شعبده بازی اخیر در روزهای پایانی سال 2012 تنها یکی از پروژه های
فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای آخرالزمانی مردم جهان بود.
یکی
از مراجع عمده فراماسونری در پیشگویی های جهانی، یهودی کابالیستی به نام
"نوستر آداموس" است که آمیزه ای از سحر، تعالیم کابالایی یهود، قدرت سرودن
شعر، حرص جمع آوری ثروت و نیز خواص تخدیری گیاهان، او را به تهیه مواد لازم
برای نشخوار چندین قرنی اشاعه دهندگان فراماسونر خرافه گرایی موفق کرد.
افسانه 500 ساله نوسترآداموس یکی
از تمهیدات فراماسونری تحت استیلای یهود مبتلا کردن مردمان جهان به خرافه
پرستی و خرافه گرایی بوده است. حجم تلاش و سرمایه گذاری تشکیلات فراماسونری
برای نفوذ دادن خرافاتی که زایل کننده قدرت تعقل و تفکر توده ها بوده و
آنها را به انفعالی رام کننده در برابر حوادث پیرامون جامعه می کشاند به
اندازه ای بزرگ بوده است که حتی توانسته بشر غربی امروزی مدعی عقلانیت و
دانش و تفکر را نیز به بازیچه بگیرد (هجوم اروپاییان به روستایی در فرانسه
برای در امان ماندن از نابودی 21 دسامبر 2012 و بسیاری موارد دیگر).
شعبده
بازی اخیر در روزهای پایانی سال 2012 تنها یکی از پروژه های فراماسونری
یهود برای بازی با عقاید و باورهای آخرالزمانی مردم جهان و لوث کردن
موضوعات پیرامون آن همچون ظهور منجی آخرالزمان و حکومت جهانی عدالت بود که
با سرمایه گذاری چندین ساله و میلیون ها دلاری اختصاص یافته از سوی
زرسالاران یهود پیگیری شد.
اشاعه خرافه از بزرگترین دستاویزهای فراماسونری برای منفعل کردن جوامع بوده است.
در
این مقاله سعی خواهیم داشت به معرفی یکی از منابع ویژه دستگاه تبلیغاتی
فراماسونری در مورد پیشگویی ها و پیش بینی ها بپردازیم. یکی از مراجع عمده
فراماسونری در پیشگویی های جهانی یهودی کابالیستی به نام "نوسترآداموس" است
که با توجه به زندگی او شهرت و زنده ماندن نام و یاد او در تاریخ به خودی
خود موضوع مشکوک و عجیبی به نظر می رسد. البته استفاده مکرر فراماسونری
یهود از پیشگویی های او برای توجیه اتفاقات جهانی خود نشانگر وجود حقایق
پشت پرده فراوانی است.
خانواده و کودکی نوستر آداموس میشل
نوتردامی که به "نوستر آداموس" شهرت یافته است فرزند یک خانواده یهودی
ساکن پرونس فرانسه بود. او در ۲۱ دسامبر 1503 میلادی متولد شد و در دوم
ژوئیه ۱۵۶۶ با به جا گذاشتن ثروت خوبی برای اطرافیانش مرد. همچون اکثر
یهودیان، خانواده میشل نیز به نوعی با نظام اقتصادی وقت در ارتباط بودند.
خانواده های پدری و مادری او به گردآوری مالیات از روستاییان اشتغال
داشتند و از قبل این رانت خواری شرایط خوبی را برای خود ساخته بودند.
پدر
او "پیر دی نستردام" بود که پس از ازدواج با یک زن کاتولیک در ظاهر به
مسیحیت گرویده بود ولی فرزندانش از جمله میشل را برای تربیت بر اساس آیین
یهود به پدربزرگ سپرد. پدر بزرگ پدری میشل از بزرگان خاندان اسرائیلی
ایساچار بود و در تربیت میشل بر اساس خصلت یهودیان سنگ تمام گذاشت و او را
به وارد شدن به حرفه پزشکی تشویق کرد.
میشل تحت تربیت پدربزرگش
با ارزش ها و ایدئولوژی های یهودیت زرسالار آشنا شد.
