اندیشکده آمریکایی کارنگی با انتشار گزارشی، از خروج نام گروهک تروریستی منافقین از لیست گروه‌های تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا به‌شدت انتقاد کرده و آن را اقدامی سیاسی دانسته است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، اقدام سیاسی دولت آمریکا در خروج نام گروهک تروریستی منافقین از لیست گروه‌های تروریستی، علاوه بر انتقادات خارجی، مخالفت‌های داخلی را نیز در پی داشته است. اندیشکده کارنگی که یکی از اتاق فکرهای مرجع در جهت‌دهی به سیاست‌های کلی دولت آمریکاست، در گزارش خود از این اقدام وزارت خارجه آمریکا، آن را اقدامی سیاسی دانسته که تروریسم را در راستای اهداف آمریکا قابل احترام شمرده است.


خروج منافقین از این لیست، معلول گروه‌های فشار است
کارنگی در گزارش خود آورده است: با یک حرکت قلم، آمریکا، سازمان مجاهدین خلق [منافقین] را که از سال 1997 ميلادي در ليست تروریستی‌اش قرار داشت از این ليست خط زد.

حذف سازمان مجاهدین خلق، از این لیست نتیجه فشارهای یک گروه دوحزبی از سیاستمدارای بانفوذ است، از جمله ژنرال هیوگ شلتون، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش آمریکا؛ لی همیلتون، عضو پیشین کنگره از ایندیانا؛ بیل ریچاردسون؛ فرماندار پیشین نیومکزیکو؛ ژنرال وسلی کلارک، فرمانده عالی پیشین ناتو؛ و لوئیز فری و مایکل هایدن، به ترتیب مدیران پیشین اف بی آی و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا).


همخوانی آرمانهای منافقین و آمریکا؛ تروریسم خوب و بد!
به گزارش مشرق، ریچاردسون فرماندار پیشین نیومکزیکو و از جمله افراد تندرو و ضد ایرانی، طی سخنرانی در کنفرانسی در فوریه 2011 تأکید کرد که مجاهدین خلق باید از ليست تروریستی حذف شود: "این جنبشی است که هیچ پولی مطالبه نمی‌کند. این جنبشی است که سلاح نمی‌خواهد. این جنبشی است که فقط برای کمک به شما – آمریکا – در راستای اهداف دموکراتیکتان اجازه حیات می‌خواهد."

در این همین جلسه ژنرال شلتون نیز می گوید: "وقتی به آرمان‌های مجاهدین خلق نگاه می‌کنید، و می‌بینید که مخالف سلاح هسته‌ای، خواهان جدایی دین از سیاست، و خواهان حقوق فردی هستند، درمی‌یابید که ایران نیز بدون شک باید به سمت آرمان‌های مجاهدین خلق حرکت کند."


حمایت آمریکا از مخالفان غرب ستیزترین حکومت منطقه
کارنگی در ادامه گزارش خود دلایل این اقدام آمریکا را این گونه تحلیل می کند: از یک بعد، دلیل روشن حذف این سازمان از ليست گروه های تروریستی از سوی آمریکا این است که اعضای این سازمانِ مستقر در عراق، گروهی تبعیدی هستند که هدفشان براندازی حکومت فعلی ایران است. همان گونه که ژنرال شلتون گفته است، "ما با قرار دادن مجاهدین خلق در  ليست سازمان‌های تروریستی خارجی، حمایت سازمان‌یافته‌ترین گروه علیه غرب - ستیزترین حکومت منطقه را تضعیف کرده‌ایم." در بازی با حاصل جمع صفر روابط آمریکا و ایران، ظاهراً منطق خاصی پشت این حرکت است.


