نادر ساعد، عضو گروه دیپلماسی دفاعی و استاد حقوق بينالملل دانشگاه مالک اشتر در گفتگوي تفصيلي با خبرنگار
دانشگاه باشگاه خبرنگاران، درباره موضوعات مختلف مربوط به خلع سلاح، كنترل تسليحات، ساختارهای بینالمللی و رکود در اتخاذ اقدامات اجرائی علیه برنامه هستهاي رژيم صهيونيستي سخن گفت.
متن کامل اين گفتگو را در زير بخوانيد:
*چشمانداز خلع سلاح و کنترل تسليحات درجهان و رقابت روسيه، آمريکا و ديگر بازيگران ناشناخته در اين زمينه چگونه است؟
- بايد با در نظر گرفتن يک شاخص اين قضيه را ارزيابي کرد. زيرا اصليترين فرآيند براي پيگيري بحث خلع سلاح و کنترل تسليحات، سازمان ملل متحد است و خواهناخواه، برآورد اين که چشمانداز مربوطه، مثبت يا منفي است از منظر کارکرد و دستاوردهای ملل متحد صورت ميگيرد. در فضاي کنوني جهان، هنوز چالشهاي بنيادين ميان قطبهاي مختلف قدرت وجود دارد، لذا کنفرانس خلع سلاح و کميسيون خلع سلاح در اين زمينه نميتوانند وظيفه اصلي خود را انجام دهند و در حد نهادي تشريفاتي هستند و فقط کميته خلع سلاح و امنيت بينالمللي در مجمع عمومي سازمان ملل است که در موضوع خلع سلاح وکنترل تسليحات، کارهايي انجام ميدهد و پیش نویس قطعنامه های سالانه مجمع عمومی در این زمینه را فراهم میکند. در هر حال، در همه این ساختارها، اختلاف نظرهاي بسيار جدي در ميان قدرتهاي جهاني در باره میزان انصراف آنها از حاکمیت بر سلاحها به ویژه سلاحهای کشتارجمعی وجود دارد.
منفعت هر قدرتي، اين است که ديگران را در گروهي از تسليحات محدود کند که ارتباطی با قدرت بازدارندگی آنها ندارند. اين قدرتها، محيطي را به وجود ميآورند که با استفاده از موضوع خلع سلاح و کنترل تسليحات، توان تسليحاتي ديگران را تحتالشعاع قرار دهند. يعني با وجود اينکه در ادبيات بین المللی، جنگ سرد را پايانيافته تلقي کرده و دوران جديدي از همکاريهاي بينالمللي در اين زمينه را فرض ميکنند، اما در مجاري بين المللي پيگيري خلع سلاح و کنترل تسليحات، شدت رقابت به ويژه در حوزه ملل متحد به همان سبک جنگ سرد است، با اين تفاوت که در آن دوران بلوکبندي دو قطبي بوده و اکنون کانونهاي متعدد قدرت،حضور دارند و قدرت تکثر یافته است.