تحصیلاتپس
از پی ریزی شخصیت نوستر آداموس توسط پدر بزرگش او در ۱۵ سالگی وارد
دانشگاه اوینگتن شد و به درس هایی مانند دستور زبان، علوم بلاغه و منطق
پرداخت. ورود او به دانشگاه مصادف با شیوع بیماری "مرگ سیاه یا طاعون" و
تعطیلی دانشگاه شد. اما میشل به یکی دیگر از شغل های موروثی یهودیان روی
آورد و به عطاری و پزشکی و معالجه بیماران پرداخت و چند سال بعد طبق وصیت
پدر بزرگش برای تحصیل طب وارد دانشگاه "مونپلیه" شد.
میشل به دلیل
عدم توجه به دروس دانشگاهی و اصرار بر شیوه های عطاری از دانشگاه اخراج شد
و یکی دیگر از کارهای موروثی یهودیان یعنی ساختن داروهای تقلبی را در پیش
گرفت.
میشل همچون راکفلر معاصر به فروش داروهای تقلبی روی آورد.
"قرص
رز" که توسط میشل برای درمان طاعون ساخته شده بود چیزی مانند شیشه های نفت
سیاه راکفلر یهودی برای درمان سرطان بود؛ شیشه هایی که راکفلر به عنوان یک
فروشنده دوره گرد دارو توانست از آن ثروت هنگفتی را به دست آورد.
قرص
رز نیز برای نوستر آداموس درآمد زیادی داشت. جالب توجه است که همسر و دو
تن از فرزندانش با ابتلا به طاعون جان سپردند و قرص رز نتوانست کاری برای
آنها انجام دهد!
علاقه مندی هانوستر
آداموس تحت تربیت پدر بزرگش به سحر و جادو علاقه فراوانی پیدا کرده بود و
به نجوم و ریاضیات نیز دلبستگی خاصی داشت. برای تکمیل آنچه که از پدر بزرگ
یاد گرفته بود مدتی را در ایتالیا گذراند و از محافل یهودی آنجا تعالیم
کابالا یا عرفان یهودی را آموخت. هنگام تحصیل در "مونت پلیه" نیز به سرودن
شعر و نوشتن قطعات ادبی می پرداخت. خود را دوست دار ستارگان می نامید و
خورشید را مرکز جهان می دانست و درمان و رفتن به حالت خلسه با استفاده از
گیاهان را بسیار مهم تلقی می کرد. به ساختن زمادها و اقلام آرایشی گیاهی
نیز دلبستگی خاصی داشت و جزوه هایی در این مورد نوشته بود. در نوشته های
طبی و پزشکی او سرقت علمی و کپی برداری از منابع دیگر به وفور به چشم می
خورد.
میشل، جادوگری یهودی و رمز و راز متون عرفان کابالایی را در ایتالیا به خوبی آموخت.
او
قبل از آن که بخواهد پیشگویی های خود را بنویسد به نگارش تقویم سالانه
پرداخت. در ۱۵۵۰ میلادی میشل نخستین تقویم نجومی خود را که در آن
پیشگوییهایی درباره اوضاع جوی سال بعد انجام شده بود؛ منتشر کرد. این
تقویم با استقبال فراوانی مواجه شد و از نظر مالی برای میشل خوب تمام شد.
شاید انگیزه نوشتن پیشگویی هایی برای 500 سال بعد بازار داغ فروش این نوع
اقلام در اروپای قبل از رنسانس بوده است. در نتیجه، آمیزه ای از سحر،
تعالیم کابالایی یهود، قدرت سرودن شعر، حرص جمع آوری ثروت و نیز خواص
تخدیری گیاهان در وجود میشل احوالاتی را به وجود آورد که او با سفر به شمال
شرق فرانسه در دیری به نام "اوروال" ساکن شد و رباعیات پیشگویی خود را در
آنجا نوشت.
نوستر آداموس با انتشار تقویم های سالانه پول هنگفتی به جیب زد.
به دنبال پول و نفوذ به کانون قدرتبدون
نفوذ به کانون قدرت، میشل در اهتمام به یکی از مهمترین اهداف و روش کار
یهودیان کوتاهی می کرد. گفتیم که تقویم نجومی سال ۱۵۵۰ برای میشل نفع مالی
فراوانی داشت. او پس از موفقیت مالی تقویم خود تصمیم گرفت هر سال یک یا چند
سالنامه نجومی منتشر کند. برخی از اطرافیان پدری و مادری میشل قبلا
توانسته بودند به جمع اشراف و صاحب منصبان وقت وارد شوند. سال نامههای
نجومی بهانه خوبی برای معرفی میشل به دربار، نجیب زادگان و دیگر اشخاص مهم
بود.
