به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، یکی از اصحاب رو به امیرالمومنین(ع) فرمود: خوب است برای سلامتیشان نذری کنی ، امام بر حق و تمامی اعضای خانواده اش حتی کنیز آنان سه روز روزه نذر سلامتی این دو کودک بهشتی کردند.
دیری نگذشت امامانمان بهبود یافتند و لباس عافیت را بر تن پوشیدند همه بر روزه خود وفادار ماندند تا شب اول که برای افطار چیزی جز آب در خانه نبود.
به زحمت حضرت علی (ع) مقداری جو فراهم کرد و فاطمه (ع) با آن 5 قرص نان پخت، برای هر نفر یک قرص نان.
سفره گشوده شد، همه آماده افطار که ناگهان صدای مسکینی به گوش رسید که از آن چه می خورید به من هم بخورانید، اهل خانه پنج قرص نان را به مسکین دادند، شب گذشت خوابیدند و چیزی جز آب نخوردند.
فردای آن روز ام ابیها پشمی ریسید و صاعی دیگر جو گرفت و آرد کرد و باز هم پنج قرص نان تهیه نمود.
باز هم اهل خانه بر سر سفره بودند که افطار کنند، ناگهان صدای یتیمی دل هایشان را لرزاند، طعام را به او دادند و شب دوم نیز گرسنه سر بر بالین نهادند.
روز سوم نیز به همین صورت پیش رفت و اوقات سپری گشت و سفره بساط شد و هر یک برای سیل قرص نانشان جمع بودند.
این بار اسیری دغل الباب کرد طعامی خواستار شد به او دادند اهل کرم و بخشش تکه نان هایی را که تمام بود و نبودشان بود ؛ سه روز تمام شد ، پیامبر به ملاقات آمد و دید فرزندانشان می لرزند از فرط گرسنگی و فاطمه(ع) را چسباند به سينه خود و پناه برد به خداوند متعال از ضعفی که در آنان دید.
جبرئیل آمد ز پیغام خداوندی که رحمتش بی حد و مرز است و تسلی داد به پیامبر(ص):
"ان هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مسکورا"
داد ظرفی را که در آن بود طعامی از فردوس، که بخورند و بیاشامند از نعمت پروردگارشان.
شهرت گرفت آن روز به روز خانواده، که در آن بندگی حضرت حق و ایثار در راه خدا نصب العین شود برای تمامی جهانیان. /ل
يادداشت از مهدي محسني