روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد ای کاش خانواده های ایرانی از یاد نبرند،که حافظ در کنج خانه های دل جای گرفته است، امیدوارم همه بخوانند چند قطعه ای و بگیرند فالی تا بماند برایشان به یادگاری از ایرانی بودنشان.
آن همه ناز و تنعم که خزان نی فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد امشب که دلت صاف می شود،همچون دانه های انار محبت را دانه دانه کن و بگذار درون ظرف،تا که لبریز گردد کاسه شوق و وفا در محفلتان و بگذارد داغی نگاه زیبای پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اوج بگیرد و بر وجودت نقش ببندد.
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
امشب، میوه سربسته حرف هایت را جلوی یکدیگر بگذار،تا که طعم شیرین دوستی را به کام زمستانی روزگار بچشانی،شیرینی در کنار هم بودن،لبخندهایت،هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار فرداست.
در شمار از چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد
امشب یلدا به خورشید می رسد و با بوسه گرم خداوندی برای روح زندگیان نفسی تازه می بخشد،بگذار هر چه تاریکی هست هر چه سرما و خستگی هست تا سحر؟ از وجودت برود،او یادگار وطن است، میوه پاییز و عروس زمستان، او را بر سر سفره مهر بنشانم،و با نسل فردا پیوندش دهیم،تا هیچ گاه ایرانی بودن را فراموش نکنیم،...یلدا مبارک باد.../ف
یادداشت از مهدی محسنی