به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ
منتظران مهدی در جدیدترین نوشته خود آورده است:
بین یوسف زهرا علیها السلام با یوسف نبی علیه السلام شباهتهای فراوانی درجمال صورت و حسن سیرت (مانند عصمت، صداقت، قدرت، مکانت، صبر و تقوای الهی و مدیریت) و فراز و نشیبهای زندگی (مانند غیبت، تنهایی،غربت، ناشناختهبودن در برههای از زندگی میان مردم، دستگیری از محرومان و شفابخشی بیماران و نابینایان، ایجاد حكومتی پر از رحمت عدالت؛ گرچه تمایزی نیز دارند، وگسترش عدالت وگستراندن سفره رحمت وجود دارد.در این مقاله به پارهای از این شباهتها و تمایزات اشاره میشود.
تشابه در حسن صورت
زیبایی یوسف، گویی ضرب المثل خاص و عام بود. این، حقیقتی است که اهل زمانش شاهد آن بودند و کتاب مقدس (تورات) نیز بر آن گواهی داده است؛ چنان که در کتاب پیدایش آمده است: «یوسف، خوشاندام و نیک منظر بود(1)». دربارة جمال ظاهری یوسف همین بس که طبق نقل قرآن، زنان مصری وقتی یوسف را دیدند، آنچنان مجذوب جمال جمیل او شدند که انگشت از ترنج باز نشناختند و به جای ترنج، انگشتان خویش بریدند و او را در زیبایی چون فرشتهای شریف دانستند.(2)
و اما جمال یوسف زهرا علیها السلام
کنجی شافعی در البیان فی اخبار صاحب الزمان در بیان ویژگیهای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و یوسف بن یحیی مقدسی شافعی از علمای قرن چهارم در عقد الدرّ فی اخبار المنتظر، هر دو از قول حذیفه و او از رسول خدا صل الله علیه و آله گزارش میکند که آن حضرت فرمود:(3) مهدی، مردی از فرزندان من است که صورتش چون ستارهای درخشان با نمای زیبای عربی و بدن نیرومند یعقوبی است. زمین را از عدل پر میکند؛ همان طور که قبل از او از ظلم پر شده باشد.
از ویژگیهای بارز یوسف زهرا عجل الله تعالی فرجه نیز صبر و استقامت برابر مشکلات و رنجهایی است که بر او وارد میشود با رنجهایی كه به واسطه ستمی که بر مسلمانان و همه مظلومان جهان وارد میآید، پدید میآید؛ چرا که غم مظلومان و مسلمانان، غم او است و رنج شیعیان او را میآزارد. او، فرزند همان کسی است که میفرمود: «صبر کردم، در حالی که استخوان در گلو و خار در چشم بودم
در روایت دیگر نیز از حذیفه بن یمان از رسول خدا صل الله علیه و آله گزارش شده است که فرمود: (4)
او مردی از فرزندان من است. گویی او از فرزندان یعقوب است. دو عبای قطوانی برتن دارد. رنگ چهرهاش همچون ستارهای درخشان است. در گونه راستش خال سیاهی است. او در قامت، مردی چهل ساله ظهور خواهد کرد.(5)
یوسف از صادقان است. امام عصر نیز از صادقان است؛ به دلیل آیه شریف که مۆمنان را به تقوا و همراهی صادقان امر کرده و فرموده است. صادقان مورد اشاره آیه شریفه، همان امامان هدایتگر و در رأس آنان، امیرالمۆمنین علیهالسلام هستند.(6)
از علمای اهل سنت نیز روایتی از ابن مردویه و او از ابن عباس نقل شده است که مراد از صادقین علی بن ابیطالب است.(7) گرچه احتمالهای دیگر را نیز نقل كرده است، این روایت با روایات و تفسیر شیعه از اهل بیت عصمت تأیید میشود. بدیهی است که مورد مخصص نیست، یعنی وصف صادقان در حضرت علی علیه السلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام جاری است؛ چرا که آنان کسانی هستند که درستی عملشان، صدق گفتارشان را به طور مطلق تایید میکند. ملاهادی سبزواری(8) در باب برهان صدیقین در شناخت خدا در وصف صدیقین می گوید:
صدیق کسی است که بسیار راستگو است و او کسی است که در سخن ها و کارها و تصمیم ها و پیمان هایش با خدا و مردم راست رو و استوار باشد.
مفهوم اجمالی صبر
صبر
صبر در فرهنگ قرآن، به معنای ایستادگی و استقامت برابر بلاها، مصیبتها، معصیتها و نعمتها است. از ویژگیهای یوسف نبی علیه السلام که خدای سبحان آن جناب را بدان میستاید، صبر است. چنان که ملاحظه شد، هر جا سخن از تقوا است، این تقوا همراه صبر، استقامت و پایداری برابر مصیبتهایی است که بر شخص فرود آمده است. یوسف علیه السلام در مصائبی که به واسطه حسد برادران و نیز به واسطه دلدادگی زلیخا و زنان مصری برای او پیش آمد و در پی آن به زندان افکنده شد، صبری نیکو پیشه ساخت. در مقابل این پایداری است که خداوند، آن همه عزت، مکنت و اقتدار به او عنایت فرمود؛ چنان که حضرت یوسف در زمان حکومتش در مصر به برادرانش میفرماید: [ای برادران!] بیگمان، خدا بر ما منت نهاده و این نعمت را ارزانی كرده است. بیگمان هر کس تقوا پیشه کند و در این راه استقامت ورزد (او نیکوکار است و) خدا هرگز اجر نیکوکاران را تباه نمیكند.(9)
سخن خدای سبحان که میفرماید «هر كس تقوا پیشه كند و صبر نماید» حکم کلی است و جمله «پاداش نیكوكاران را تباه نمیكنیم» نیز جزای آن شرط است.