* در فضاي کنوني جهاني، بحث خلع سلاح در چه مسيري حركت ميكند؟
- بحث خلع سلاح به جاي حذف سلاحهاي کشتار جمعي به سوي سلاحهاي متعارف، تغيير مسير داده است و این فرایندی است که هرچند ممکن است ظاهرپسند باشد اما برای امنیت دولتهای غیرهسته ای خطرناک است. اين قدرتها، چنان فرآيندها، مجاري و کانالهاي ديگري از حوزه خلع سلاح را به سوي جامعه جهاني گشوده و با تبليغات در مورد آن، نظر افکار عمومي را جلب کردهاند که اصلاً جامعه جهاني فراموش کرده که مسئله اصلي براي امنيت دنياي امروز، سلاحهاي متعارف نيست بلکه سلاحهاي کشتار جمعي است؛ سلاحهائی که کاربردشان در طول جنگ جهانی دوم، هنوز هم قربانی میگیرد؛ سلاحهايی که هنوز قدرتهای بزرگ از آنها دست برنداشته و نسلهای جدیدی از آنها را تولید و انباشت کردهاند و متأسفانه قدرتهاي هستهاي متأثر از همين مسأله، هيچگونه پايبندي به تعهدات بينالمللي و حقوقي خود نسبت به خلع سلاح هسته ای که در ماده 6 NPT به آن متعهد شدهاند ندارند و در مورد خلع سلاح شیمیائی نیز زمان بندیهای بینالمللی انهدام زرادخانههای خود را به تاخیر و تعویق میاندازند. با وجود قطعنامههاي مکرر و رأي ديوان بين المللي دادگستري درباره بحث خلع سلاح به خصوص در حوزه سلاحهاي نامتعارف، قدرتهاي جهاني با تبليغات بسيار زياد در حوزه جلوگيري از سلاحهايي کار ميکنند که تنها سلاح بازدارنده کشورهاي غيرمسلح به سلاحهاي نامتعارف است، يعني اين قدرتها علاوه بر حفظ بازدارندگي هستهاي خود، سعي ميکنند که از طريق فرآيند خلع سلاح، قدرت متعارف کشورهاي ديگر را از آنها بگيرند. اگر کشورهايي که قدرتهاي جهاني، آنها را منبع تهديد براي خود ميدانند، سلاحهاي هستهاي داشتند، مناسبات دنياي امروز خيلي تفاوت ميکرد، لذا اين قدرتها نه تنها سلاح هستهاي خود را حفظ کرده بلکه فرآيند خلع سلاح را به سمتی متمایل به منافع خودشان هدايت کرده و در مقابل، تنور بحث خلع سلاح را به سوي سلاحهاي متعارف، داغ نگه داشتهاند.
نتایج و دستاوردهای این فرایند، چیزی نیست جز محدود کردن حق حاکمیت دولتهائی که سلاحهای متعارف برایشان منبع قدرت سخت بازدارنده است. این در حالی است که قدرتها به دلیل داشتن سلاحهای کشتارجمعی، به این دسته از سلاحهای متعارف، اصلاً به عنوان منبع بازدارندگي نگاه نمیکنند. در نتیجه، حتی اگر مصوبات و قواعد هم به ظاهر برابر باشد و همه دولتها را به یک سبک مخاطب قرار دهد، عملاً اجرای این دسته از مصوبات بین المللی به تعدیل و تضعیف قدرت بازدارندگی متعارف دولتهای غیرهستهای خواهد انجامید و این امر، تهدیدي براي امنیت ملی این دسته از دولتها خواهد بود.
* اين قدرتها چه اقداماتي را براي پيشبرد اهداف خود انجام ميدهند؟
- تصويب کنوانسيون مهمات خوشهاي در سال 2008 و معاهده تجارت تسليحات که قرار است درسال 2013 نهايي شود، از جمله معاهدات مدنظر اين قدرتهاست. این سلسله از فرآیندها مورد توجه و حمایت قدرتها هستند و از این رو، همه توان تبلیغاتی و رسانهای و همچنین دیپلماسی خود را در ابعاد رسمی و عمومی و سازمانهای غیردولتی بهکار گرفته اند تا این فرآیندهای مطلوب خود را به عنوان «اکسیرهای حمایت از منافع جهانی» یا صلح و امنیت بینالمللی نشان دهند. متاسفانه افکار عمومی و برخی سازمانهای مردم نهاد نیز آگاهانه یا ناآگاهانه در این وادی متاثر