به گزارش
سرویس سياسي باشگاه خبرنگاران؛ برخلاف قانون کنگره آمریکا مصوبه 1994 در خصوص کنترل جرایم خشونت آمیز و الزام اجرای آن، کنگره با مشکلات زیادی روبرو است. علاوه بر اینکه قانون هیچ الزامی را برای آژانسهای پلیس محلی برای ثبت اعمال و کردار خود معین نکرده است، قانون، خشونت پلیس و استفاده از زور علیه مردم را به عنوان خشونت علیه حقوق بشر به حساب نمیآورد.
در سراسر آمریکا روزانه اتفاق های بسیاری رخ میدهد؛ از جمله استفاده از سلاح برای رسیدن به مقاصد شخصی که افراد از آن به عنوان
نوعی ابزار دفاع شخصی استفاده میکنند.
"والان" و "کلاریچ" از جمله حقوق دانانی هستند که
در مورد خشونت دولتی تحقیقات زیادی کردهاند. به گفته آنها اعمال خشونتآميز بین 2 تا 4
سال زندان به همراه خواهد داشت، اما اگر در اجرای اعمال خشونت آمیز اسلحه نیز دخیل
باشد، قاضی می تواند مجازات را تا 10 سال دیگر تمدید کند.
از آنجایی که جرایم کوچکتر در آمریکا به دست
عدالت سپرده نمیشود، خشونت در سالهای اخیر در آمریکا افزایش داشته است.
با این حال، پلیس آمریکا برای ایجاد امنیت باید از زور و خشونت
استفاده کند.
به عنوان مثال، اقدامات پلیس اوکلاهاما در سرکوب اعتراضات مردم به
سیاستهای اقتصادی دولت، نشان دهنده عدم احترام پلیس به حقوق شهروندی و عدالت است.
در سال 2009 خانواده مک کارتی که دختر خود را به خاطر هجوم وحشیانه پلیس از دست دادند، به دادگستری آمریکا شکایت کردند. در حالی که روند دادرسی بیش از 2 سال طول کشید و شاهدان زیادی برای اثبات بی گناهی دختر و مقصر بودن پلیس به دادگاه احضار شدند، قاضی پرونده در نهایت به این استدلال که افسر پلیس در حال انجام ماموریت خود بوده است، رای به بیگناهی او داد و خانواده مک کارتی از حقوق قانونی خود که گرفتن دیه بود محروم شدند.
خشونت پلیس علیه تظاهر کنندگان، تنها باعث قطع کلی رابطه پلیس و مردم در این
منطقه از آمریکا شد.
در یکی از مواردی که در
آمریکا جنجال زیادی به پا کرد، خانواده گرنت
به مطبوعات گفتند که از رای صادره شده توسط دادگاه به شدت عصبانی هستند و به
دادگاه استیناف شکایت خواهند کرد. آنها معتقد هستند که پلیس بابت استفاده از خشونت
علیه فرزند شان باید مبلغ 25 میلیون دلار بپردازد.
استدلال آنها این است که پلیس
بابت کشته شدن فرزندشان جوابگو نیست.
وکیل این خانواده به مطبوعات میگوید: " قانون در مواردی که پلیس
یک فرد سیاه را از پا در میاورد، به ندرت درست و عادلانه اجرا میشود. در واقع،
خشونت و وحشیگری پلیس علیه سیاهان کاملا نظاممند است."
آمار سوء رفتار پلیس آمریکا
بر اساس آمار و اطلاعات موجود، خشونت در پلیس آمریکا روز به روز بیشتر
میشود. یک نمونه آن به افسری اشاره دارد که در زندان با یک دختر 15 ساله
بدرفتاری و به او توهین میکرد. آنگونه که آمار نشان میدهد، در این مدت بیش از 200 میلیون دلار هزینه برای دادخواهیهای مدنی صرف شده است که این مقدار به
غیر از هزینههای مربوط به دادگاه و روند قضایی میشود.
در
این مدت از هر 266
افسر اداره پلیس، یک نفر با اتهام خشونت مواجهه شده است که آماری بالا به
حساب میرود. از هر 1875 افسر نفر یک نفر همجنس باز بوده است.
از هر 974 نفر, یک افسر به تجاوز متهم شده است.
اما از این تعداد اتهام تنها
33 % افسران متهم شدند که البته
اتهامات آنها بر اساس عدالت مورد رسیدگی قرار نگرفت و بیش از 64% آنها هم
به زندانهای بسیار کوتاه مدت رفتند. به طور
متوسط، طول مدت زندان این افراد 14 ماه بود که در مقایسه با افراد غیر
نظامی بسیار کم است.
همچنین، در سال 2008 آمار اداره پلیس فدرال نشان میدهد که روزانه بیش
از 100 مورد شکایت از پلیس به دادگاه های آمریکا صورت میگیرد که در اکثر
آنها رای دادگاه به نفع پلیس بوده و کمتر مشاده شده است که رای به نفع فرد
شاکی صادر شود.
خشونت نظاممند پلیس در آمریکا
در کشور آمریکا خشونت پلیس بسیار زیاد بوده و اکثر آنها به شکلی
نظاممند رخ میدهد به طوری که دستگاه امنیتی آمریکا از این اقدامات حمایت میکند.
