آیا نظام بین الملل نظامی عادلانه است یا رفتار کشورهای قدرتمند در این نظام دیکتاتوری ست؟ ساختارهای این نظام براساس منافع جمعی طراحی شده یا برای اهداف گروهی خاص از کشورها؟ مختصات هندسه بین المللی چیست و ساختارهای آن نیاز به چه اصلاحاتی دارد؟ با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران:"شوراى امنیت سازمان ملل داراى ساختار و سازوکارى غیرمنطقى، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتورىِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است.

با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانسته‌اند زورگوئیهاى خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسى»، و دخالت نظامى در کشورها را به جاى آن مى‌نشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بى‌دفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهاى خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجه‌ى یک و دو و سه تقسیم میشوند. 

رهبر انقلاب: همه از هندسه غلط بین المللی خسته شده اند

جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکاى لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمت‌گذارى میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیه‌ى بشریت بى‌اهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائى و صهیونیست و دست‌نشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشم‌پوشى است. زندانهاى مخفى آنها که در نقاط متعددى در قاره‌هاى گوناگون شاهد زشت‌ترین و نفرت‌انگیزترین رفتارها با زندانیان بى‌دفاع و بى‌وکیل و بى‌محاکمه است، وجدان آنان را نمى‌آزارد.

بد و خوب، کاملاً گزینشى و یکطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بین‌المللى»، و سخنان تحکم‌آمیز و غیرقانونى خود را به نام «جامعه‌ى جهانى» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکه‌ى رسانه‌اىِ انحصارىِ سازمان‌یافته، دروغهاى خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالت‌طلبى وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقى را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبه‌ى برحقّى را یاغیگرى می نامند.

دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسه‌ى غلط بین‌المللى خسته شده‌اند."


(رهبر انقلاب در اجلاس سران غیر متعهدها)



مشرق با پرداختن به هندسه غلط بین المللی، به مصادیق و مختصات ساز و کارهای ناعادلانه و غیر دوموکراتیک آن خواهد پرداخت.

سازمان ملل، دست پخت کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم برای برقراری امنیت دائمی در جهان بود. سازمانی که کشورهای پیروز به رهبری آمریکا هدف از تشکیل آن را پیش گیری از وقوع جنگ های خانمان سوز دیگر در جهان اعلام و شورای امنیت را مأمور حفظ امنیت جهانی کردند. اما سال ها پس از شکل گیری این سازمان و تشکیل شورای امنیت، جنگ های داخلی و بین کشورها و حتی با مشارکت کشورهای بلوک غرب تا به امروز ادامه داشته است. کشورهایی که خواستار حفظ امنیت جهانی بودند، با لشکرکشی به نقاط مختلف، به یکی از عوامل اصلی ناامنی و درگیری در جهان تبدیل شده اند. و سازمان ملل متحد و شورای امنیت نیز به کانالی برای توجیه هر گونه اقدام این قدرت ها تبدیل شده است.

مخالفت قدرتهای بزرگ با عادلانه شدن ساختار سازمان ملل و شورای امنیت

بسیاری از کشورها امروزه خواهان تغییراتی اساسی در ساختار شورای امنیت سازمان ملل هستند.

در سال 1997 رئیس پیشین سازمان ملل، کوفی عنان، پیشنهاد کرد تعداد اعضای شورای امنیت را تا 24 عضو گسترش دهند. سپس هند، برزیل، ژاپن و آلمان نیز پیشنهاد ایجاد 6 کرسی دائم جدید، متشکل از این چهار کشور و دو کشور آفریقایی بدون حق وتو، و چهار عضو جدید موقت را ارائه کردند. اما این پیشنهاد رد شد.

شوراى امنیت سازمان ملل داراى ساختار و سازوکارى غیرمنطقى، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است

کشورهای دیگر با این پیشنهادات مخالفت کردند و تنها خواستار افزایش اعضای موقت شورا شدند. این در حالی بود که تمامی کشورهای آفریقایی خواستار دو کرسی دائم با حق وتو و دو کرسی موقت برای کشورهای این قاره شدند.