به خصوص زنان درباری و اشراف پس از شنیدن مهارت میشل در پیشگویی و
سحر جادو برای کسب اطلاع از تعداد معشوقه های آشکار و نهان شوهران هوس
بازشان مشتاق بودند. در نتیجه تقاضای طالع بینی و اظهار نظر در مورد آینده
به سوی نوستر آداموس سرازیر شد.
کانون های کابالایی با تبلیغ و حمایت از میشل
او را به اشراف و دربار اروپا معرفی کردند.
کارهای
نوستر آداموس از سال ۱۵۵۰ تا زمان مرگش هر ساله منتشر میشدند و علاوه بر
اشاعه نام و آوازه اش ثروت هم برای او می آوردند. در واقع راز تبلیغ و
جاودانه سازی میشل را از همین جا باید پیگیری کرد. گروهی وجود داشته اند که
با تبلیغ و شناساندن میشل در جمع اشراف او را برای مقاصد بعدی آماده می
کرده اند و الا نه او پزشک حاذقی بود و نه در هیچ یک از علاقه مندی هایش از
جمله ادبیات و ریاضیات به جایی رسیده بود.
رهبران کابالای یهود
برای خرافه پردازی و نفوذ به دربار پادشاهان و بزرگان نیاز به موضوعی خارق
العاده داشتند که انحصاری بوده و در توان هر کسی هم نباشد. سحر، جادو و
پیشگویی دست آویز خوبی بود. با این حال میشل نمی توانست خارج از چارچوب
ارکان قدرت و بدون پرداخت حق آنها به فعالیت های خود ادامه دهد.
از
این رو با کلیسای کاتولیک که پدرش به ظاهر پیرو آن بود مناسبات خوبی داشت.
در حقیقت نوستراداموس با کلیسا به عنوان یک پیشگو و شفابخش همکاری می کرد و
در عوض از حمایت کلیسا (و یا پیش فراماسونرهای نفوذی در آن) برخوردار می
شد. اما در سال ۱۵۶۱ میشل در مورد سالنامه ۱۵۶۲ به بیانی تک خوری کرده بود و
در نتیجه از سوی کلیسا مدتی را در زندان گذراند.
شهرت نوستر
آداموس که با تبلیغات و حمایت های گسترده محافل کابالایی یهود به دست آمده
بود بالاخره کار خود را کرد و کاترین مدیچی ملکه فرانسه و پسرش شارل نهم،
او را به عنوان پزشک، مشاور و منجم به دربار فراخواندند. بدین ترتیب داستان
نفوذ استر یهودی به دربار پادشاه ایران باستان به عنوان ملکه این بار برای
نوستر آداموس به صورت پزشک دربار تکرار شد.
نوستر آداموس با جعل و سرقت، کتاب هایی نوشت
و در بازار داغ اروپای پیش از رنسانس به نان و نوایی رسید.
نوستر
آداموس به ثروت اندوزی و کسب قدرت در دربار ادامه داد و بعد از مرگ همسرش
با یک بیوه ثروتمند به نام "آن پونسارد" ازدواج کرد. میشل و آن در سایه
حمایت های دربار توانستند در عرض یک سال، ۱۵۵۶ تا ۱۵۶۷، یک سیزدهم سهام
پروژه عظیم کانال آبیاری منطقه بی آب "سالون" از آب رودخانه دورانس را به
دست آورند. ارتقاء میشل در دربار فرانسه همچنان ادامه داشت و این بار ملکه
کاترین، همسر هنری دوم پادشاه فرانسه در سال ۱۵۵۵ او را به پاریس فرا
خواند. نوستر آداموس از این زمان به بعد توانست به مرکزی ترین منابع قدرت
وقت نفوذ کند به طوری که هنگام مرگش در سال ۱۵۶۶ مشاور و پزشک مخصوص پادشاه
بود.
مهمل بافی و سرقت ادبی: پیشگویی ها کتاب
یک هزار پیشگویی او، همان چیزی است که امروزه نوستر آداموس را مشهور ساخته
و نام او را هر از چندگاهی بر سر زبان ها می اندازد. او در ان کتاب لغات و
اصطلاحات یونانی، ایتالیایی، لاتین و زبانهای منطقهای را با هم تلفیق
کرده است و با ساختن ملغمه ای مبهم راه را برای هرگونه تاویل و تفسیری از
نوشته هایش باز گذاشته است. به نظر می رسد نوستر آداموس سفارش تهیه و نوشتن
متنی را دریافت کرده است که دارای ویژگی های لازم برای بهره برداری ها و
تبلیغات و خرافه پردازی های طولانی مدت آتی باشد. در سال 1555 کتاب
پیشگویی های نوستراداموس در لیون چاپ شد و برایش شهرت فراوان به ارمغان
آورد.
