به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران شهرکرد:
******
گفتنی است: « شهید دریاقلی سورانی »، اهل روستای یان چشمه، از توابع شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری، متولد 1324 است که با هوشمندی و ایثار خود، نقشه دشمن بعثی در حمله و اشغال شهر آبادان در سال 1359 را با شکست مواجه کرد.
شهید دریاقلی سورانی، اوراق فروشی بود که به همراه فرزند خردسال خود، در کنار انبوهی از اتومبیلهای فرسوده در حاشیه آبادان زندگی میکرد.
او در تاریخ نهم آبان سال ۱۳۵۹ و در جریان حمله متجاوزانه رژیم بعثی عراق به ایران و پس از اشغال خرمشهر، در منطقه کوی ذوالفقاری، در 20 کیلومتری شهر آبادان، به صورت اتفاقی، متوجه تحرکات شبانه سربازان عراقی، و عبور آنها از رودخانه بهمن شیر، برای حمله غافل گیر کننده و اشغال این شهر شد، لذا فرزند خردسالش را تنها گذاشت و به سرعت، با دوچرخه اش، در یک مسیر طولانی رکاب زد، و خود را به آبادان رسانده و با فریادهایش، مردم و مدافعان شهر را از ماجرای نفوذ و توطئه دشمن، آگاه ساخت .
مردم نیز با شنیدن فریادهای التماس گونه او، از خانهها بیرون آمدند و با هر چه، از چوب، چاقو، بیل و کلنگ، در دست داشتند، برای مقابله با دشمن، به سمت منطقه ذوالفقاری حرکت کردند .
در این هنگام، شهید سورانی، که دوچرخهاش هم پنچر شد و قادر به حرکت نبود، با پای پیاده، به سمت مقر سپاه پاسداران در آبادان دویده و نیروهای خودی را از حمله عراقی ها آگاه می سازد.
نیروهای بعثی، پس از اشغال آبادان، قصد حمله و تصرف شیراز را داشتند که با رشادتها و با اطلاعرسانی به موقع شهید دریاقلی سورانی، و مقاومت مردم آبادان، از دستیابی به این هدف، ناکام مانده و مجبور به عقب نشینی شدند .
این قهرمان ملی هم، در کشاکش این ماجرا، و پس از ساعت ها مقاومت، بر اثر ترکش خمپاره، مجروح و در راه انتقال به بیمارستان، در قطار، به مقام والای شهادت نائل می شود.
*******
آن سوی نخل ها، پُر سرباز دشمن است.
این شهر ِ در محاصره، شهر تو و من است.
دشمن نفوذ کرده و این شهر بی پناه
اینک به زیر چکمهّ ناپاک دشمن است.
دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو
چشم انتظار همت تو، دین و میهن است.
ای مرد اهل درد، بنازم به غیرتت
این خانهها هنوز پر از کودک و زن است.
فردا ـ اگر درنگ کنی ـ کوچههای شهر
میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است.
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا
تکلیف شهر خاطرههای تو روشن است!
دریاقلی! رکاب بزن، گرچه سهم تو
از این دیار، ترکش و یک مشت آهن است.
دریاقلی! به وسعت دریاست نام تو
تاریخ در تلفظ نام تو الکن است.
هی مرد ِ مرد از نفس افتادهای مگر ؟!
همپای مرگ، کار تو امشب دویدن است.