تصمیم‌گیری‌ها باید بر اساس توافق اکثر اعضای دائم و موقت شورای امنیت گرفته شود تا نظمی جهانی بر پایه عدالت، دموکراسی و تساوی حاصل شود.


شورای امنیت نماینده منافع اعضای قدرتمندتر

همین وجود شورای امنیت با ساختار کنونی‌اش به خودی خود یک مشکل است. این سازمان روز به روز بیشتر به مکانی برای صحبت‌های بیهوده تبدیل می‌شود که در آن به ندرت گره‌ای از مشکلات جهان گشوده می‌شود. تضاد منافع اعضای قدرتمندتر این سازمان را به محل ملاقاتی تبدیل کرده که در آن نمایندگان 193 کشور عضو صرفاً وانمود می‌کنند که مشغول حفظ صلح و امنیت جهانی هستند.

حال آن که مشکل اصلی سازمان ملل در درون شورای امنیت نهفته است که نماینده منافع اعضای قدرتمندتر است، و نه منافع جامعه جهانی. به لطف قدرت وتو، سازمان ملل هرگز نتوانسته در برابر نفوذ قدرت‌های بزرگ مقاومت کند.

روشن است که این مشکل ریشه در ساختار اساسی این سازمان دارد. با این که در آغاز امید می‌رفت این سازمان به راستی یک دولت جهانی باشد، سازمان ملل همواره پاتوقی برای کشورهای غربی بوده است. به خصوص شورای امنیت این بدنه اجتماعی را حتی بیش از پیش یورو-محور کرده و کمتر نماینده نظام جهانی به صورت یک کل است.

باید گفت که سازمان ملل محصول زمان خود بوده است. این سازمان در تمام مدت جنگ سرد، به ساختار اصلیش پایبند بوده است. به موجب این ساختار، شورای امنیت بدنه اجرایی بود و کشورهای دیگر نفوذ نسبتاً اندکی داشتند. بنابراین، قدرت واقعی سازمان ملل تا حد زیادی به دستان کشورهای پیروز جنگ جهانی اول، یعنی آمریکا، روسیه، فرانسه و چین، سپرده شد. جنگ سرد نیز به تثبت این ساختار قدرت کمک کرد. نجواهایی مبنی بر پایان بخشیدن به سلطه تعداد انگشت شماری کشور از زمان پایان جنگ سرد اکنون به اوج خود رسیده است.


نشست قدرتهای بزرگ و سازمان های بین المللی در حمایت ! (حمله) مردم لیبی


طرح های اصلاحی که همگی رد شدند

چندین طرح برای اصلاح سازمان ملل ارائه شده است. یکی از این طرح‌ها افزایش تعداد اعضای دائم شورای امنیت است، تا بدون دست خوردن ساختار سازمان، قدرت به دست کشورهای مهم‌تری سپرده شود. بیش از همه آلمان و ژاپن از چنین اقدامی سود خواهند برد.

پیشنهاد دیگر افزودن یک قدرت بزرگ از هر قاره یا ناحیه از جهان به شورای امنیت است. اما این طرح، که عمدتاً از سوی سوی برزیل و هند تبلیغ می‌شود، مشکلات بزرگی در پی خواهد داشت. برای نمونه، نماینده خاور میانه، با این همه چنددستگی، چه کشوری خواهد بود؟ اگر هند نماینده شبه قاره در شورای امنیت شود واکنش پاکستان چه خواهد بود؟ آیا اصلاً می‌توان بدین شکل برای هر ناحیه نماینده‌ای تعیین کرد؟ مگر نه این که هر کشوری تنها به منافع ملی خود می‌اندیشد؟


وتوی حذف حق تبعیض آمیز "وتو"

پیشنهاد دیگر افزایش تعداد اعضای موقف تا 15 کشور است. این اقدام سبب می‌شود "پنج قدرت برتر" به اقلیت تبدیل شوند. اما تغییر چندانی در شرایط ایجاد نمی‌کند چرا که اعضای دائمی همچنان دارای حق وتو هستند.