تا کنون هیچ کدام از پیشگوی های نوستر آداموس در عالم واقع تایید نشده اند.
نوستر
آداموس حتی از آثار پیشگو های قبل از خود که فاصله زمانی چندانی هم با او
نداشته اند سرقت کرده و به نا خود گردآوری کرده است. ریچارد روست یکی از
پیشگویانی بوده که قبل از نوستر اداموس می زیسته و نوشته هایش گاهی عینا
توسط او کپی برداری شده است. بخشی از پیشگویی های منتسب به نوستر آداموس در
نسخه های قدیمی تر موجود نیست و کاملا مشخص است همان گروه کابالایی که
نوستر آداموس را پرورید و به دستگاه قدرت فرانسه نفوذ داد در ادامه کار خود
و برای بهره برداری های بیشتر، مرتبا در نوشته های نوستر آداموس دست برده و
برای تهیه مواد لازم برای خرافه پردازی و مشغول کردن جوامع هر روز صفحه
جدیدی به نوشته های بی سر و ته او افزوده است.
کارگروه اشاعه خرافه گری در دستگاه فراماسونری قرن هاست
که نقشه های خود را با گرفتن تاییدیه از نوستر آداموس پیش برده و جبری و حتمی الوقوع جلوه می دهد.
در
سال ۱۹۸۳ نسخه های اصلی نوشته های مربوط به سال های ۱۵۵۵ و ۱۵۵۷ توسط
محققی به نام چومارات کشف و آشکار شد که بسیاری از نوشته های منتسب به
نوستراداموس در آن نسخه ها موجود نیستند و هیچ سند معتبر امروزی هیچ یک از
ادعاهای پرطمطراق در مورد پیشگویی های نوستر آداموس را نمی تواند اثبات
کند. بعدها مشخص شد که بسیاری از این پیشگویی ها شایعات غیر معتبر و
اکاذیبی بوده که توسط افرادی همچون ژابرت (۱۶۵۶)، گوناد (۱۶۹۳) و بارست
(۱۸۴۰) ساخته شده و به نوشته های نوستر آداموس اضافه شده اند.
شهر سالون فرانسه، جایی که میشل سال های آخر عمر را در آنجا گذراند.
نوستر
آداموس در نوشته های خود که نام پیشگویی بر آنها گذاشته است از داستان و
اعتقادات اساطیری یونان و همچنین تورات، انجیل و قرآن کپی برداری کرده است.
بخشی از پیش گویی های میشل ترجمه ای غامض از آیات قرآن مسلمین است که با
شیطنت خاص یهود و پس و پیش کردن کلمات به خواننده تحویل داده شده است. مثلا
نوستر آداموس در یکی از پیشگویی هایش می گوید: کسوفی در پیش خواهد بود که
از زمان آفرینش گیتی تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح و از آن زمان تا به
امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتی به خود ندیده است. حال به آیات
مربوط به قیامت در سوره قیامت قرآن کریم دقت کنید: فاذا برق البصر و خسف
القمر و جمع الشمس و القمر یقول الانسان یومئذ این المفر. هنگامی که بینایی
خیره می گردد، و ماه فرو می رود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز
انسان می گوید: به کجا فرار کنم؟
زنده نگه داشتن مشکوک یاد و نام نوستر آداموس، شهر سالون فرانسه.
