اول ، آن که پیش از هر چیز رد مظالم بدهد و قرضهایى را که دارد ادا کند و هزینه کسانى را که واجب النفقه او هستند فراهم کند و اگر اماناتى در دست او هست به صاحبانش بازگرداند و ...

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ هزار در جدیدترین پست خود در مورد آداب سفر رفتن نوشت:

در آداب مسافر از اول تا بازگشت و آن یازده چیز است

مى گویم :

من نیز یک مورد بر آنها افزوده ام که خود شامل بخشى از آداب است و از جمله سفارشهاى لقمان به پسرش مى باشد، بنابراین دوازده مورد مى گردد.

اول ، آن که پیش از هر چیز رد مظالم بدهد و قرضهایى را که دارد ادا کند و هزینه کسانى را که واجب النفقه او هستند فراهم کند و اگر اماناتى در دست او هست به صاحبانش بازگرداند و جز مال حلال براى خرج سفر برندارد و آن قدر خرج سفر بردارد که به همراهانش نیز کمک کند و باید در مسافرت خوش سخن باشد و دیگران را اطعام کند و با آنان با اخلاق نیکو برخورد کند، زیرا مسافرت رازهاى درونى را ظاهر مى سازد، هر کس براى رفاقت در سفر شایسته باشد براى معاشرت در غیر سفر نیز شایسته است ، حال آن که گروهى در وطن کسى شایستگى معاشرت را دارد در صورتى که شایستگى همسفرى را ندارد. از این رو گفته اند: هرگاه معاشرین کسى در وطن او را تمجید کردند و همسفرانش نیز او را ستودند در شایستگى او نباید تردید کنید. مسافرت از عوامل دلتنگى است و هر که در وقت دلتنگى خوش خلق باشد، (واقعا) خوش اخلاق است اگر نه در وقتى که همه چیز بر وفق مراد است بدخویى کمتر معلوم مى شود. در حالى که گفته اند: سه کس را به سبب بى قرارى نباید سرزنش کرد: روزه دار، بیمار و مسافر. کمال اخلاق مسافر در نیکى به چارواداران و کمک در حد امکان به همراهان و همراهى با بى خرجى ماندگان است . به این ترتیب که از آنان نگذرد مگر آن که با وسیله سوارى یا توشه راه آنان را یارى دهد و یا به سبب آنان توقف کند و با وجود این گاهى با همراهان شوخى و مزاح کند بدون آن که ناسزا بگوید و گناهى مرتکب شود تا این که بدین وسیله دلتنگى و سختیهاى سفر را جبران کند.

مى گویم :

از طریق شیعه روایتى در (( من لا یحضره الفقیه )) آمده است ، مى گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((از بزرگوارى مرد است که وقت رفتن به سفر، توشه راهش پاکیزه باشد

از امام صادق علیه السلام است که فرمود: ((هرگاه مسافرت کردید، سفره اى همراه داشته باشید و در آن زمان با همراهان مدارا کنید

از نصر خادم نقل شده ، مى گوید: ((عبد صالح حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر علیه السلام به سفره اى که رویش حلقه هاى فلزى داشت نگاهى کرد، فرمود: این سفره را جمع کنید و به جاى آن آهنى را بگذارید، زیرا هیچ حشره اى به چیزى از آن سفره نمى تواند نزدیک شود

از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است : ((توشه مسافر آواز و شعرى است که به سخن زشت نینجامد

از ابوربیع شامى نقل شده است که : نزد امام صادق علیه السلام بودیم و خانه پر از جمعیت بود، فرمود: ((از ما نیست هر که با هم صحبتش ‍ معاشرت خوبى و با رفیقش رفاقت خوبى نداشته باشد و با هم خوراکش به نیکى هم خوراکى نکند و با کسى که با او خوشخو است ، خوشخو نباشد

از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است که فرمود: ((از سنت است که وقتى گروهى به سفر مى روند، خرج سفرشان را بپردازند که این گواراتر است براى خودشان و بهتر است براى اخلاقشان