بنابراین عملی‌ترین طرح حذف کامل حق وتو است تا تصمیم‌گیری‌ها بر اساس توافق اکثریت اعضای دائم و موقت صورت گیرد. طرح موفق دیگری نیز که وجود دارد این است که عضویت دائم به طور کامل حذف شود و شورایی از سوی دیگر اعضای مجمع عمومی پایه‌گذاری شود. با این که این طرح راه حلی دموکراتیک است، بدون شک از سوی پنج قدرت برتر با مخالفت روبه‌رو خواهد شد، به خصوص از سوی آمریکا، که نمی‌تواند بپذیرد کشورهایی مانند بوتسوانا یا زامبیا درمورد رفتارهای آمریکا تصمیم بگیرند.

اعضای دائم شورای امنیت با داشتن حق وتو، شورای امنیت ملل متحد را به شورای امنیت قدرتهای بزرگ تبدیل کرده اند

اصلاح سازمان ملل ممکن است کاری غیرممکن به نظر آید. اما بدون شک شرایط کنونی نیز دوامی نخواهد داشت. برای رسیدن به صلح جهانی بر اساس عدالت، دموکراسی و برابری مشارکت کشورهای فقیرتر امری ضروری است. در غیر این صورت آینده بشریت در مشت کشورهای قدرتمند خواهد بود.

واشنگتن همواره از اسرائیل حمایت دیپلماتیک می‌کند. از سال 1982، آمریکا 32 قطعنامه شورای امنیت را که در آن‌ها از اقدامات اسرائیل انتقاد شده بود وتو کرده است. این تعداد وتو بیش از مجموع وتوهای دیگر اعضای شورای امنیت است. این اقدام آمریکا سد راه تلاش‌های کشورهای عرب برای قرار دادن انبار سلاح هسته‌ای اسرائیل در دستور جلسه آزانس می‌شود.

هند اعلام کرده است که مبارزه علیه استعمار محقق نخواهد شد مگر آن که کشورهایی که در زمان پایه‌گذاری شورای امنیت مستعمره بودند اکنون به جایگاه واقعی خود به عنوان اعضای برابر در روند تصمیم‌گیری دست یابند.

هند همچنین شورای امنیت را به زیر پا گذاشتن منشور و سلب قدرت محکوم کرده و اعلام کرده که این شرایط تنها با افزایش تعداد اعضای دائم قابل اصلاح است.

پس از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل جایگزین جامعه ملل شد تا شرایط بهتری برای گفتگو میان ملت‌ها و جلوگیری از جنگ فراهم کند. این سازمان در ابتدا 51 عضو پایه‌گذار داشت که طی 60 سال گذشته به 193 عضو کنونی افزایش یافته است. با این حال این سازمان همواره به دلیل ناکارآمدی و ناتوانیش برای اصلاحات مورد انتقاد قرار گرفته است. این سازمان که یکی از اهداف اصلیش جلوگیری از جنگ بوده است، در حل بحران‌های بین‌المللی در دوران پس از جنگ سرد بسیار ضعیف عمل کرده است. منتقدان سازمان ملل بر این باورند که ساختار عضو-محور شورای امنیت پاسخگوی مشکلات قرن 21 نیست.


صندوق بین المللی پول و تروریسم مالی کشورها

صندوق بین المللی پول یکی از ارکان سازمان ملل متحد است که در کنفرانس برتون وودز پس از جنگ جهانی دوم در سال 1944  تاسیس شد. هدف اعلام شده از تاسیس این صندوق عبارتند از: کمک به تبادلات مالی کشورهای عضو، کمک به ثبات نرخ ارز بین کشورها و پرهیز از رقابت در کاهش نرخ ارز و در نهایت کمک به پیشرفت متوازن کشورهای عضو از طریق اعطای وام به کشورهای دارای کسری بودجه.