شده و در خدمت مسیر مذکور فعالیت میکنند. اما جای شگفتی اینجاست که سایر فرآيندهاي بین المللی که در دستور کار سازمان ملل متحد بوده و به قدرت بازدارندگي نامتعارف اين کشورها مربوط ميشود، متأسفانه در حد يک آرمان و خيال باقي مانده و ميزان مخالفت قدرتهاي جهاني آنقدر شديد است که هيچ وقت، اجازه نوشتن پيش نويس معاهداتي را در اين زمينه نداده اند و تاسف بیشتر اینکه دولتهای در حال توسعه نیز نتوانسته اند اتحاد و همگرائی خود را در این زمینه به بستر و عاملی برای تحرک بخشيدن به مذاکرات بینالمللی تبدیل کنند. طبیعی است که قدرتها به دنبال منافع خودشان هستند. اما دولتهای در حال توسعه نیز گویا درک نمیکنند که باید به دنبال منافع ملی خود باشند و به قدرتها در این محیط فشار بیاورند. لذا
فرآيند بحث خلع سلاح با همان آب و تاب از سوي قدرتهاي جهاني ادامه خواهد يافت. چون محیطی است که در آن میتوانند با افکار عمومی جهانی به خوبی بازی کنند و آن را در مسیرهای مطلوب خود بهکار ببرند. اما اين فرآيند، معمولاً عليه دولتهايي به نتیجه خواهد انجامید که توان بازدارندگي آنها مبتني بر سلاح هستهاي یا دیگر سلاحهای کشتارجمعی نيست و براساس سلاحهاي متعارف، استوار است.
* قدرتهاي جهاني، چه برنامههايي را درباره مباحث هستهاي ايران پيگيري ميكنند؟
- بحث هستهاي، يک مقدار از اين فرآيند کلي خلع سلاح، مجزاست و وضعيت ويژهاي از نظر مسیر و ساختارهای پیگیری دارد. زيرا فضاي پيگيري اين كار، مجمع عمومي سازمان ملل متحد نبوده و در شوراي حكام آژانس و شوراي امنيت سازمان ملل قرار دارد، لذا طبيعي است كه نوع كار آن تفاوت دارد. اصولاً فضاي كار مجمع عمومي سازمان ملل متحد به عنوان يك نهاد قانونگذار بينالمللي، اتخاذ تصميمات و قوانين عمومي براي دنياست. اما
شوراي حكام و شوراي امنيت، نهادهاي سياسي- امنيتي هستند كه با نگاه و تفكر خاص امنيتي كار ميكنند تا كشورهايي كه به نظرشان میرسد که در مسيری بر خلاف غرب حرکت میکنند و به خواستههای آنها تن نمیدهند را تحت فشار بگذارند. بنابراين نوع كار در اين فضا متفاوت است.
* راهکارهاي جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با اين فضا چيست؟
- جمهوري اسلامي ايران، همچنان نوع نگاه شوراي حکام و شوراي امنيت را سياسي- امنيتي ميداند و بر وجود يک مرز ميان انرژي هستهاي صلح آميز و سلاح هستهاي و همراهي بخش بزرگي از جامعه بينالمللي يعني جنبش عدم تعهد در قبول این مرز اساسی تأکيد دارد، لذا در قسمت سياه اين مرز، سلاح هستهاي که اتفاقاً متعلق به همان قدرتهاي هستهاي است، وجود دارد و قسمت سفيد و مثبت آن، صلحآميز و متعلق به ايران و همه دیگر دولتهائی است که نظام عدم گسترش سلاحهای هسته ای و مقررات پادمانی آژانس را پذیرفتهاند.
با وجود اينکه فرآيند سياه سلاح هستهاي مورد انزجار است و تعهدات جهاني در اين زمينه وجود دارد، ما بايد بخش سفيد و صلح آميز انرژي هستهاي را حفظ کنيم و اين بخش متعلق به همه کشورهاي متعهد جهان است و باید در خدمت توسعه آنها بهکارگیری شود، لذا با وجود اينکه قطعنامههاي مجمع عمومي سازمان ملل، بحث کلي و عام جهاني را در برگرفته، موارد خاصي که بحث ايران و کشورهاي ديگر را مطرح ميکنند به دليل جهتگيري کشورهايي است که پشت سر آن هستند و با آن فرآيند کلي، تفاوت بسياري دارد.