مردم در خدمت امام صادق علیه السلام راجع به جوانمردى گفتگو مى کردند، امام علیه السلام فرمود: ((شما گمان مى برید که جوانمردى به فسق و فجور است ، همانا جوانمردى و مروت به سفره گسترده و بذل و بخشش و انتشار نیکى و اذیت نکردن دیگران است ، اما آنچه شما گمان کرده اید، بد ذاتى و تبهکارى است . سپس فرمود: جوانمردى چیست ؟ مردم گفتند: نمى دانیم ، فرمود: به خدا سوگند که جوانمردى آن نیست که مرد سفره اش را در آستانه منزل خود پهن کند، بلکه جوانمردى دو نوع است : یکى در غیر سفر و دیگرى در سفر اما آن که در غیر سفر است ، عبارت است : از تلاوت قرآن و همواره در مساجد بودن و در پى حوایج برادران ایمانى رفتن و نعمتى که بر خدمتگزارى مى بینى آن نعمت دوست را شاد و دشمن را سرافکنده مى کند. و اما جوانمردى در سفر زیادى توشه و پاک بودن و در اختیار همراهان گذاشتن آن و پس از جدایى از همسفران ، پوشیده نگاه داشتن معایب ایشان و شوخى کردن بسیار است به شرطى که باعث خشم خداى تعالى نباشد. سپس فرمود: به خدایى که جدم را به حق فرستاده است . خداى عز و جل به قدر مروت هر بنده اى روزى او را مى رساند، زیرا کمک الهى به قدر هزینه نازل مى شود و به مقدار سختى بلاد و مصیبت ، صبر مى رسد

غزالى گوید: دوم این که همراهى براى خود انتخاب کند و به تنهایى بیرون نشود، اول همراه ، سپس راه . و باید همراهش از کسانى باشد که بر امور دینى او را یارى کند و هرگاه چیزى از این امور را فراموش کرد به خاطر او آورد و کمک و یارى اش کند و چون یادآورى کرد بازوى او باشد، زیرا هر کسى به راه و روش دوستش مى باشد و مرد را جز به رفیقش نمى شود شناخت . پیامبر صلى اللّه علیه و اله نهى فرمود از این که مردى به تنهایى سفر کند و فرمود: ((سه نفر باشند

و نیز فرمود: ((هرگاه سه تن با هم همسفر شدید یکى را فرمانده خود قرار دهیدو ((اصحاب پیامبر صلى اللّه علیه و اله چنین رفتار مى کردند و گفتند: او فرماندهى است که رسول خدا صلى اللّه علیه و اله تعیین کرده است و باید خوشخوترین و مدارا کننده ترین فرد از اصحاب و آن که را زودتر از همه ایثار مى کند و در پى موافقت یاران است ، به فرماندهى انتخاب کننداز آن جهت نیاز به فرمانده است که نظارت در تعیین منزلها، راه ها و مصالح سفر مختلف است ، بنابراین جز وحدت چیزى باعث نظم و جز کثرت چیزى باعث تباهى سفر نمى شود و از آن جهت منظم است که تدبیر کننده جهان یکى است ((و اگر چند خدا بود جهان فاسد مى شد)) و هرگاه اداره کننده یکى باشد، تدبیر منظم خواهد بود و اداره کننده بیش از یکى باشد، تمام کارها چه در سفر و چه در غیر سفر، تباه مى شود. گذشته از آن کانونهاى زندگى بدون فرمانرواى عمومى - مانند فرمانرواى کشور - یا فرمانرواى خاص - مانند سرپرست منزل - نمى شود، اما در مسافرت فرمانروایى تعیین نشده است مگر این که مسافران ، خود تعیین کنند، به این سبب تعیین فرمانده لازم است که نظرات مختلف را هماهنگ سازد، وانگهى بر فرمانده واجب است که جز به مصلحت مسافران نیندیشد و خود را نگهبان آنها قرار دهد؛ همان طورى که از عبداللّه مروزى نقل کرده اند که ابوعلى رباطى همراه او شد، ابوعلى گفت : تو فرمانده مى شوى یا من ؟ گفت : تو فرمانده باش . و او همچنان توشه خود و ابوعلى را بر دوش خویش حمل مى کرد، تا این که شبى باران باریدن گرفت ، عبداللّه تمام شب بالاى سر رفیقش سر پا ایستاد در حالى که عبایى را با دست گرفته بود تا باران روى سر رفیقش نریزد، پس هر چه رفیقش گفت : براى خدا، براى خدا این کار را نکن ، او مى گفت : مگر تو نگفتى که فرمانروایى براى تو حتمى است ، پس مرا مجبور نکن و از قولت بر نگرد، تا این که ابوعلى گفت : کاش مى مردم و نمى گفتم که تو فرمانروایى ، پس ‍ فرمانروا شایسته است که چنین باشد.

پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرموده است : ((بهتر آن است که همراهان چهار تن باشند)) و اختصاص عدد چهار از بین سایر اعداد ناگزیر فایده اى دارد و آنچه در این باره مى توان گفت این است که هیچ مسافرى بدون وسایل نمى شود و از طرفى باید آن را حفظ کند و نیازهایى نیز دارد که براى انجام آن باید رفت و آمد کند. در حالى که اگر سه نفر باشند، کسى که به دنبال حاجت مى رود یک نفر است که بدون همراه باید رفت و آمد کند، در آن صورت به سبب نداشتن همراهى که با او ماءنوس شود بدون خطر و دلتنگى نخواهد بود و اگر دو نفر به دنبال آن حاجت مى رود، نگهبان وسایل یک تن خواهد بود. او نیز بدون خطر و نگرانى نمى شود پس در این صورت با کمتر از چهار تن مقصود حاصل نمى شود و بیش از چهار تن هم یک رابطه هماهنگ نمى توانند داشته باشند، در نتیجه بین آنها توافق حاصل مى شود، زیرا نفر پنجم پس از رفع حاجت ، زاید مى ماند و کسى که نیازى به او نباشد مورد توجه نخواهد بود و همراهى با او به تمام و کمال نمى رسد. آرى ، فزونى همراهان فایده ایمنى از موارد ترس را دارد ولى چهار تن براى همراهى خصوصى بهتر است نه مسافرت جمعى و عمومى ، چه بسا همراهى که با وجود همراهان زیاد، حرف نمى زند و تا پایان راه به دلیل این که نیازى به او نبوده با او رابطه اى بر قرار نمى شود.

مى گویم :

از طریق شیعه نیز در این رابطه روایتى است از پیامبر صلى اللّه علیه و اله در کتاب (( من لا یحضره الفقیه )) که مى فرماید: ((اول همراه سپس ‍ مسافرت

از امام صادق علیه السلام است که ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: آیا به بدترین مردم ، شما را آگاه نسازم ؟ عرض کردند: چرا یا رسول اللّه ، فرمود: بدترین مردم کسى است که به تنهایى به سفر رود، از کمک به دیگران خوددارى کند و بنده اش را کتک بزند

و از امام کاظم علیه السلام است که فرمود: ((در سفارش رسول خدا صلى اللّه علیه و اله به على علیه السلام آمده است : به تنهایى مسافرت نکن ، زیرا شیطان همراه شخص تنهاست ولى از دو تن دور است . یا على ! مرد اگر تنها مسافرت کند، گمراه است و اگر دو نفر باشند هر دو گمراهند، و سه تن - بعضى نقل کرده اند - مسافرند

از آن حضرت نقل است که فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله سه کس را لعنت ، کرده است :

کسى که تنها توشه خود را بخورد و کسى را که تنها در خانه اى بخوابد و کسى را که تنها در دشتى سفر کند

از اسماعیل بن جابر نقل شده که مى گوید: ((در مکه خدمت امام صادق علیه السلام بودم ناگاه مردى از مدینه به حضور امام رسید، فرمود: چه کسى همراهت بود؟ عرض کرد: کسى همراهم نبود، امام صادق علیه السلام فرمود: اما اگر همراهى داشتى من ادب تو را مى ستودم . سپس فرمود: یک نفر شیطان است و دو تن دو شیطان است و سه تن همدم و چهار نفر همراهند