هدف از تاسیس صندوق، تسهیل مبادلات مالی و برخورداری کشورهای در حال توسعه و فقیر از منابع این صندوق بود

 پس از تاسیس این صندوق و تعیین ریاست آن که همه ساله با نظر مساعد آمریکا - که بالاترین رأی را در میان اعضا دارد - و انتخاب هیئت مدیره انجام می گیرد، مسیر حرکت سیاست های صندوق با سیاست های کشورهای صنعتی و بزرگ هماهنگ شد. صندوق بین المللی پول با اعطای وام به کشورهایی که با کسری بودجه مواجه هستند، آن ها را به تغییر سیاست های داخلی خود طبق نظر صندوق مجبور می کنند.

در حال حاضر آمریکا و چند کشور توسعه یافته بالاترین حق رأی را در این صندوق در اختیار دارند و عملا هیچ تصمیم و مصوبه ای بدون تایید آمریکا و کشورهایی نظیر آلمان و فرانسه رأی لازم برای اجرا را کسب نمی کند.

یکی از جدی ترین انتقادات به سازمان های بین المللی، و بویژه صندوق پول هماهنگی این سازمان ها با نظام نئولیبرال و سرمایه داری آمریکاست که بدلیل قدرت و نفوذ آمریکا در این سازمان ها، تمام سیاست ها براساس نظام اقتصادی - سیاسی آمریکا اتخاذ می شود.

سهم الرأی هریک از کشورها در صندوق بین المللی پول

ایالات متحده آمریکا:  17.67%
ژاپن: 6.556 %
آلمان: 6.11 %
فرانسه:  4.505 %
انگلستان: 4.505 %
چین: 3.996 %
ایتالیا: 3.307 %
عربستان سعودی:  2.93%
کانادا:  2.672%
روسیه: 2.494 %
هند:  2.442%
هلند: 2.166%


پرداخت وام های صندوق به کشورهایی که همسویی کمتری با آمریکا دارند، با شرایط بسیار دشوار همراه است. اغلب این وام ها با بهره های بالا و با تحمیل شرایط اصلاحی در ساختارهای کشورهای مورد نظر پرداخت می شود و در حقیقت کشورهای وام گیرنده را قربانی "تروریسم مالی" خود می کند.

در سوی دیگر، کشورهای متحد آمریکا به راحتی از تسهیلات صندوق پول استفاده کرده و هرگز برای بازپرداخت بدهی هایشان خود را به زحمت نمی اندازند. نتیجه این امر نیز بدهی های سرسام آور کشورهای صنعتی و پیشرفته است که در صدر کشورهای بدهکار قرار دارند اما کشورهای در حال توسعه و فقیر را برای بازپرداخت وام های دریافتی، زیر شدیدترین فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار می دهند.

تظاهرات مردم یونان در اعتراض به سیاست های اقتصادی تحمیلی در قبال اعطای وام به این کشور

با وجود گذشت 60 سال از تاسیس این صندوق، در حال حاضر هر وقت کشوری قصد دریافت وام از صندوق پول را دارد، مردم خشمگین این کشورها با آگاهی از سیاست های شبه استعماری صندوق که در ازای اعطای وام به آن ها تحمیل می شود، دست به تظاهرات و اعتراض می زنند. اعتراضاتی که در یک سال اخیر در بیشتر کشورهای اروپایی نسبت به سیاست های ریاضت اقتصادی تحمیلی این صندوق به اتحادیه اروپا در جریان بوده و هست.

آرژانتین از جمله کشورهایی بود که با سرمایه گذاری صندوق بین المللی پول و وام های این صندوق، در سراشیبی رکود اقتصادی افتاده و با افزایش شدید تورم ، مشکلات اجتماعی بسیاری دامنگیر آن شد.


پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، ژاندارم بین المللی به فرماندهی آمریکا

ناتو سازمانی است که در دوران پس از جنگ جهانی دوم برای اجرای پیمان آتلانتیک شمالی در سال ۱۹۴۹ تشکیل شد. در سال‌های اولیه بعد از جنگ جهانی دوم و در واکنش به توسعه طلبی‌های شوروی سابق در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی در ماه مارس سال ۱۹۴۸ پنج کشور انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند و لوکزامبورگ با امضای معاهده بروکسل اتحادیه دفاع جمعی را تشکیل دادند.

ناتو پس از فروپاشی شوروی که علت اصلی شکل گیری این پیمان بود، خود را به عنوان تامین کننده امنیت بین المللی در صحنه نظام بین الملل حفظ کرد

سپس آنها از کشورهای دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال دعوت به پیوستن به این فرایند کردند. دو ماه بعد با پیوستن کانادا و آمریکا به این جمع در چهارم آوریل سال ۱۹۴۹ پیمان آتلانتیک شمالی در واشنگتن به امضا رسید و سازمان ناتو تشکیل شد.

قلب پیمان ناتو ماده پنج آن است که در آن کشورهای امضا کننده توافق کرده‌اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند. این پیمان در مقابله با پیمان ورشو و خطر شوروی تشکیل شد اما پس از فروپاشی شوروی و اتحاد آلمان، ناتو سعی کرد خود را به عنوان یک سازمان تامین کننده امنیت اروپا و با وجهه ای سیاسی در عرصه نظام بین الملل حفظ کند. در همین راستا، آمریکا به گسترش استقرار کلاهک های هسته ای خود در مناطق مختلف اروپا اقدام کرد.

نقشه توزیع سامانه های موشکی و پدافندی آمریکا در جهان

ناتو پا را از اصل "حمله به کشورهای عضو" فراتر گذاشته و در سال های اخیر در عملیات های نظامی بر ضد افغانستان، عراق، لیبی، و ... نیز شرکت داشته تا به عنوان بازوی نظامی نظام بین الملل - آمریکا و هم پیمانانش - سیاست های استعماری بلوک غرب را پیش ببرد. در واقع از چماق ناتو به عنوان تهدیدی بر ضد کشورهایی که سیاست هایی مغایر با منافع غرب دارند استفاد شده حملات نظامی غیرقانونی و تجاوز این نیروها به کشورهای مستقل، تحت پوشش سازمانی به اصطلاح بین المللی به نام ناتو، توجیه شده و قانونی جلوه داده شده است.


شورای حقوق بشر سازمان ملل

این شورا در 15 مارس سال 2006 تاسیس شد.شورای حقوق بشر مسئولیت ارتقاء احترام جهانی برای حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی برای همگان صرف نظر از هر نوع تمایز و به شیوه‌ای عادلانه و برابر و همچنین رسیدگی به وضعیت‌های ناقض حقوق بشر از جمله نقض فاحش و نظام‌مند و ارائه توصیه در این خصوص را بر عهده دارد. ضمن اینکه ابعاد نظارتی شورای حقوق بشر نسبت به کمیسیون حقوق بشر افزایش یافته است.

شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز به شورایی سیاسی و اهرم فشاری در کنار دیگر سازمان های بین المللی و ارکان سازمان ملل تبدیل شده است. در حالی که کشورهای عربی با حکومت های مطلقه و سرکوب شدید مخالفان آشکارا حقوق بشر را نقض می کنند، اما کوچکترین اعتراض و گزارشی در خصوص نقض حقوق بشر در این کشورها و فشار برای توقف آن از سوی این شورا به چشم نمی خورد. دلیل اصلی آن نیز همراهی این کشورهای دیکتاتوری با آمریکاست. شاید نام شورای حقوق بشر را تنها در دو مورد بیشتر شنیده باشیم: یکی در هنگام انتشار گزارش سیاسی نقض حقوق بشر و حقوق زنان در ایران و گزارش مشابهی در مورد نقض حقوق بشر در چین... و اخیرا روسیه. کشورهایی که تا کنون در برابر سیاست های اقتصادی، نظامی و سیاسی آمریکا ایستادگی کرده اند و سدی در برابر یکه تازی آن در جایگاه یک ابر قدرت بوده اند.

