به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حسین شریعتمداری در سرمقاله روز 4 شنبه روزنامه کیهان با عنوان "آبي هاي آب نديده! " نوشته است:
تحريم هاي گسترده عليه ايران اسلامي و نقش - بيشتر- غيرمستقيم آن در گراني افسارگسيخته برخي از كالا و خدمات مورد نياز مردم، اگرچه قابل انكار نيست ولي اقداماتي كه بايستي براي مهار گراني ها انجام مي پذيرفت و متاسفانه انجام نپذيرفته است نيز در پيدايش اين پديده ناهنجار نه فقط موثر بوده بلكه اصلي ترين نقش را داشته است.
يعني هر يك از دو عامل «تحريم ها» و «سوء مديريت» سهم جداگانه اي در پيدايش پديده پلشت گراني هاي افسارگسيخته اين روزها داشته و دارند و اگر مقابله با مافياي اقتصادي را نيز بخشي از وظيفه مسئولان نظام اعم از مجريه و مقننه و قضائيه بدانيم- كه بي ترديد چنين است- مي توان نتيجه گرفت كه تحريم ها علي رغم گستردگي آنها، سهم ناچيزي در پديده گراني داشته اند و اين پديده پلشت و ناهنجار با مديريت هماهنگ و هوشمندانه مسئولان محترم كشورمان به آساني قابل مهار كردن است.
البته مقصود آن نيست كه در پي اين اقدامات هيچ اثري از گراني ها باقي نمي ماند، بلكه با انجام اقداماتي كه بايد انجام مي پذيرفت و تاكنون از آن غفلت شده است، واقعيات آنگونه كه واقعا هست به عرصه آمده، رخ مي نمايد و در عرصه و فضاي واقعي، از يكسو، قيمت كالا و خدمات مورد نياز مردم فرصت جهش هاي مصنوعي پيدا نمي كند و از سوي ديگر، التهابي كه دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها سعي در القاء آن دارند بي اثر مي ماند.
اين همه كه به آساني قابل انجام است فقط به دست هاي همتي نياز دارد كه بايد از آستين دست اندركاران امور اجرايي و قضايي و مقننه كشور بيرون آيد. درباره نقش تحريم ها و ضريب اثر آنها كه با عمليات رواني و درشت نمايي هاي گسترده دشمنان همراه بوده است، پيش از اين گزارش ها و يادداشت هايي داشته ايم و در وجيزه پيش روي به سه نكته گفتني كه به درون مربوط است مي پردازيم و صد البته، گفتني هاي بسيار ديگري نيز هست كه باقي مي ماند.
1- تحريم ها پديده تازه اي نيست و از سي و چند سال قبل با آن روبرو بوده ايم. مقايسه توان، امكانات و جايگاه جمهوري اسلامي ايران در آن سال ها با آنچه امروزه در اختيار داشته و از آن برخورداريم، به وضوح نشان مي دهد كه عبور از تحريم هاي كنوني به مراتب آسانتر از عقبه هاي سخت و نفس گيري است كه تحريم هاي قبلي پيش روي مردم و نظام پديد آورده و به سلامت از آنها عبور كرده بوديم.
آن روزها در حالي كه جنگي تمام عيار از سوي قدرت هاي استكباري به انقلاب اسلامي نوپاي ايران تحميل شده بود، تحريم هاي سخت و همه جانبه اي نيز، عرصه را بر مردم و نظام به شدت تنگ كرده بود. اقتصاد آن روزهاي ما به طور تقريبا كامل به درآمد نفتي تكيه داشت ولي حضور ناوهاي جنگي آمريكا و اروپا در خليج فارس، بمباران پالايشگاه ها و چاه هاي نفت از سوي دشمن بعثي، حمله به نفتكش هاي ايران با موشك هاي اگزوسه فرانسوي كه از سوي هواپيماهاي سوپراتاندارد- باز هم فرانسوي- و با بهره گيري از قيف ليزري صورت مي گرفت، جريان صدور نفت ايران را تقريبا فلج كرده بود.