از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است که فرمود: ((محبوبترین یاران در نزد خداى تعالى چهار تن هستند و هیچ گروهى از هفت بیشتر نشد، مگر غوغایش افزون گشت

از آن حضرت است که فرمود: ((هیچ دو نفرى با هم معاشرت نکردند مگر آن که هر کدام که بیشتر با همراهش مدارا مى کرد، نزد خدا اجر بیشترى یافت و محبوبتر شد

از امیرالمؤ منین علیه السلام است که فرمود: ((با کسى که در تو فضیلتى نسبت به خود نمى بیند و همچنین تو نیز در او فضیلتى نسبت به خود نمى بینى ، هرگز در سفر همراهى نکن

از امام باقر علیه السلام است که فرمود: ((هرگاه معاشرت مى کنى با مثل خودت معاشرت کن و مبادا با کسى معاشرت کنى که عهده دار مخارج تو باشد، زیرا این کار باعث ذلت مؤ منان است

از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: ((با کسى معاشرت کن که باعث افتخار و زینت تو باشد و با کسى که تو باعث افتخار او باشى معاشرت نکن

از شهاب بن عبدریه نقل شده که مى گوید: ((به امام صادق علیه السلام عرض کردم : شما از حال من آگاهید و از دست و دل بازى و بذل و بخششم به برادران دینى ام اطلاع دارید، آیا مى توانم با جمعى از آنها در راه مکه همراه باشم و بر آنها بذل و بخشش کنم ؟ فرمود :اى شهاب ، این کار را نکن ، اگر تو امکاناتى که دارى در اختیار آنها قرار دهى و آنها زیاده خرجى کنند، به ایشان ستم کرده اى و هرگاه خوددارى کنند آنها را خوار ساخته اى ، پس با امثال خودت همسفر شو

از آن حضرت است که فرمود: ((حق مسافر، آن است که اگر مریض شد برادران همسفرش تا سه روز برایش توقف کنند

در کتاب مکارم از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است که فرمود: ((بزرگ یک گروه در سفر، خدمتگزار آنهاست

و از آن حضرت نقل شده است : ((که در سفرى به اصحابش دستور داد تا گوسفندى را سر ببرند، مردى از آنها گفت : سر بریدن گوسفند بر عهده من ، دیگرى گفت : پوست کردن آن نیز با من و دیگرى گفت : قطعه قطعه کردن آن هم با من و دیگرى گفت : پختن آن هم با من ، آنگاه رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: من هم براى شما هیزم جمع مى کنم ، گفتند: یا رسول اللّه پدران و مادرانمان فدایت شوند شما نباید خودتان را به زحمت بیندازید، ما به جاى شما کار مى کنیم . فرمود: من مى دانم که شما کار مرا انجام مى دهید اما خداى عزوجل نمى پسندد که هرگاه بنده اش همراه اصحاب خویش باشد در بین آنها خود را جدا ببیند، پس بلند شد و براى آنها هیزم جمع کرد

غزالى مى گوید: مورد سوم از آداب سفر، آن است که مسافر از همراهان در وطن و فامیل و دوستان خود خداحافظى کند و در وقت خداحافظى دعاى رسول خدا صلى اللّه علیه و اله را بخواند.

مى گویم :

آن دعا در کتاب اسرار حج بخش عبادات گذشت و نیازى به تکرار آن نیست .

از طریق شیعه نیز روایتى در کتاب (( من لا یحضره الفقیه )) آمده است مى گوید: ((وقتى که امیرالمؤ منین علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و عقیل بن ابیطالب و عبداللّه بن جعفر و عمار بن یاسر از ابوذر (( - رحمة اللّه علیه - ع(( مشایعت کردند، امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: با برادرتان وداع کنید، زیرا که آهنگ سفر کرده باید برود و مشایعت کننده باید بر گردد. پس هر کدام از آنها آنچه در دل داشت به زبان آورد، حسن بن على علیه السلام فرمود: اى ابوذر! خدا تو را بیامرزد، همانا این مردم تو را دچار رنج و بلا کردند براى این که تو، براى دینت جلو آنها را گرفتى ، پس آنها مانع دنیاى تو شدند. تو به آنچه ایشان را جلوگیرى کردى فرداى قیامت بسى نیاز دارى از آنچه مانع شدند چقدر بى نیازى ! ابوذر - خدایش بیامرزد - گفت : خداوند به شما اهل بیت لطفش را ارزانى بدارد، من در دنیا جز شما مقصدى ندارم ، هرگاه شما را یاد مى کنم جدتان رسول خدا صلى اللّه علیه و اله را به وسیله شما به خاطر مى آورم