شورای حقوق بشر سازمان ملل تا کنون موضع گیری جدی در برابر نقض گسترده حقوق بشر بدست آمریکا نداشته است

اما این شورا در برابر نقض گسترده و آشکار حقوق بشر در عربستان و بحرین توسط حاکمان این کشورها و در عراق و افغانستان و دیگر زندان های آمریکا نظیر گوانتانامو، تا کنون کوچکترین واکنشی نشان نداده است. نسل کشی مسلمانان در میانمار، اهانت به قرآن در افغانستان و کشته شدن افغان های معترض به این اقدام، اصولا در دستور کار این شورا قرار نداشته است و گزارش های سالانه حقوق بشر این شورا تنها برای فراهم کردن خوراکی برای فشار بیشتر سیاسی به کشورهای غیرهمسو با آمریکا و نظام ناعادلانه بین المللی است.

این در حالی است که اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) که آمریکا در تهیه پیش‌نویس آن مشارکت کرد تمامی انواع شکنجه را ممنوع می‌کند. آمریکا همچنین یکی از اعضای امضا کننده کنوانسیون منع شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کننده مصوب 10 دسامبر 1984 است.


آژانس بین المللی انرژی اتمی

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به پیشنهاد آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا در سال 1953 و در سخنرانی وی مجمع عمومی سازمان ملل که به سخنرانی "اتم برای صلح" معروف شد، بنا نهاده شد.


کارکرد آژانس نیز همانند دیگر سازمان های بین المللی کارکردی سیاسی با محوریت تامین منافع آمریکا و متحدانش تغییر کرده است

اهداف آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر اساس اساسنامه آن:

  • ارتقاء کاربردهای صلح جویانه انرژی هسته‌ای و عدم بکارگیری آن برای اهداف نظامی
  • اتخاذ هرگونه تدبیری جهت ارتقاء تحقیقات، توسعه و کاربرد عملی انرژی هسته ای برای مقاصد صلح جویانه
  • تهیه مواد، خدمات، تجهیزات، تأسیسات برای تحقیقات و توسعه و کاربرد عملی انرژی اتمی با توجه به نیازهای مناطق در حال توسعه جهان
  • ارتقاء مبادله اطلاعات علمی و فنی
  • تأسیس و اعمال پادمان برای تضمین این موضوع که کمک‌های هسته‌ای یا حمایت‌های آژانس در مقاصد نظامی بکارگرفته نشود
  • تأسیس یا تصویب استانداردهای ایمنی هسته‌ای
اهداف واقعی  آژانس براساس عملکرد دوگانه و سیاسی این سازمان بین المللی:
  • جلوگیری از گسترش استفاده از انرژِی صلح آمیز هسته ای
  • حفظ انحصار هسته ای در دستان معدود کشورهای صاحب فناوری
  • عدم تلاش برای ملزم کردن کشورهای دارای سلاح هسته ای به خلع سلاح
  • عدم حمایت از حقوق کشورهای عضو ان پی تی در چارچوب توافقات و قوانین بین المللی
  • ارائه گزارش های سیاسی و دو پهلو در مورد کشورهای دارای فناوری صلح آمیز هسته ای
  • استفاده از آژانس به عنوان  اهرم فشار بر کشورهای مستقل 
  • و ...
آژانس نیز از جمله سازمان های بین المللی است که بدلیل گرفتن تصمیمات سیاسی و عدم استقلال در تصمیم گیری، اعتبار خود را بشدت تحت خطر میبیند و کشورهای دارای سلاح هسته ای و یا برنامه هسته ای نظامی، اعتنایی به هشدارها و قطعنامه های این سازمان ندارند. بنیانگذاران این سازمان، خود جزء دارندگان تسلیحات هسته ای و کشتار جمعی هستند که به هیچ یک از اهداف و پیمان های عدم اشاعه و نابودسازی این تسلیحات پایبند نیستند.