شکنجههای دایمی یک دانش آموز با برق و دستگاه شوک الکتریکی برای اعترافگیری راجع به نتایچ انتخابات سال 2004 که در یک کمپ دانشجویی برگزار شده بود تنها يكي از اين موارد است.
- ضرب و شتم دائمی یک پیرمرد به جرم واهی مسمومیت.
- رفع اتهام از یک پلیس که با آگاهی کامل فردی ناشناس را با اسلحه کشته
بود.
- استفاده خشونت آميز از تفنگ، گاز اشک آور, سگ و هلیکوپتر به بهانه
مبارزه با مواد مخدر.
- شکنجه یک زن توسط پلیس که در نهایت به مرگ او منجر شد.
اما جالبتر از تمامی این نمونهها میتوان به این مورد اشاره کرد:
مردی که بسیار ترسیده بود و بدن سوختهاش خون ريزي ميكرد به دستور پلیس در پیاده روی خیابان
دراز کشید. سپس توسط پلیس شکنجه شد و در نهایت هم پلیس با شلیک یک گلوله به زندگی
این فرد پایان داد.
عفو بین الملل و در خواست از دولت آمریکا
عفو بین الملل در وبسایت خود مینویسد : "خشونت پلیس آمريكا و استفاده
از زور و خشونت به یکی از مسایل مهم کارزارهای حقوق بشری در آمریکا تبدیل شده
است". در گزارشی که عفو بین الملل از خشونت نظاممند پلیس در آمریکا تهیه
کرده است به مسایل مختلفی از جمله شکنجه
توسط پلیس، استفاده نابجا از اسلحه و
اتکا به ابزارهای خطرناک بازدارنده برای تسلیم کردن متخلفین اشاره شده است.
با این حال، تلاش زیادی برای محدود کردن این شیوهها در آمریکا صورت
نگرفته است. شواهد حاکی از آن است که گروهای قومی و نژادی که در اقلیت هستند بسیار
مورد ازار و اذیت پلیس آمریکا قرار میگیرند. در ضمن پلیس با آنها رفتارهایی از
قبیل سوءاستفادهای فیزیکی، بازداشتهای نابجا و اسلحه استفاده میکند.
جنبش وال استریتاغراق نیست که بگوییم جنبش معروف به 99 % یا همان وال استریت بزرگترین اعتراض مردم آمریکا نسبت به سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مردم در دو دهه گذشته بوده است. در این تظاهرات که دامنه آن به اروپا نیز کشیده شد، پلیس نقش محوری در سرکوب و کنترل آن ایفا کرد.
در طول مدت این تظاهرات که نقطه شروع آن شهر نیويورک بود، بیش از 6000 هزار نفر از شهروندان آمریکایی بازداشت و روانه زندان شدند.
در جریان سرکوب پلیس، نیروهای امنیتی از ابزار مختلفی استفاده شد که از جمله می توان به استفاده از گاز اشک آور نام برد.
طبق قانون، گاز اشک آور ابزاری غیر انسانی برای سرکوب است و نباید از آن استفاده کرد. اما پلیس آمریکا وقیحانه از این ابزار استفاده کرد و با این کار خشم طرفداران حقوق بشر را برانگیخت.
بر اساس آماری که پس از آرام شدن فضای نسبی آمریکا ارایه شد، پلیس آمریکا در بیش از 100 مورد از گاز اشک آور استفاده کرده است و در این میان سهم دانشجویان بیش از دیگر اقشار جامعه آمریکا است.
شوک الکتریکی
شوک الکتریکی از دیگر ابزاری است که پلیس آمریکا برای سرکوب تظاهرکنندگان از آن استفاده میکند. در بررسی که یک گروه مستقل انجام داد، مشخص شد که پلیس -در مجموع- بیش از 100 بار از این وسیله خطرناک عليه شهروندان بي دفاع استفاده کرده است.
شلیک گلوله همچنین در جريان تظاهرات جنبش 99 در صديها پلیس آمریکا بارها از شلیک تیر هوایی استفاده کرد و با این کار تلاش کرد تا مردم معترض را از صحنه تظاهرات پراکنده و دور کند.
گزارش اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا در مورد خشونت پلیس
در آگوست سال 2009، گزارشی تحت عنوان "ادامه سوء استفادهای نژادی
در آمریکا" منتشر شد که افکار عمومی
این کشور را در بهت فرو برد. بنا به اين گزارش که پس از 11 سپتامبر، آمریکا دچار
یک سوء برداشت قومی و نژادی نهادینه شده است و پلیس آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم
و دفاع از امنیت ملی با قشر خاصی از مردم و شهروندان آمریکا بسیار بد رفتاری میکند.
بر اساس گزارش این نهاد، اقلیتهای قومی و زبانی آمریکا به صورت کاملا
نظاممندی و بدون هیچ پروندهایی متهم میشوند؛ همه هم به بهانه امنیت ملی و مبارزه با تروریسم.
در ادامه این گزارش آمده است که خود دولت آمریکا تمایلی به متوقف کردن
این روند ندارد و در عمل نشان داده است که موافق این رفتارها است.