مسئله تقریب مذاهب اسلامی یا به عبارت دقیقتر، تقریب شیعه و سنی، از مسائل تاریخی جهان اسلام به شمار میرود. از زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) که فقه مذاهب اهل سنت شکل گرفت و تقریباً مرز مشخصی میان شیعیان جعفری و پیروان مذاهب اربعه به وجود آمد، سفارش اهل بیت (ع) مبنی بر ایجاد پیوند و الفت میان پیروان اهل بیت (ع) و سایر مسلمانان بود. ائمه معصومین به دوستداران و پیروان خود توصیه میکردند که در نماز جماعت اهل سنت شرکت کنند و خود نیز در عین پایبندی و ایستادگی بر مبانی تشیع، راه ارتباط با خلفا و علمای اهل سنت را سد نمیکردند و این پیوند و تعامل همواره میان پیشوایان امامیه و اهل سنت برقرار بود.
ارتباط شیعیان و اهل سنت در طول تاریخ فرازونشیب بسیار داشته. در دورههایی از تاریخ، بخشهایی از مذاهب اسلامی بر طبل دشمنی با یکدیگر میکوبیدند. از سوی دیگر، دشمنان اسلام که میدانستند بهترین راه برای مشغول ساختن جهان اسلام به خود و جلوگیری از تشکیل قدرت یکپارچه مسلمین، اختلافات داخلی آنها است، در آتش جنگ شیعه و سنی میدمیدند و از سردمداران اختلاف و نزاع پشتیبانی میکردند. این تلاش تا امروز هم ادامه دارد و دولتمردان غربی از هر جریانی که زمینه اختلاف و جنگ داخلی و نزاع مذهبی مسلمین را فراهم کند، استقبال و حمایت میکنند.
با این همه در طول تاریخ شخصیتهای بسیاری از شیعه و اهل سنت بودند که در راه رفع دشمنی و نزاع میان مذاهب فقهی تلاش کردند و همت خود را معطوف نزدیک کردن مذاهب خمسه از راه یادآوری مشترکات نمودند. مطالعه تراث بر جای مانده از پیشوایان مذهب شیعه و اهل سنت و مرور آثار فقهی، اعتقادی و اخلاقی آنها به خوبی گواه این مطلب است که اشتراکات مذاهب اسلامی به مراتب بیشتر از نقاط اختلافی آنها است و بستر وحدت و همدلی بسیار گستردهتر از بهانه نزاع و اختلاف است.
فرارسیدن هفته وحدت فرصت مناسبی است که با بزرگداشت شخصیتهای تقریبی و یادکرد از مجاهدتهای آنها، در زمینه گفتمانسازی هر چه بیشتر وحدت و تقریب مذاهب گام برداشته شود. به این بهانه در ادامه به معرفی محمدتقی قمی، یکی از پیشگامان تقریب مذاهب در عصر حاضر میپردازیم.
حقیقتاً نمیشود از تاریخچه تقریب مذاهب اسلامی سخن گفت و از آیت الله محمدتقی قمی یاد نکرد. شخصیتی که نامش با تأسیس دارالتقریب مصر عجین شده است و یکی از مؤثرترین وحدتگرایان عصر حاضر به شمار میرود. پیش از سخن گفتن درباره فعالیتهای تقریبی شیخ محمدتقی قمی، باید یاد کرد از شرایط عجیبی که در آن دوران حاکم بود و همین اوضاع نابهسامان اهمیت توجه به وحدت را بیش از پیش ضروری میساخت.
ماجرا به دهه بیست برمیگردد. در آن دوران تعصبات برخی پیروان اهل سنت و کارهای عامیانه برخی از ایرانیانی که به سفر حج مشرف میشدند و همچنین تفرقهاندازیهای استعمار، دست به دست هم داده بود و این اتهام را در اذهان مأمورین عربستان جا انداخته بود که ایرانیان مسلمان نیستند و به همین خاطر در نماز مسجد الحرام حاضر نمیشوند. به باور باطل آنها، حج شیعیان کربلا و نجف است و اگر به مدینه میروند فقط برای زیارت قبور ائمه بقیع است و اگر در مکه حاضر میشوند نیتشان جسارت به خانه خدا است.