جاسوس سابق سیا: سازمان مجاهدین، تروریست های ما هستند!
از جمله افراد با نفوذ در بین رهبران منافقین، ری مک‌گاورن، جاسوس پیشین سیا است. وی درباره این گروهک تروریستی می‌گوید: "به نظر من، دلیل همکاری آمریکا با سازمان‌هایی مانند مجاهدین این است که محلی/ بومی هستند و چون حاضرند برای ما کار کنند. پیش‌تر آن‌ها را یک سازمان تروریستی قلمداد می‌کردیم. و دقیقاً هم همین طورند.  اما اکنون آن‌ها تروریست‌های ما هستند و ما بی‌تردید آن‌ها را برای فعالیت‌های سری معمول، و احتمالاً پایه‌گذاری کمپ‌های سری برای کنترل مناطق نظامی در ایران، و نیز اندکی کارشکنی به ایران خواهیم فرستاد."


منافقین؛ ابزاری برای فعالیت‌های بی‌شرمانه علیه ایران
کارن کویاتکووسکی، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا که می‌گوید: "مجاهدین خلق حاضر به انجام کارهایی هستند که ما از انجامشان شرممان می‌شود و سعی می‌کنیم حرفی از آن به میان نیاوریم. اما برای انجام این وظایف از آن‌ها استفاده خواهیم کرد."

منظور از این "وظایف" دقیقاً چیست؟ بنا بر بیانیه اصلی وزارت امور خارجه که در آن از مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان تروریستی یاد شده است (در سال 1997، زمانی که دولت کلینتون می‌کوشید به ایران حمله کند)، سازمان مجاهدین خلق اقدام به انجام یک سری عملیات بمبگذاری کردند، از جمله بمبگذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیر، که منجر به کشته شدن حدود 70 تن از مقامات عالی رتبه ایران، از جمله رئیس قوه قضائیه آیت‌الله محمد بهشتی، رئیس جمهور علی رجایی، و نخست وزیر محمد جواد باهنر، شد. از آن گذشته، ترورهای مجاهدین خلق از نظر زمانی و از نظر هدف حمله بسیار متنوعند، از کارکنان ارتش و شهروندان آمریکا در دهه 70 میلادی گرفته تا، به احتمال قریب به یقین، قتل دستکم پنج دانشمند هسته‌ای اصلی ایران در ماه‌های اخیر.


مشاهدات خبرنگار نیویورک تایمز از کمپ اشرف و جنایات منافقین
"الیزابت روبین" از نیویورک‌تایمز در سال 2003 ميلادي از اردوگاه اشرف در عراق دیدن کرد و در بحبوحه حمایت از حذف این سازمان از ليست، در 13 آگوست 2011 ميلادي، مقاله‌ای با عنوان "یک فرقه ایرانی و دوستان آمریکایی‌اش" در تایمز منتشر کرد. وی در این مقاله به توصیف یک "فرقه" به سرکردگی زنی به نام "مریم رجوی" و همسرش "مسعود" می‌پردازد: "دنیایی خیالی از زنبورهای ماده کارگر که گویی در کارخانه‌ای در چین زمان مائو مشغول کارند... دوستی و یا هر گونه رابطه عاطفی قدغن است. از زمانی کودکی دخترها و پسرها حق صحبت‌کردن با هم را ندارند. در کمپ اشرف شما باید به طور روزانه رویاها و افکار خود را گزارش دهید... پس از این بازدید، با مردان و زنانی که از چنگال این سازمان گریخته بودند ملاقات و گفتگو کردم. آن‌ها تعریف کردند که چگونه در صورت مخالفت با رهبری سازمان و یا در صورت تلاش برای فرار آن‌ها را زندانی می‌کردند. برخی را نیز حتی کشته بودند."


منافقین دست از سر آمریکا و اروپا بر نمی‌دارند
روبین در ادامه گزارش می‌کند: «در طول جنگ ایران و عراق در دهه 80 میلادی، اعضای این گروه، نقش نیروهای شبه‌نظامی شخصی صدام را در برابر حکومت مذهبی ایران داشتند. او به مدت دو دهه پول، سلاح، خودرو و پایگاه نظامی در مرز با ایران در اختیار این گروه قرار می‌داد. رجوی‌ها نیز در عوض سوگند وفاداری خورده بودند. در سال 1991 ميلادي، زمانی که صدام، قیام شیعیان را در جنوب سرکوب کرد و کوشید کردهای شمال را قتل عام کند، رجوی‌ها و ارتش‌شان برای درو کردن کردهای فراری به او پیوستند. مریم رجوی به پیروانش گفته بود "کردها را زیر تانک‌های‌تان له کنید، و گلوله‌های‌تان را برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نگه دارید." بسیاری از پیروان با انزجار گریختند.

