري هم بداند؟ صد
در صد به اين معتقدم. چون بدلكار دارد به جاي يك بازيگر كار ميكند. همه
بچههاي تيم ما در دورههاي بازيگري كه برايشان برگزار كرديم، شركت كردند و
همگي به بازيگري هم مسلط هستند. معتقدم كه يك بدلكار خوب، بايد يك بازيگر
خوب نيز باشد.
در بعضي مجموعهها بدلكار به جاي بازيگر و در برخي ديگر بدلكار خود بازيگر است. كداميك از اين دو براي شما راحتتر است؟ قطعاً
مورد دوم و الان ديگر جا افتاده كه بدل خودش بازي هم بكند. زماني كه يك
بدلكار بازيگري بلد باشد ميداند كه اصلاً چرا بايد از ارتفاعي خود را پرت
كند و. . .
خانم صادقي شما در مجموعه ديوار كه در حال حاضر
از شبكه يك سيما در حال پخش است در نقش يك بازيگر و بدلكار بازي كرديد، در
رابطه با سؤالي كه از آقاي فتحي پرسيدم نظرتان چيست؟ اين
نيز يكي از ملزومات بدلكاري است و همانطور كه استادم به آن اشاره كردند،
ما آناتومي بدنمان را در حدي ميشناسيم كه بتوانيم استفادههاي اكشن از آن
ببريم و وقتي بتوانيم در راستاي بازي از آن استفاده كنيم، هم به بدلكاري
خودمان كمك كرده و اينكه يك حسي در درون ما بهوجود ميآورد كه با آن حس
بهتر بتوانيم كارمان را انجام دهيم. در كل اگر بازيگري كه هم بازي ميكند و
هم بدلكاري، بايد بازيگري را بشناسد چون بدلكاري خود را با حس بيشتر انجام
ميدهد. من نوعي در سكانسي اكشن، همچنان كه حس ترس را از خود بروز ميدهم
تا مخاطب آن را باور كند، بايد شجاعت دروني خودم را نيز حفظ كنم، طوري كه
بازيام آنقدر شجاعانه نباشد كه بيننده متوجه شود كه من با شجاعت دارم خودم
را جلوي ماشين پرتاب ميكنم! و رعايت اين دو مرز باريكي است كه فقط با
دانش بازيگري ميسر ميشود.
آقاي خنجري شما هم علاوه بر بدلكاري در نقش يكي از خلافكاران نيز بازي كرديد. در اين باره نظرتان چيست؟ يكي از هدفهاي اصلي آقاي فتحي همين است كه بدلكارشان بازيگري هم بلد باشد و من با اين كاملاً موافقم.
آقاي فتحي، به طور معمول در ايران براي كارهاي اكشن زياد هزينه نميشود، اين موضوع در كار شما خللي ايجاد نميكند؟ چرا،
بارها گفتهام اگر قرار است كار اكشن بسازيم پس بايد هزينه كنيم و لازمه
اين كار اين است كه در ابتدا بياييم و بودجهاي كه براي ساخت يك كار اكشن
صرف ميشود را برآورد كنيم. اگر بخواهيم با كمترين هزينه كارهاي بزرگي را
انجام دهيم، بهتر است كه اين كار را انجام ندهيم. همين الان با پنجاه درصد
از امكاناتي كه در خارج از كشور دارند، ما ميتوانيم خيلي بهتر از آنها كار
كنيم. بعد از سالها كار در اين حيطه و به عنوان فردي كه مجوز رسمي اين
حرفه را دارم، هنوز يك تشك ايربگ بادي ندارم و براي كارهاي مربوطه به ناچار
از كارتون و مقوا استفاده كنم وبيشتر كارهايمان از هزينههاي شخصي خودم
است. دو سال پيش هم درخواست كرديم ولي تا الان هم هيچ خبري نشده! همين الان
با اين امكانات كم داريم آبروداري ميكنيم. يعني با كمترين تجهيزات
بزرگترين كارها را انجام ميدهيم، براي حفظ آبرو.
آقاي فتحي، تا به حال با بدلكاران خارجي رقابت كردهايد؟ رقابت
كه نه ولي براي فيلم محمد رسولالله آقاي مجيدي، فردي را به نام فرانكو به
ايران آوردند، ايشان چند بدلكار ميخواستند و گفته بودند كه اگر در ايران
افرادي كه من ميخواهم نباشند دو حالت دارد: يكي اينكه قراردادم را با اين
فيلم فسخ ميكنم يا اينكه بدلكار از ايتاليا ميآورم. پس از چندين جلسه كل
اعضاي گروه را در بيابانهاي شهريار جمع كرديم و ايشان از تمام بچهها تست
گرفتند و جالب بود هركاري كرد تا بهانهاي داشته باشد و آقاي مجيدي را از
همكاري با ما منصرف كند، موفق نشد و پس از اينكه به ايتاليا رفت از آنجا
تماس گرفت كه شما مورد تأييد من هستيد و تمايل به همكارياش را اعلام كرد و
در حين كار هم از نظرات ما استفاده ميكردند. در نهايت اينكه متوجه شدند
بين ما و خودشان تفاوتي نيست و فقط تجهيزات آنها بيشتر از ماست، امثال
اينها زياد است كه در اين مقال نميگنجد.