در سال ۱۳۲۲ جوانی ایرانی به نام ابوطالب یزدی در حین طواف در مسجدالحرام دچار حالت تهوع شد و درحالی که دامن پیراهنش را جلوی دهانش گرفته بود تا خانه خدا آلوده نشود توسط مأموران عربستان سعودی دستگیر و به اتهام قصد آلوده کردن خانه خدا در دادگاه محاکمه و سپس اعدام شد.
پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب یزدی، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان شیعیان جهان به وجود آمد. آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی واکنش شدید به حادثه نشان دادند. در ایران نیز عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار شد. در پی این حادثه رابطه دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی قطع شد و به مدت چهار سال دولت ایران از اعزام حجاج به مکه خودداری کرد. ماجرای ابوطالب یزدی نه تنها در تیرگی رابطه عربستان و ایران بلکه در تداوم و افزایش کدورت در روابط شیعه و سنی بسیار تأثیرگذار بود.
در همین ایام، حاکم شدن فضای بیاعتمادی و سوءظن میان شیعه و اهل سنت، شیخ محمدتقی قمی؛ دانشآموخته علوم دینی که در عنفوان جوانی قرار داشت را به این فکر انداخت به مرکز فرهنگی اهل سنت یعنی الازهر در قاهره سفر کند و با گفتوگوی مسالمتآمیز بدبینیها و تهمتها و سو تفاهمات را کنار زند و پیروان مذاهب اسلامی را به هم نزدیک سازد. قمی یکبار به مصر سفر کرد ولی با توجه به کاستیهایی که در زبان عربی داشت، سفر اول او ناموفق بود. به همین خاطر با هدف آموزش مکالمه عربی به لبنان رفت و در دهکدهای در لبنان اقامت گزید و به مدت هفت ماه به تمرین زبان عربی مشغول شد.
شیخ محمد تقی قمی پس از فراگیری مکالمه عربی مجدداً به سوی مصر رهسپار شد و با شیخ مصطفی المراغی که در آن روزها ریاست الازهر را برعهده داشت دیدار کرد و مشکل جهل و بیاطلاعی مسلمانان از یکدیگر را برای او مطرح کرد. شیخ المراغی به او پاسخ مثبت داد و به شیخ قمی پیشنهاد کرد که اقدامش را با تدریس فلسفه در الازهر شروع کند. او به تدریس مشغول شد و قسمتی از وقتش را در کتابخانه الازهر گذرانید.
مدتی پس از آغاز جنگ جهانی دوم، محمد تقی قمی، به ناچار به ایران بازگشت. او در حدود سال ۱۳۲۴ شمسی در قم با آیتالله سیدحسین بروجردی مرجع بزرگ شیعیان دیدار کرد و توانست حمایت مادی و معنوی او را از طرح تقریب مذاهب جلب کند. آیتالله بروجردی تأکید خاصی به تأسیس دارالتقریب داشت و به همین دلیل به درخواست شیخ محمدتقی قمی و در جهت از میان برداشتن موانع تأسیس دارالتقریب مصر، از چاپ هشتم بحارالانوار که حاوی مطالبی بود که حساسیت علمای اهل تسنن را برمیانگیخت جلوگیری کرد. با حمایت آیتالله بروجردی که مورد احترام اهل تسنن بود، طرح تأسیس دارالتقریب مورد تأیید و حمایت اکثر مراجع دینی اهل سنت و شیعه قرار گرفت و راه برای پیشبرد و موفقیت این طرح باز شد.