روبین نتیجه‌گیری می‌کند که: "مجاهدین خلق نه‌تنها هیچ ارتباطی با آرمان‌های فعالان دموکراتیک ایران ندارند، بلکه یک فرقه خودکامه است که دست از سر آمریکا و اروپا بر نخواهد داشت."


دلایل چرخش مواضع آمریکا در قبال برخورد با تروریسم
همه این موارد این سؤال ضروری را پیش می‌کشد که این همه تغییر در سیاست به چه دلیلی است؟ و چرا الآن؟ دست‌کم سه دلیل وجود دارد. نخست، حضور مجاهدین خلق در عراق منشأ تنشی فزاینده میان دولت شیعه کشور میزبان و آمریکا بوده است.


گزارش مؤسسه رند با عنوان "مجاهدین خلق در عراق؛ یک معمای سیاسی"
مؤسسه رند در گزارشي با عنوان "مجاهدين خلق در عراق؛ يک معماي سياسي" نوشت: از نخستین هفته‌های عملیات آزادسازی عراق تا ژانویه 2009، نیروهای ائتلاف، اعضای سازمان مجاهدین خلق، یک فرقه تبعیدی از ناراضیان سیاسی ایرانی، را بازداشت و امنیت آن‌ها را تأمین کردند. از زمان شکل‌گیری عملیات آزادسازی عراق، مجاهدین خلق ، عمدتاً به دلیل پیشینه همکاری با ارتش صدام در جنگ ایران و عراق و دخالت ادعاشده‌اش در سرکوب قیام شیعیان و کردها پس از جنگ ایران و عراق در سال 1991 گروه دشمن نام گرفت.


معامله آمریکا با منافقین برای خروج از اشرف و عراق
در ادامه گزارش رند آمده است: تصمیم نیروهای ائتلاف مبنی بر تأمین امنیت یک سازمان تروریستی خارجی بسیار جنجال‌برانگیز بود زیرا با این اقدام، آمریکا در جایگاه محافظت از گروهی قرار می‌گرفت که پیش‌تر خود آن را یک سازمان تروریستی خوانده بود. یکی از پیامدهای این معمای سیاسی حملات انتقاداتی به آمریکا مبنی بر دو رویی در جنگ با تروریسم بود.

از همین روی، دولت نورالمالکی در عراق خواستار اخراج مجاهدین خلق از این کشور شد. اما دولت اوباما تنها با دادن وعده حذف این سازمان از لیست تروریستی می‌توانست این گروه تحت‌الحمایه خانه به دوش خود را متقاعد کند که به صورت صلح‌آمیز از اشرف خارج شوند، که اکنون نیز همین اتفاق افتاده است، تا از سوی نماینده عالیرتبه پناهندگان سازمان ملل دوباره اسکان یابند.

دوم، مدارا و همکاری آمریکا با مجاهدین خلق، با وجود وعده‌های پیشین رئیس جمهور اوباما مبنی بر ازسرگیری رابطه با ایران، حاکی از نبود چنین رابطه‌ایست. لیلا کاشفی، تحلیل گر ایرانی الاصل در آمریکا می گوید: "باورکردنی نیست که می‌بینیم اعضای گروهی که تروریستی نامیده شده‌اند به راحتی در سالن‌های ساختمان‌های کنگره راه می‌روند و با کارکنان و نمایندگان کنگره خوش و بش می‌کنند. به گفته یکی از همین کارکنان، مجاهدین خلق تنها ایرانیانی هستند که با آن‌ها ملاقات می‌کنیم."


منافقین با کمک گروه های فشار در آمریکا، از دولت پول دریافت می کنند
سومین و ناسالم‌ترین دلیل حذف این سازمان از ليست، این است که برخلاف ادعای ژنرال شلتون، مجاهدین خلق هم پول مطالبه می‌کند و هم دریافت می‌کند، و از آن مدبرانه استفاده می‌کند. این که این گروه دقیقاً چگونه کمک‌های مالی را دریافت می‌کند معمایی مبهم و حل‌نشدنی است.

