به گزارش
باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومي مركز گسترش سينماي مستند و تجربي؛ در ابتدای این نشست عارش کوردسالی کارگردان مستند «نفت، آتش، خاک» درباره شرکت فیلمش در جشنواره سینماحقیقت گفت: این فیلم در بخش ویژه «حمایت از کار» ششمین جشنواره سینماحقیقت حضور داشت که تندیس بهترین فیلم این بخش را از این جشنواره دریافت کرد.
عارش کوردسالی همچنین در پاسخ به سوال «رضا کاظمی» مبنی بر سفارشی ساخته شدن این مستند، گفت: این مستند سفارشی نبود و ما سختی ها و مشکلات زیادی را هم در طول ساخت آن متحمل شدیم. حتی در شرایطی بودیم که بعضی ها می خواستند پروژه را حذف کنند. اما در نهایت چون ما با دو دوربین کار می کردیم، توانستیم کار را به سر انجام برسانیم.
در ادامه این نشست شاپورعظیمی منتقد سینما اظهار داشت: نکات جزیی در این مستند وجود دارد که آن را به یک فیلم مردم شناسانه نزدیک می کند. از لابه لای رفتارهای افراد فیلم می توان آدم های جنوب و رفتارشان را روانشناسی کرد.
وی تصریح کرد: البته لرزش های عمدی دوربین برای ایجاد فضا و نمایش آتش سوزی در همان ابتدا با فضای مستند همخوانی ندارد. نکته دیگر هم نامناسب بودن صدای راوی است که با فضای کل فیلم همخوانی چندانی ندارد. دیالوگ های نیروهای نفتی هم حس نمایش گونه ای را به مخاطب منتقل می کند. البته ملموس نشان دادن رفتار و کردار جنوبی ها و جزئیات روحیه آنها یکی از نقاط قوت فیلم است.
کوردسالی در پاسخ به انتقادهای عظیمی یادآور شد: دلیل لرزش های دوربین نشان دادن تنشی بود که آن فضا وجود داشت و من می خواستم آن را منتقل کنم. ضمن اینکه من سعی کردم در این مستند به آدم ها نزدیک شوم و به همین دلیل هم در ابتدا گفتم این فیلم ایده آل من نبود، چون خیلی وقتها نمی گذاشتند در آن محیط کسی به آنها نزدیک شود.
در ادامه این نشست پرسش و پاسخ پیرامون فیلم «جان مستر» با حضور فرامرز وکیلی کارگردان این مستند برگزار شد.
ابتدا وکیلی در پاسخ به سوال رضا کاظمی درباره نحوه آشنایی اش با هوشنگ جمشید آبادی (شخصیت مستند پرتره فیلمش) گفت: این شخصیت مورد توجه خیلی از فیلمسازان همدانی از امیر شهاب رضویان گرفته تا آقای برزگر قرار گرفته، اما تا آنجاییکه من اطلاع دارم به دلیل روحیات خاص این فرد تاکنون فیلمی درباره او ساخته نشده است.
کاظمی در ادامه صحبت هایش به داستانی بودن این فیلم اشاره کرد و اظهار داشت: من از ابتدا که این فیلم را می دیدم بیشتر به داستانی بودن آن فکر می کردم، چون در کلیت آن یک شخصیت جذاب با پیش زمینه ای ذهنی انتخاب شده، ولی جزئی از واقعیت زندگی او کنار هم چیده شده که شاید همین باعث جذاب شدن شخصیت فرد مورد بحث شده. به همین دلیل این اثر به معنای واقعی یک مستند پرتره نیست و از آنجاییکه شروع این فیلم هم مانند فیلم های ژانر وحشت است، به نظر می رسد که این فیلم در گونه فیلم های داستانی هم می تواند قرار بگیرد.
شاپور عظیمی دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز خاطر نشان کرد: به نظر فیلم انتظامی از زندگی این فرد را در خودش ندارد، در واقع نظمی در فیلم وجود ندارد و فقط قطعه هایی از زندگی او کنار هم چیده شده است.
وی همچنین به طولانی بودن برخی نماهای اشاره کرد و اظهار داشت: در برخی صحنه ها حتی اینطور به نظر می رسد که فیلمساز آنها را عامدا گرفته تا زیبایی بیشتری به کار ببخشد. به نظر می رسد برای حذف این زوائد، فیلم نیازمند یک مونتاژ مجدد است، چون من فکر می کنم این فیلم بیشتر اسیر موضوعش شده و فیلمساز تصور کرده دیگر فرصتی برایش پیش نمی آید که با این فرد به گفت و گو بنشیند و فیلمی بسازد؛ همین باعث طولانی شدن زمان فیلم شده است.
این منتقد همچنین ادامه داد: به لحاظ زیبایی شناسی بهتر است آنقدر شیفته موضوع فیلممان نشویم که نتوانیم از آن فاصله بگیریم. عظیمی همچنین درخصوص پایان بندی فیلم و اینکه مخاطب را در لحظه آخر غافلگیر می کند، گفت: این نوع پایان بندی نشان می دهد که آقای وکیلی یکی از ارکان سینمای داستانی را می داند و می تواند در این گونه موفق باشد.
گفتنی است؛در انتهای این نشست هم جلسه پرسش و پاسخ حضــــار با کارگردانان فیلم ها و منتقدان برگزارشد. در پایان نیز به رسم یادبود هدیهای از طرف اکبر حر معاون پژوهشی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به آنها اهدا شد./ص