اسرائیل تا کنون صراحتا تمام معاهدات بین المللی در زمینه عدم اشاعه و همچنین درخواست ها برای بازرسی از تاسیسات هسته ایش را رد کرده است، به لطف ناکارآمدی و سیاسی بودن ماهیت سازمان های بین المللی، به یکی از مدعیان عدم اشاعه هسته ای تبدیل شده است و برای کشورهای که در مسیر صلح آمیز هسته ای قدم بر میدارند خط و نشان می کشد.

اسرائیل سابقه حمله به تاسیسات هسته ای عراق و سوریه را نیز در کارنامه سیاه خود دارد.




خط و نشان نتانیاهو و تهدید علنی ایران به اقدام نظامی از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل

در حال حاضر کشورهای دارای کلاهک هسته ای که هیچیک نیز معاهده NPT را امضا نکرده و به تصویب نرسانده اند، به مدعیانی برای توقف پیشرفت کشورهای در حال توسعه در مسیر دستیابی به انرژِی هسته ای تبدیل شده اند. مسئله هسته ای ایران در حال حاضر به اصلی ترین دستور کار این آژانس تبدیل شده و با فشارهای آمریکا و رژِیم صهیونیستی که خود تهدیدی هسته ای برای منطقه محسوب می شود، پرونده ایران همچنان جزء اولویت های کاری آژانس است.

کشور لیبی نیز از جمله کشورهایی است که با تسلیم در برابر فشار های آمریکا، در دام فریب این کشور افتاد و تاسیسات هسته ای خود را تعطیل و تمامی تجهیزات آن را تحویل آمریکا داد. این تسلیم مقدمه ای بر سقوط دولت لیبی در سال های بعد به دست آمریکا و هم پیمانانش شد.

در حقیقت آژانس تا کنون در رسیدن به اولین هدف تعیین شده در اساسنامه خود نیز موفق نبوده و ارتقاء کاربردهای صلح جویانه انرژی هسته‌ای و عدم بکارگیری آن برای اهداف نظامی به انحصار انرژِی هسته ای در دست دارندگان سلاح هسته ای و عدم اشاعه انرژی صلح آمیز هسته ای تبدیل شده است.


تلاش آمریکا برای ترسیم هندسه نوین جهانی


آمریکا با گسترش رویکردهای یکجانبه گرایی در تمام سطوح تصمیم گیری در جهان، سعی در تحکیم و تثبیت موقعیت خود به عنوان ابر قدرت بلامنازع جهان دارد و نظریه نظم نوین جهانی نیز بر اساس همین روند طراحی شده است. نظم نوین جهانی حکایت از تلاش آمریکا برای ایجاد نظم دلخواه خود و بر مبنای نئولیبرالیسم و اقتصاد سرمایه داری دارد که تمام کشورهای جهان با قرار گرفتن در چرخه ای جهانی - همانند حلقه های یک زنجیر - برای تأمین منافع و اهداف کلان سیاستگذاران آمریکا در تکاپو خواهند بود.