رسول خدا صلى اللّه علیه و اله چنان بود که : ((هر گاه از مؤ منان خداحافظى مى کرد، مى فرمود: خداوند بر تقواى شما بیفزاید و شما را متوجه کارهاى خیر کند و تمام حاجتهاى شما را برآورد و دین و دنیاى شما را سالم بدارد و شما را به سلامت باز گرداند

در خبر دیگرى از امام باقر علیه السلام است که فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله هرگاه با مسافرى خداحافظى مى کرد، دست او را مى گرفت ، سپس مى فرمود: خداوند همسفران خوبى نصیبت کند و یارى خود را کامل و مشکل سفر را آسان و دور را نزدیک و گرفتارى تو را بر طرف سازد و دین و امانت و سرانجام کار تو را به سامان برساند و راه هر خیرى را به روى تو بگشاید، تقواى الهى را رعایت کن و خودت را به خدا بسپار و به برکت خداى عزوجل حرکت کن

غزالى گوید: چهارم ، از آداب سفر، آن است که پیش از مسافرت ، نماز استخاره را همان طورى که در کتاب صلاة آوردیم ، به جا آورد، همچنین وقت بیرون رفتن نماز بگذارد.

مى گویم :

(( در من لا یحضره الفقیه ع(( از قول پیامبر صلى اللّه علیه و اله آمده است که فرمود: ((شخص مسافر براى خانواده اش از دو رکعت نمازى که وقت رفتن به سفر به جا آورد و بگوید: خداوندا خود و خانواده و مال و اولاد و دنیا و آخرت و امانت و پایان کارم را در نزد تو به ودیعت مى گذارم ، چیز بهترى به جا نمى گذارد، و این سخن را کسى نمى گوید مگر آن که خداوند آنچه را که خواسته است به او مرحمت مى کند

غزالى مى گوید: پنجم از آداب سفر این است که مسافر وقتى از منزل بیرون آمد، این دعا را بخواند.

مى گویم :

((این دعا در این کتاب اسرار حج گذشت و در کتاب (( من لا یحضره الفقیه )) از صبحاح حذّاء نقل شده ، مى گوید: ((از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم که مى فرمود: اگر مردى از شما قصد سفر کرد، بر در منزلش ، رو به سمتى که مى خواهد سفر کند، بایستد و سوره حمد را رو به جلو و به طرف راست و چپ و نیز آیة الکرسى را به سمت جلو و راست و چپش بخواند، سپس بگوید: خدایا! مرا و هر چه همراه من است نگهدار و مرا با آنچه همراهم نیست سالم بدار و مرا با آنچه همراه دارم به لطف خود، به خوشى به مقصدم برسان . خداوند، او را با آنچه همراه دارد، نگهدارى مى کند و به سلامت به مقصد مى رساند. صباح مى گوید: آنگاه امام علیه السلام فرمود: اى صباح ! مگر ندیده اى که شخص مسافر محفوظ مى ماند و به سلامت مى رسد ولى آنچه همراه داشته است محفوظ نمى ماند و به سلامت نمى رسد؟ گفتم : چرا، فدایت شوم

امام صادق علیه السلام وقتى که آهنگ سفر داشت ، مى گفت : ((خداوندا راه ما را باز کن و مسیر سفر ما را نیکو گردان و سلامتى ما را تاءمین کن