جزيره خارك هر از چندگاه توسط هواپيماهاي اهدايي آمريكا و متحدانش بمباران مي شد. هيچيك از شركت هاي بين المللي بيمه حاضر به بيمه نفتكش هاي ايراني نبودند. آن روزها برادران جان بر كف سپاه و بسيج و ارتش با تحمل سختي هاي فراوان كه شهادت شماري از آنان را در پي داشت، تعداد اندكي از نفتكش هاي كشورمان را از تنگه هرمز و دهانه خليج فارس عبور مي دادند، تا محموله نفتي آن را در بازارهاي آزاد نوتردام به بهاي بسيار اندك بفروشند.
اشغال بخشي از خوزستان و شرايط جنگي آن، شمار فراواني از هموطنانمان را آواره كرده بود. عراق با استفاده از موشك هاي «اسكادبي» اهدايي شوروي سابق شهرهاي مرزي ايران در جنوب و غرب را بمباران مي كرد و مردم را آواره و بي سرپناه.
مدتي بعد، كارشناسان و متخصصان نظامي آمريكايي، فرانسوي و انگليسي، موشك هايي با برد بلند در اختيار صدام گذاردند و ارتش بعثي با اين موشك ها كه به وارونگي و فريب نام الحسين! و العباس! بر آن نهاده بودند، شهرهاي مركزي ايران اسلامي را نيز موشك باران مي كرد. گروههاي تروريستي به ترور و انفجار مشغول بودند، همزمان، جنگ سفارتخانه ها، تحريم هاي سياسي، صدور بيانيه مجامع بين المللي عليه ايران اسلامي جريان داشت و هياهوي تبليغاتي غرب براي خالي كردن دل ملت و گرفتن روحيه از رزمندگان قطع نمي شد و...
آن روزها، در اوج دست و پنجه نرم كردن با دشواري هايي كه فقط به اندكي از آن اشاره رفت مشكلات بزرگ ديگري نيز پيش روي داشتيم كه كارشكني هاي عمدي بني صدر در دو ساله اول جنگ و پس از آن و بعد از شهادت رجايي و باهنر، سنگ اندازي هاي رئيس دولت وقت از جمله آنها بود. سنگ اندازي هايي كه در جريان فتنه 88 معلوم شد از كجا ريشه مي گرفته است.
امروز، وقتي به عقبه هاي تند و نفس گيري نگاه مي كنيم كه در آن شرايط سخت و با امكانات بسيار اندك، به سلامت پشت سرگذاشته ايم، چگونه و با كدام محاسبه منطقي مي توانيم شرايط كنوني را با توجه به پيشرفت هاي حيرت انگيز كشورمان در همه عرصه هاي علمي، تكنولوژيك، عمراني، كشاورزي و... شكننده! تلقي كنيم و از آن به گفته ورشكستگان سياسي كه هنري غير از نق زدن ندارند، با عنوان «بحران» ياد كنيم؟! و براي عبور از آن، نسخه سازش ارائه دهيم؟!
2- همه شواهد موجود حكايت از آن دارند كه ايران اسلامي كشوري ثروتمند و برخوردار از امكانات و مواهب فراوان است و «ثروت» در مقياسي به مراتب فراتر از ميزان و نرم متوسط جهاني توليد مي شود ولي يكي از اصلي ترين دشواري ها كه عبور از آن دشوار نيست، «توزيع ثروت» است كه به قول حضرت آقا، عادلانه نيست.
در اين باره گفتني است كه هر گاه سخن از اجراي قانون «از كجا آورده اي؟» به ميان مي آيد، جريان خزنده اي مي كوشد همه نگاه ها را متوجه مسئولان كند كه بايد گفت؛ اجراي اين قانون درباره برخي از مسئولان اگرچه ضروري است ولي اين، همه ماجرا نيست، مگر چند مسئول را مي توان يافت كه صاحب ثروت افسانه اي باشند؟! ماجرا -بخوانيد فاجعه- آن است كه در اين ميان، كلان سرمايه داران مفت خور و زالو صفت در حاشيه امن قرار گرفته اند.