با اين اوصاف براي رفتن وسوسه نشديد؟
فتحي:نه فعلاً با همين امكانات ميتوانيم بدلكاري در ايران را سر و سامان دهيم.
صادقي:
تا به حال پيشنهادي نداشتم و اگر هم روزي پيشنهادي در اين زمينه داشته
باشم، در ابتدا با استادم مشورت ميكنم. مسلماً ترجيح ميدهم اگر قرار باشد
كاري انجام دهم براي وطن خودم باشد، چون من در همين سرزمين رشد كردهام و
به اينجا رسيدهام.
خنجري: بله ولي به خاطر اينكه هنوز به سربازي نرفتهام نتوانستم بروم.
آقاي فتحي، درآمد بدلكاري در ايران به اندازهاي هست كه يك انسان براي آن جان خود را در دست بگيرد؟ نه،
ببينيد متأسفانه و به دليل اينكه هنوز خيليها بدلكاري را نميشناسند و
خطرات آن را لمس نكردهاند، درآمد معمولي در حد مخارج روزمره داريم و اصلاً
به صرفه نيست. البته مقصر اين مسئله به غير از عوامل كاري كه توليد
ميشود، افرادي هستند كه بدون تخصص پا به اين حيطه گذاشتهاند و استفاده از
اين افراد نه به صلاح گروه سازنده است و نه خود آن فرد!
به طور طبيعي بدلكاران، بايد لباس مخصوص داشته باشند. پوشيدن اين لباسها به آسيب نديدنتان كمكي ميكند؟
صادقي:
به هر حال لباس از قسمتهايي از بدن محافظت ميكند و به نظر من يك بدلكار
نبايد به اين مسائل توجه كند و تماماً بايد روي كارش متمركز باشد. ممكن است
فردي خيلي از لحاظ پوششي حفاظ داشته باشد ولي كارش را به درستي انجام ندهد
و اين فايده ندارد. به قول استادم، شنيدن خيلي مهم است. درست است كه لباس
تا حدودي كمك ميكند ولي اصل كار، نوع حركت زدن است. كسي كه كارش را به
خوبي بلد باشد بدون آن هم ميتواند كار كند. يك بدلكار نبايد متكي به لباس
باشد بلكه بايد به فكر و عملكرد خودت باشي.
خنجري: اين لباسها نقاط
ضعيف بدن را به خوبي پوشش ميدهد مثل نخاع، آرنج، سرشانه و. . . پوشيدن
لباسها به اين منظور نيست كه با پوشش آنها هيچ اتفاقي نخواهد افتاد به هر
حال بدن ضربه ميبيند ولي اين لباسها درصد ضربه احتمالي را كمتر ميكند.
در كارهايتان چقدر به مرگ فكر ميكنيد؟ فتحي:
خيلي زياد من هميشه به مرگ فكر ميكنم ولي سر صحنهها به مرگ فكر نميكنم و
اين برايم هميشگي بوده است و اگر بخواهم سر صحنهها به اين موضوع اهميتي
بدهم كه ديگر نميتوانم كار كنم.
صادقي: من هم همينطور، معتقدم كه اگر به مرگ فكر كنم، قطعاً برايم اتفاق خواهد افتاد!
خنجري:
هميشه وقتي كاري را شروع ميكنم، ميدانم كه آن را به اتمام ميرسانم، چون
كه كارهايي كه انجام ميدهم برايم بسيار راحتاند و از آنجايي كه همه
كارهايمان از قبل برنامهريزي شدهاند، اصلاً به مرگ فكر نميكنم.
گويا قرار است بدلكاري به يكي از رشتههاي دانشگاهي اضافه شود؟ يكي
از افراد در دانشگاه علمي كاربردي در حال حاضر ورود اين رشته به دانشگاه
در حال پيگيري است و اميدواريم كه بتوانيم بدلكاري را وارد دانشگاه كنيم.
جمله پاياني. . . فتحي: تشكر ميكنم از شما كه اجازه داديد درمورد اين حرفه مظلوم هم صحبتي شود.
صادقي:
از شما متشكرم بابت اهميتي كه به اين حيطه ميدهيد. از استاد فتحي به خاطر
محبتهايشان واقعاً ممنونم و تشكر ويژهاي از همكار خوبم اميرحسين خنجري
دارم كه با كمكهايشان به پيشرفتم كمك كردند.
خنجري: از آقاي فتحي تشكر ميكنم كه بسيار براي ما زحمت كشيدهاند و از تك تك بچهها بابت تلاشهاي بيدريغشان
تشكر ميكنم.
خیلی جالب بود