* چرا با وجود استفاده رژيم صهيونيستي از سلاحهاي غير انساني مانند بمبهاي فسفري و خوشهاي در جنگ عليه مردم غزه و لبنان و همچنين در حملات اين رژيم به سودان، سازمانهاي مسئول خلع سلاح و کنترل تسليحات، توانايي تأثيرگذاري بر تصميمات بينالمللي را در اين باره نداشتهاند؟
- نهادهاي حقوقي بشردوستانه مانند ديدهبان حقوق بشر، سازمان عفو بينالملل و ... گزارشات مستند فراواني در اينباره نوشتهاند و اين نهادها عموماً غيردولتي هستند اما سوال اينجاست که اين مجموعه اقدامات و گزارشها بالاخره در کجا، سر از تصميمگيري بينالمللي در ميآورد؟ به هر حال متأسفانه،
پمپاژها در تصميم گيريهاي بينالمللي در دست يک باشگاه خاص در جهان است که طبيعتاً خيلي به ترتيب اثر دادن به اين گزارشها علاقه ندارند. همچنين،
قطعنامههاي بسياري در مورد برنامه هستهاي و زرادخانه هستهاي رژیم صهيونيستي در مجمع عمومي سازمان ملل متحد و نيز در آژانس بينالمللي انرژي اتمي وجود دارد. اما ارکان اجرائی نظام بینالمللی به دلیلی همراهی با منافع نظام قدرت جهانی، تمایلی به پیگیری این قطعنامه ها و ملزم کردن آن رژیم به اجرای آنها ندارند. از این رو، این قطعنامهها بر روی کاغذ باقی مانده و هیچ تحریم و سرزنشی هم از بابت عدم اجرای آنها در دستورکار بین المللی قرار نگرفته است. لذا
ما بايد با مانور بيشتر بر روي اين قطعنامهها، فضاي رسانهاي را عليه صهيونيستها جهت دهيم. به هرحال،
بحث بررسي سلاحهاي هستهاي در حوزه حقوق بشر دوستانه قرار ميگيرد که گزارشهاي متعدد از گزارش گلدستون تا گزارش کمیته حقوقدانان اتحاديه عرب، به طور مکرر از نامشروع بودن حمله رژيم صهيونيستي و استفاده از سلاحهاي غيرانساني عليه مردم غزه و لبنان حكايت دارد.
* آيا اين گزارش ها عملاً تأثيري در اجراي تصميمات عليه رژيم صهيونيستي دارد؟
- بحث محکوميت و صدور رأي مانند دادگاهها با اجراي آن رأي تفاوت دارد؛ در فضاي اجرا مولفههايي لازم است که اگر درباره ايران وجود دارد درباره رژيم صهيونيستي و حاميانش وجود ندارد، لذا ما بايد از ساختار اجرايي نظام بينالملل که مبتني بر معادلات قدرت و منافع رژيمهاي خاصي است و آنها نيز در قسمت چسبيده به قدرت قرار دارند، انتقاد کنيم زيرا در اين فضا ابزارهاي زيادي براي استفاده وجود ندارد. به هر ترتيب،
جمهوري اسلامي ايران توانايي استفاده از کنفرانس کشورهاي اسلامي و جنبش عدم تعهد و تحريم دشمنان را دارد و ميتوان اقدامات بسياري در اين باره انجام داد اما اين اقدامات به دليل تفاوت موقعيت ما و ميزان دوري و نزديکي ايران به کشورهايي که صاحب قدرت اصلي در جهان هستند، قابل مقايسه با اقداماتي که با پشتوانه جامعه بينالمللي عليه ما اجرا مي شود نيست، لذا قطعنامهها و گزارشها عليه ايران به راحتي استفاده ميشود و عليه صاحبان قدرت اجرا نميشود.
** گفتگو از : محمد حسن عبدي مطلق