بنده به نظرم اين‌طور مى‌رسد: كسانى كه گفته‌اند «هدف، حكومت بود»، يا «هدف، شهادت بود»، ميان هدف و نتيجه، خَلط كرده‌اند. نخير؛ هدف، اينها نبود. امام حسين عليه‌السّلام، هدف ديگرى داشت؛ منتها رسيدن به آن هدف ديگر، حركتى را مى‌طلبيد كه اين حركت، يكى از دو نتيجه را داشت: «حكومت،» يا «شهادت».

گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، اهداف قیام حضرت  و درس ها و عبرت هایی که برای همیشه تاریخ دارد را از دیدگاه مقام معظم رهبری ارائه می دهد:

چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد؟ 

دیدگاه اول: قیامی بزرگ برای تشکیل حکومت
بعضی ها هدف قیام ابی عبدالله را فرض بر خواست حضرت برای کنار زدن حکومت فاسد یزید و تشکیل یک حکومت جدید، می دانند. این نظریه نیمه درست است؛ نمی گویم غلط است. اگر مقصود از اين حرف، اين است كه آن بزرگوار براى تشكيل حكومت قيام كرد؛ به اين نحو كه اگر ببيند نمى‌شود انسان به نتيجه برسد، بگويد نشد ديگر، برگرديم؛ اين غلط است.
 بله؛ كسى كه به قصد حكومت، حركت مى‌كند، تا آن‌جا پيش مى‌رود كه ببيند اين كار، شدنى است. تا ديد احتمال شدنِ اين كار، يا احتمال عقلايى وجود ندارد، وظيفه‌اش اين است كه برگردد. اگر هدف، تشكيل حكومت است، تا آن‌جا جايز است انسان برود كه بشود رفت. آن‌جا كه نشود رفت، بايد برگشت. اگر آن كسى كه مى‌گويد هدف حضرت از اين قيام، تشكيل حكومت حَقّه علوى است مرادش اين است، اين درست نيست؛ براى اين‌كه مجموع حركت امام، اين را نشان نمى‌دهد.

دیدگاه دوم: حکومت نه! شهادت آری!
 در نقطه مقابل، گفته مى‌شود: نه آقا، حكومت چيست؛ حضرت مى‌دانست كه نمى‌تواند حكومت تشكيل دهد؛ بلكه اصلاً آمد تا كشته و شهيد شود! اين حرف هم مدّتى بر سرِزبانها خيلى شايع بود! بعضى با تعبيرات زيباى شاعرانه‌اى هم اين را بيان مى‌كردند. حتّى من ديدم بعضى از علماى بزرگ ما هم اين را فرموده‌اند. اين حرف كه اصلاً حضرت، قيام كرد براى اين‌كه شهيد شود، حرف جديدى نبوده است .گفت: چون با ماندن نمى‌شود كارى كرد، پس برويم با شهيد شدن، كارى بكنيم!


 اين حرف را هم، ما در اسناد و مدارك اسلامى نداريم كه برو خودت را به كام كشته شدن بينداز. ما چنين چيزى نداريم. شهادتى را كه ما در شرع مقدّس مى‌شناسيم و در روايات و آيات قرآن از آن نشان مى‌بينيم، معنايش اين است كه انسان به دنبال هدف مقدّسى كه واجب يا راجح است، برود و در آن راه، تن به كشتن هم بدهد. اين، آن شهادتِ صحيح اسلامى است. اما اين‌كه آدم، اصلاً راه بيفتد براى اين‌كه «من بروم كشته شوم» يا يك تعبير شاعرانه چنينى كه «خون من پاى ظالم را بلغزاند و او را به زمين بزند»؛ اينها آن چيزى نيست كه مربوط بدان حادثه به آن عظمت است. در اين هم بخشى از حقيقت هست؛ اما هدفِ حضرت، اين نيست.


نقد و بررسی دو دیدگاه قبل

بنده به نظرم اين‌طور مى‌رسد: كسانى كه گفته‌اند «هدف، حكومت بود»، يا «هدف، شهادت بود»، ميان هدف و نتيجه، خَلط كرده‌اند. نخير؛ هدف، اينها نبود. امام حسين عليه‌السّلام، هدف ديگرى داشت؛ منتها رسيدن به آن هدف ديگر، حركتى را مى‌طلبيد كه اين حركت، يكى از دو نتيجه را داشت: «حكومت،» يا «شهادت». البته حضرت براى هر دو هم آمادگى داشت. هم مقدّمات حكومت را آماده كرد و مى‌كرد؛ هم مقدّمات شهادت را آماده كرد و مى‌كرد. هم براى اين توطين نفس مى‌كرد، هم براى آن. هركدام هم مى‌شد، درست بود و ايرادى نداشت؛ اما هيچ‌كدام هدف نبود،بلكه دو نتيجه بود. هدف، چيز ديگرى است.


دیدگاه سوم: تکلیف بزرگ الهی، بنیان یک قیام جاودانه

اگر بخواهيم هدف امام حسين عليه‌السّلام را بيان كنيم، بايد اين‌طور بگوييم كه هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام دادن يك واجب عظيم از واجبات دين كه آن واجب عظيم را هيچ‌كس قبل از امام حسين - حتّى خود پيغمبر - انجام نداده بود. نه پيغمبر اين واجب را انجام داده بود، نه اميرالمؤمنين، نه امام حسن مجتبى.

 واجبى بود كه در بناى كلّى نظام فكرى و ارزشى و عملى اسلام، جاى مهمّى دارد. با وجود اين‌كه اين واجب، خيلى مهم و بسيار اساسى است، تا زمان امام حسين، به اين واجب عمل نشده بود - عرض مى‌كنم كه چرا عمل نشده بود - امام حسين بايد اين واجب را عمل مى‌كرد تا درسى براى همه تاريخ باشد. مثل اين‌كه پيغمبر حكومت تشكيل داد؛ تشكيل حكومت درسى براى همه تاريخ اسلام شد و فقط حكمش را نياورد. يا پيغمبر، جهاد فى‌سبيل‌اللَّه كرد و اين درسى براى همه تاريخ مسلمين و تاريخ بشر - تا ابد - شد. اين واجب هم بايد به وسيله امام حسين عليه‌السّلام انجام مى‌گرفت تا درسى عملى براى مسلمانان و براى طول تاريخ باشد.


منبع: بی باک
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.