على بن اسباط از ابوالحسن الرضا علیه السلام نقل کرده ، مى گوید: امام رضا علیه السلام به من مى فرمود: ((هرگاه از خانه ات به قصد سفر یا در غیر سفر بیرون شدى ، بگو: ((به نام خدا، به خدا ایمان دارم و بر خدا توکل مى کنم ، هرچه خدا بخواهد، هیچ نیرو و توانى جز به خدا نیست . پس شیاطین که با او روبه رو مى شوند، فرشتگان به صورت آنها مى زنند و مى گویند: شما را بر او تسلطى نیست ، زیرا او نام خدا را برده و ایمان و توکل به او دارد و (( ما شاء اللّه ، لا حول و لا قوة الا باللّه )) گفته است

ابوبصیر از ابوجعفر علیه السلام نقل کرده است که فرمود: ((هر کس در وقت بیرون رفتن از در خانه اش بگوید: ((به خدا پناه مى برم از آنچه فرشتگان الهى از او پناه جسته اند، از شر امروز و از شر شیطان و از شر هر کسى که براى اولیاى خدا دام گسترده است و از شر جن و انس و از شر درندگان و حشرات (سمى ) و از شر ارتکاب هر نوع حرامى ، خودم را به خدا وامى گذارم خداوند او را بیامرزد و توبه او را بپذیرد و مشکل او را کفایت کند و از بدى او را باز دارد و از هر شرى نگهدارى کند

امام صادق علیه السلام هرگاه پا در رکاب مى نهاد، مى گفت : (( ((سبحان الذى سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین )) )) و هفت مرتبه (( سبحان اللّه )) و هفت مرتبه (( الحمدللّه )) و هفت مرتبه (( لا اله الا اللّه )) مى گفت

در کتاب مکارم از امام رضا علیه السلام نقل شده که مى فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرموده : هر کس از شما که هنگام سوار شدن بر مرکب ، (( بسم اللّه ((ع بگوید فرشته اى همراه او مى شود و از او نگهدارى مى کند تا فرود آید و اگر سوار شود و نام خدا را نبرد، شیطان همراه او مى شود و به او مى گوید: آواز بخوان و اگر بگوید: آوازخوان نیستم ، مى گوید: آرزو کن ، و او همچنان آرزو مى کند تا از مرکب پیاده مى شود

امام رضا علیه السلام فرمود: ((هر کس وقتى که سوار مرکب شد بگوید: (( بسم اللّه و لا قوة الا باللّه و الحمد للّه الذى سخر لنا هذا و کما له مقرنین ، )) خود و مرکبش را تا وقتى که پیاده مى شود، حفظ کرده است

در روایت دیگرى راجع به آنچه در وقت سوار شدن گفته مى شود، چنین آمده است :

(( ((الحمد اللّه الذى هدانا بالاسلام و علمنا القرآن و من علینا بحمد صلى اللّه علیه و اله سبحان الذى سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین و انا الى ربنا لمنقلبون و الحمدللّه رب العالمین ، اللهم انت الحامل على الظهر و المستعان على الا مر و انت الصاحب فى السفر و الخلیفة فى الا هل و المال و الولد، اللهم انت عضدى و ناصرى . )) وقتى که مرکبت راه افتاد، در بین راه بگو: (( خرجت بحول اللّه و قوته بغیر حول منى و قوة و لکن بحول اللّه و قوته ، برئت الیک یا رب من الحول و القوة ، اللهم انى اءسئلک برکة سفرى هذا و برکة اهلى ، اللهم انى اسئلک من فضلک الواسع رزقا حلالا طیبا تسوقه الى و اءنا خائض فى عافیة بقوتک و قدرتک ، اللهم الى سرت فى سفرى هذا بلاثقة منى بغیرک و لارجاء لسواک فارزقنى فى ذالک شکرک و عافیتک و وفقنى لطاعتک و عبادتک حتى ترضى و بعد الرضا

از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: ((اگر چیزى بر تقدیر الهى پیشى مى گرفت ، هر آینه مى گفتم که تلاوت کننده (( انا انزلناه )) به هنگامى که سفر مى رود یا از منزلش بیرون مى شود، (( ان شاء اللّه )) تعالى بزودى بر مى گردد.))
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.