از ویژگیهای بارز یوسف زهرا عجل الله تعالی فرجه نیز صبر و استقامت برابر مشکلات و رنجهایی است که بر او وارد میشود با رنجهایی كه به واسطه ستمی که بر مسلمانان و همه مظلومان جهان وارد میآید، پدید میآید؛ چرا که غم مظلومان و مسلمانان، غم او است و رنج شیعیان او را میآزارد. او، فرزند همان کسی است که میفرمود: «صبر کردم، در حالی که استخوان در گلو و خار در چشم بودم (10) او، از تبار صابرانی است که در زیارت جامعه کبیره درباره آنان میخوانیم: شما برای تحصیل رضای خدا، بر آنچه در این راه بر شما وارد شد، صبر پیشه کردید. جابر، در حدیث طولانی درباره آن حضرت میفرماید: او، برای همه مردم جهان رحمت است. برای او کمالات موسی، شرف عیسی، و صبر ایوب است.(11)
وقتی روایت، صبر حضرت را به صبر ایوب تشبیه میکند، فهمیده میشود که مصائب وارد آمده بر آن حضرت، از مصائب یوسف علیه السلام نیز بیشتر است. چه رنجی بزرگتر از این است که بزرگمردی از خاندان رسالت و کرامت و شجاعت، فریاد مظلومان را بشنود و نشستن تازیانههای ستمگران بر مظلومان را در هر نقطه جهان به ویژه بر مسلمانان، ببیند؛ ولی به خویشتنداری مأمور باشد، در حالی که فرزند امیر مۆمنان و شیر میدان جنگ است
آری، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه صبر ایوب را دارد که هزار و دویست و اندی سال تنهایی و غربت و دوری از شیعیان و عاشقانش را تحمل کرده است و به انتظار اذن الهی برای ظهور خود نشسته است. وقتی روایت، صبر حضرت را به صبر ایوب تشبیه میکند، فهمیده میشود که مصائب وارد آمده بر آن حضرت، از مصائب یوسف علیه السلام نیز بیشتر است. چه رنجی بزرگتر از این است که بزرگمردی از خاندان رسالت و کرامت و شجاعت، فریاد مظلومان را بشنود و نشستن تازیانههای ستمگران بر مظلومان را در هر نقطه جهان به ویژه بر مسلمانان، ببیند؛ ولی به خویشتنداری مأمور باشد، در حالی که فرزند امیر مۆمنان و شیر میدان جنگ است. اینجا است که باید اذعان کرد مصائب او از مصائب یوسف صدیق، گرانتر بوده و صبر او جمیلتر است.
تنهایی و غربت
یوسف یعقوب علیه السلام در جامعه آن روز مصر، آنچنان تنها و غریب و ناشناخته بود و مردم از اصل و نسبش بیخبر بودند که وقتی برادرانش نیز به مصر رفتند و او را دیدند و از اکرامش بهره بردند و او را نیكوكار خطاب كردند. نمیدانستند این جوانمرد نیکوکار؛ همان برادر آنها است؛ همان برادری که در چاه جفا پنهانش کردند، تا برده کاروانیان شود. یوسف در سرزمین مصر، تنها و غریب بود، تا آن روز که خودش خویشتن را به برادرانش معرفی کرد.(12)
یوسف زهرا عجل الله تعالی فرجه هم هزار و دویست و اندی سال است که در این عرصه گیتی همچنان تنها و غریب و ناشناخته زندگی می کند و کسی او را نمی شناسد و جایگاه او را نمی داند.
آری؛ چه بسا مهدی فاطمه علیها السلام در گرفتاریها و شداید دستمان را بگیرد، گمراهان را راه نماید، درماندگان را مدد رساند؛ ولی كسی او را نشناسند، تا آن روز که به تقدیر الهی ظاهر شود.(13)
پی نوشت:
1- نحل (16) : 89.
2- یوسف (12) : 31.
3- المهدی رجل من ولدی وجهه کوکب درّی اللّون لون عربی و الجسم جسم اسرائیلی یملاء الارض عدلاً کما مُلئت جوراً.» بحارالانوار، ج51، ص80.
4- هو رجل من ولدی کأنه من رجال بنی اسرائیل علیه عباء تان قطوا نیتان، کأن وجهه الکوکب الدّری فی اللون فی خدّه الایمن خال اسود ابن اربعین سنةٍ.» كشف الغمة، ج2، ص487.
5- این روایت در اسد الغابة (ج 5، ص 154) و الاصابة (ج6، ص 89 و 90) از طریق مستور ابن جیلان (یا غیلان) نیز نقل شده است.
6- رک: المیزان، ج9، ص 423.
7- فتح القدیر، ج1، ص953.
8- الصدیق مبالغة الصادق و هو ملازم الصدق فی الاقوال و الافعال و القصود و العهد مع الله و مع الخلق» پاورقی اسفار، ج6، ص13.
9- قد من الله علینا انه من یتقِ و یصبر فان الله لایضیع اجر المحسنین) همان، 90.
10- رك: نهجالبلاغه، خطبه3.
11- رحمة للعالمین، علیه کمال موسی، و بهاء عیسی، و صبر ایوب» طوسی، الغیبه، ص146.
12- یوسف (12) : 99.
13- رك: طوسی، الغیبه، 254 ـ280.
یابن الحسن روحی فداک