چرخ اقتصاد سرمایه داری ناگزیر، کشورهای ضعیف تر و در حال توسعه را که توان رقابت با اقتصاد سرمایه داری ار ندارند به زیر خواهد کشید. هندسه ای که در ذهن قدرت های بزرگ برای جهان ترسیم شده است به مراتب از هندسه کنونی ناعادلانه تر و دیکتاتور مآبانه تر خواهد بود. گویی لشکرکشی و جنگ و نابودی کشورها همواره خشت اول بنای نظم های مورد نظر آمریکا بوده است. نظمی که ابتدا پس از جنگ های جهانی پی ریزی شد و سازمان هایی که همگی پیش برنده سیاست های استعماری - نوین - با رنگ و لعاب دموکراسی و آزادی و حقوق بشر و ... بودند. و نظم نوینی که با لشکرکشی به خاورمیانه و شعله ور کردن آتش اختلاف داخلی در کشورهای آفریقایی - نظیر سودان - آغاز شد؛ نظمی جدید در کل دنیا. ساختار سیاسی و مالی جدید، شیوه‌ای جدید برای مدیریت و کنترل تمامی امور در مقیاس جهانی. کنترل تمامی امور در مقیاس جهانی به دست آمریکا و صهیونیسم مسلط بر آمریکا هدف پی ریزی این نظم ناعادلانه خواهد بود.



اشتباه محاسباتی آمریکا در تدوین هندسه جدید جهانی، به قیمت خداحافظی این کشور با جهان تک قطبی تمام خواهد شد. آمریکا در محاسبات خود برای هندسه نوین جهانی، متغییر مستقل "ایران" را نمی تواند نادیده بگیرد.

اما پازل نظم نوین جهانی که آمریکا چیدن تکه های آن را شروع کرده، اکنون بازیگران دیگری نیز دارند که هریک می توانند برهم زننده این پازل و این دیکتاتوری جهانی باشند. ضعف و اضمحلال رژِیم صهیونیستی در خاورمیانه و قدرت گیری جبهه مقاومت - که تلاش های بسیاری برای نابودی آن در جریان است - معادلات این نظم نوین را برهم خواهد زد. شعله ور نگه داشتن آتش داخلی در سوریه، اختلاف در بین گروه های مقاومت فلسطینی، تلاش برای بدنامی حزب الله لبنان و جدا کردن این اضلاع مقاومت از ایران، تلاش هایی بوده که البته تا کنون به خواست آن ها پیش نرفته و نخواهد رفت. ترسیم هندسه ناعادلانه تر جهانی اکنون برای آمریکا پر هزینه تر از سالهای پایان جنگ جهانی خواهد بود. هزینه هایی که آمریکای زخمی امروز توان تحمل آن ها را نخواهد داشت.

رهبر انقلاب:

«این نظام نوینی که آمریکایی‌ها می‌گویند این است، کاری کنند که همه دنیا آن طور که آنها می‌خواهند، فکر کنند و حقایق را وارونه بفهمند. نظم نوینی که آمریکا در پی استقرار آن است، متضمن تحقیر ملت‌ها و به معنای امپراتوری بزرگی است که در رأس آن آمریکا و پس از آن قدرت‌های غربی است. بازگشت به جامعه جهانی که آمریکا منادی آن است به معنای پذیرش سلطه فرهنگ غرب است. نتیجه تمام درگیری شرق و غرب چه باید باشد؟ باید قدرت مطلقه و روزافزون آمریکا بر ملت‌های ضعیف باشد؟ معنای نظم نوین جهانی این است!؟»




منابع و مآخذ:

http://www.african-bulletin.com/index.php?option=com_content&view=article&id=849:the-pros-and-cons-to-the-reform-of-the-un-security-council&catid=34:watch

http://m.gulfnews.com/opinions/columnists/veto-power-reduces-un-to-a-talking-shop-1.1081895

http://www.lrb.co.uk/v28/n06/john-mearsheimer/the-israel-lobby

http://www.hindustantimes.com/News-Feed/NM4/India-makes-strong-case-for-UNSC-expansion/Article1-41813.aspx

http://www.worldaffairs.org/events/2012/the-united-nations.html

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/157621

http://en.wikipedia.org/wiki/International_Monetary_Fund#Leadership

http://hamshahrionline.ir/details/63668

http://sofiaecho.com/2011/03/19/1062130_world-powers-agree-to-military-intervention-in-libya

http://www.biblebelievers.org.au/nv2.htm

http://articles.boston.com/2012-07-26/editorials/32851769_1_mahmoud-jibril-libyan-assets-libyan-intervention

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.