در نهایت دارالتقریب با عنوان کامل «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در سال ۱۳۲۵ شمسی مصادف با ۱۹۴۷ میلادی توسط شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الازهر در مصر و شیخ محمدتقی قمی به عنوان نماینده آیتالله بروجردی، در شهر قاهره شروع بهکار کرد. یکی از فعالیتهای مهم دارالتقریب، انتشار مجله رسالة الاسلام بود که اولین شماره آن در سال ۱۹۴۹ میلادی منتشر شد و تا سال ۱۹۷۲ میلادی به شماره شصتم رسید. جالب آنکه مقر دارالتقریب، خانه محقر و سادهای بود که شیخ قمی برای سکونت و فعالیتهای علمی خود اجاره کرده بود.
تلاشهای محمدتقی قمی به این نتیجه انجامید که در سال ۱۳۳۷ شیخ محمود شلتوت به جواز عمل کردن مطابق با فقه شیعه امامیه حکم دهد. البته این فتوا در سالهای قبل، از سوی شیخ عبدالمجید سلیم -از شخصیتهای بارز در دارالتقریب- مطرح شده بود اما به خاطر مخالفت برخی از عالمان الأزهر، صدور فتوا ده سال به تأخیر افتاد تا اینکه شیخ محمود شلتوت آن را ابلاغ کرد. در بخشی از فتوای شلتوت چنین عنوان شده بود: «مکتب جعفری معروف به مذهب امامی اثنی عشری، مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهل سنت جایز است. سزاوار است مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ناحق و ناروایی که نسبت به مکتب معینی دارند، دوری گزینند».
پس از صدور فتوا، شیخ قمی جلسهای در شهر مشهد و در جوار مضجع نورانی امام رئوف، تدارک دید تا این فتوا را در ایران اعلان نماید. جلسه از جمعی از بزرگان علما که در رأس آنها مرجع بزرگ دینی آیتالله میلانی قرار داشت، تشکیل شد و بین حاضران آیتالله کفایی، آیتالله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی، دبیر کل سابق مجمع جهانی تقریب نیز شرکت داشتند. در این جلسه با شکوه اصل فتوای شیخ بزرگوار الازهر، به آستان مقدس امام رضا (ع) تقدیم شد که هم اکنون نیز این فتوی به عنوان یک سند تاریخی در کتابخانه آستان قدس نگاهداری میشود.
محمدتقی قمی معتقد بود اگر درست به ریشه نام دو مذهب شیعه و سنی توجه کنیم، تمام مسلمانان را شیعه مییابیم، زیرا همگی دوستدار خاندان پیغمبرند و همگی را اهل سنت مییابیم زیرا کلیه مسلمانان، هر سنت و دستوری از طریق مطمئنی از پیغمبر گرامی وارد شده باشد، لازمالاجرا میدانند. بنابراین ما همگی سنی، شیعه، قرآنی و محمدی هستیم. از دیدگاه وی حکمت خداوند بر این قرار گرفته است که مسلمانان همگی در اصول با یکدیگر مشترکند. او معتقد بود تمامی مذاهب اسلامی، در ایجاد فرهنگ اسلامی و رشد و نمو و تعالی اسلام سهیم بودهاند و مسلمانان از اختلاف فکری ضرر نمیکنند. قمی تاکید داشت مسلمانان زمانی از اختلاف ضرر میکنند که اختلاف منجر به قطع رابطه و ترک برادری شود. وی اهل تساهل و تسامح بود و هدف از اتحاد فرهنگی بین مسلمانان را، توافق در اصولی اساسی و ضروری دین بیان میداشت. در مورد فروعات و مباحث دیگر تلاش او بر یافتن نظر مشترک بر اساس حقیقتجویی بود.
در نهایت این مجاهد عرصه تقریب در سال ۱۳۶۹ شمسی و در سن هشتاد سالگی در پاریس وفات یافت و طبق وصیتش در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
منبع: مهر