گزارش روزنامه انگلیسی، گاردین ("تبعیدشدگان ایرانی، لابیگرهای واشنگتن و مبارزه برای حذف مجاهدین خلق از ليست، 21 سپتامبر 2012) آن را به "عملیات بزرگ گردآوری کمک مالی و کمپین تغییر چهره مجاهدین خلق از سوی بیش از 20 سازمان ایرانی-آمریکایی در سرتاسر آمریکا" نسبت می‌دهد. "این گروه‌ها و رهبرانشان میلیون‌ها دلار به اعضای کنگره اهدا می‌کنند تا هزینه گروه‌های لابی واشنگتن را بپردازند و سیاستمداران و مقامات بانفوذی همچون دو مدیر پیشین سیا را به عنوان سخنران اجاره کنند."


سخنرانی سناتورهای اجاره ای در مراسم منافقین
برخی نیز نسبت به این گروه‌های دور از وطن بدگمان هستند. بنا بر گزارش گاردین، "مقامات پیشین برجسته متعددی به دریافت مقادیر عظیم پول در قبال حمایت از مجاهدین خلق اذعان کرده‌اند. فرماندار پیشین پنسیلوانیا، اِد رندل، بیش از 150 هزار دلار در ازای سخنرانی  در مراسم حمایت از مجاهدین خلق دریافت کرده است" (از جمله دیگر افرادی که حاضر به دریافت پول شده‌اند می‌توان به هاوارد دین، فرماندار پیشین ورمانت، و رودی جولیانی شهردار پیشین نیویورک اشاره کرد. برای مثال به "پول‌های کلان گروه‌های ایرانی برای حذف از ليست تروریستی آمریکا" کریستین ساینس مانیتور، 8 آگوست 2011 مراجعه کنید.) این دوستان مجاهدین خلق زیاد خودشان را درگیر بررسی پیشینه آن‌ها نیز نمی‌کنند: نماینده دِینا رورِباکر می‌گوید، "اگر آن‌ها می‌خواهند به من پول اهدا کنند چون به حقوق بشر به شدت اعتقاد دارم! و در موارد این چنینی به دفاع برمی‌خیزم، مشکلی ندارم و نیازی به بررسی پیشینه آن‌ها نمی‌بینم." [گاردین]


فایننشال‌تایمز: خروج نام منافقین بیانگر نفوذ پول و لابیگری در مقامات واشنگتن است
در آخر، اقدام به حذف منافقین خلق از این ليست چه پیامدهایی دربرخواهد داشت؟ در عمل، حذف سازمان – منافقین –  از این ليست به آن‌ها این قدرت را می‌دهد که در کنگره آمریکا برای حمایت بیشتر از خود لابی کنند، همان گونه که پیمان 1998 آزادسازی عراق به کنگره ملی عراق به رهبری تبعیدی احمد چلبی چنین اجازه‌ای داد- یک اشتباه سیاسی تاریخی که منجر به حمله عراق در سال 2003 شد. همه ما خوب می‌دانیم که تاریخ تکرار می‌شود.

برای این که هیچ شکی  درمورد پیامدهای معکوس اخلاقی و سیاسی آن نداشته باشید، باید به واکنش شورای ملی ایرانیان آمریکا به این اقدام را نیز مشاهده کنید؛ شورایی که خود از مخالفان نظام فعلی ایران است، این اقدام آمریکا را موجب تقویت تروریسم می داند.

کارنگی گزارش خود را با این عبارت فایننشال‌تایمز به پایان می برد: "تصمیم دولت آمریکا برای حذف مجاهدین خلق، سازمان تبعیدی ایرانی، از ليست گروه‌های تروریستی نمونه روشنی است از نفوذ پول و لابیگری در واشنگتن. این تصمیم در بدترین حالت بیانگر سردرگمی بسیاری از سیاستمداران بانفوذ آمریکا است که مانع از تحلیل درست این افراد از ایران می‌شود."
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.