برج هاي سربه فلك كشيده متعلق به چه كساني است؟ اتومبيل هاي چند صدميليوني را كه هر روز بر تعداد آنها افزوده مي شود، چه كساني سوار مي شوند؟ مالك ويلا ها و باغ هاي اشرافي چه كساني هستند؟! كاش مسئولان محترم اطلاعاتي و امنيتي و يا هر مركز و نهاد مربوطه ديگر، براي يك روز و فقط يك بار، تعدادي از اتومبيل هاي چندصدميليوني و مثلا تعدادي از پورشه هاي سفارشي را متوقف كرده و فقط از هويت اين «پورشه» و «بنز» و «بي ام و» سواران سوال مي كردند و اينكه از كجا آمده اند و اين ثروت هاي افسانه اي را از كجا آورده اند؟! و آنگاه متوجه مي شدند كه «آسمان زر نريخته به سرش»، بلكه «يا خودش دزد بوده يا پدرش»!
حالا به نقاط ديگر همين شهر تهران يا هر شهر بزرگ ديگري هم سرك بكشيد. از آن جانباز ويلچرسوار بپرسيد كه چه مي كند؟ و از كجا زندگي فقيرانه خود را تأمين مي كند؟ اصلا چرا راه دور برويد، سري به خانه هاي چند ده متري و فقيرانه بزنيد و از بزرگ خانواده بپرسيد در روزهاي حادثه نظير جنگ تحميلي كجا بوده است؟
بيشترين پاسخ ها به يقين، آن است كه در جبهه هاي آتش و خون از جان و مال و ناموس مردم و وجب به وجب خاك ميهن اسلامي دفاع مي كرده اند.
حالا از خودتان بپرسيد كه آيا، اين جماعت كه سپهر جغرافيايي آنان، پهنه ايران اسلامي و توده هاي عظيم مردم اين مرز و بوم است، به قول حضرت امام(ره) ولي نعمت و صاحبان واقعي انقلاب و نظام و ايران نيستند؟! بي ترديد هستند. و سوال بعدي باز هم از خودتان اين است؛ چه شده و چه اتفاقي افتاده كه ثروت و امكانات كشور از دست صاحبان اصلي آن خارج شده و در اختيار انگل ها قرار گرفته است؟!
ياد آن برادر بسيجي به خير كه خطاب به همين انگل ها سروده بود؛
اي آب نديده ها و آبي شده ها
بي جبهه و جنگ انقلابي شده ها
مديون شب حمله جانبازانيد
اي بر سر سفره آفتابي شده ها
يكي از همين انگل ها، كه در جريان آشفتگي اخير بازار ارز دستگير شده و تازه عامل دست چندم- و نه از عوامل اصلي- بوده است، اعتراف مي كند كه طي آن دو هفته همه روزه مبلغ 10 ميليون دلار ارز مي فروخته و بابت هر دلار از عامل اصلي- و پنهان- مبلغ 10 ريال- بله 10 ريال- دريافت مي كرده است. يعني روزي 10 ميليون تومان! و...
3- يكي از اصلي ترين مشكلات ديگر كه متاسفانه علي رغم نصايح دلسوزانه و اندرزهاي پيامبرگونه و حكيمانه امام راحل(ره) و حضرت آقا، كمتر گوشي از مسئولان محترم به آن بدهكار بوده است؛ وانهادن وظايف اصلي و مسائل حياتي كشور، از جمله مقابله با همين گراني هاي افسارگسيخته و به جاي آن پرداختن به دعواهاي سياسي و خط و نشان كشيدن براي يكديگر است... و اين ماجرا ادامه بلند ديگري نيز دارد.