ویل دورانت جملات جالبی درباره نوسترآداموس دارد:
کتاب نوستراداموس مشتمل بر صدها فقره پيشگويي به زبان فرانسه گنگ و مبهم است و قابل تفسير و تأويلهاي
متفاوت و حتي متعارض. او در اين کتاب به پيشگويي حوادث از نيمه سده
شانزدهم تا «پايان جهان» پرداخته که به زعم او در سال3797ميلادي رخ خواهد
داد. مطالب کتاب «چنان ماهرانه در لفاف ابهام پيچيده شده بود که هر سطر آن
مي توانست تقريباً بر هر واقعهاي از تاريخ آينده انطباق يابد.» (ويل دورانت،تاريخ تمدن، ترجمه فريدون بدره اي و ديگران، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي،1368، ج6، ص1014)
ویل دورانت، نویسنده مجموعه 30 جلدی تاریخ تمدن:
مطالب کتاب نوسترآداموس«چنان ماهرانه در لفاف ابهام پيچيده شده بود
که هر سطر آن مي توانست تقريباً بر هر واقعهاي از تاريخ آينده انطباق يابد.» مبلغان
نوستراداموس مدعي اند که او اعدام چارلز اوّل، پادشاه انگليس، و لويي
شانزدهم، پادشاه فرانسه، آتش سوزي سال1666لندن، ظهور و سقوط ناپلئون اوّل،
ظهور هيتلر و بسياري از حوادث ديگر را پيش بيني کرده است. اين در حالي
است که نوستراداموس از پيشگويي نزديکترين حوادث
زمانش عاجز بود. به نوشته ويل دورانت، «نوستراداموس براي شارل نهم عمري
نود ساله پيشگويي کرد که ده سال بعد در24سالگي زندگي را بدرود گفت.» (همان
مأخذ، ص 1013)
يکي از آخرين چاپ هاي کتاب نوستراداموس
(با ويرايش و تعليقات سرژ هوتن)
فرار از مسولیتبدیهی
است میشل زیرک درس خود را در مکتب کابالای یهود به خوبی خوانده است و می
داند که برای جلوگیری از تزلزل موقعیت خود در دربار و بین مردم در نتیجه
آشکار شدن گاه و بیگاه دروغ هایش به چه دست آویزهایی باید متمسک شود. از
این رو صفت "پیشگو" را به کلی برای خود نامناسب می دید و در فرصت های
گوناگون به پیشگو نبودن خود اصرار داشت.
او در جایی برای پسرش که به
نوعی باید وارث او باشد می نویسد: « پسرم اگرچه من از کلمه «پیشگو» استفاده
کردهام، اما چنین مقام بالایی را به خود نسبت نمیدهم و نام و یا وظیفه
پیشگو را به خود نسبت نمیدهم». و یا در نامه ای به هنری دوم نوشته است: «
برخی از پیشگویی ها اتفاق افتادن حوادث عجیبی را پیشبینی کردهاند. بهرحال
من به هیچ وجه چنین عنوانی را به خود نسبت نمیدهم».
او در جایی دیگر
فرار از مسئولیت و پاسخگویی در برابر ادعاهایش را به اوج رسانده و می
نویسد: «من این شهامت را دارم که به لطف تحقیقاتم وبا در نظر گرفتن آنچه
طالع بینی علمی میگوید پیشبینی کنم (هرگز در مورد جزئیات ضمانت نمیدهم) و
مردم را در مورد تهدیدات ستارهها آگاه کنم. و من آنقدر احمق نیستم که
وانمود کنم پیشگو هستم».
قبر خدمت گذار صادق کابالای یهود در سالون فرانسه.
جمله
آخری که از نوستر آداموس نقل شد؛ بسیار قابل تامل است. او آنقدر احمق نیست
که وانمود کند پیشگوست! عده ای این وظیفه را به عهده گرفته اند و در طول
حیات او، از او یک پیشگو ساخته و به قصد حمایت از منافع و اهداف خود او را
تا بالاترین مدارج دربار نفوذ داده اند و پس از مرگش تا امروز نیز به بهره
برداری از او ادامه می دهند. کتاب های فراوانی در تفسیر نوشته های مهمل
نوستر آداموس نوشته می شود و تا کنون چندین فیلم توسط بزرگترین پادوهای
هالیوودی دستگاه فراماسونری بر اساس پیشگویی های او ساخته شده است. چنین به
نظر می رسد که نوستر آداموس به کلید واژه برنامه های تحمیق همه جانبه بشر
امروزی از سوی محافل فراماسونری تبدیل شده است.
هالیوود در
خدمت افسانه نوسترآداموس
پیشگامی اورسن
ولز
در سال 1981، حدود
سه سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، اورسن ولز(Orson Welles) و کمپاني
برادران وارنر فيلمي 84 دقيقهاي درباره «پيشگوييهاي نوستراداموس» عرضه کردند که
در ايران نيز به وسعت توزيع شد. در اين فيلم، نوستراداموس در مقام پيشگويي بزرگ
جلوهگر ميشود. طبق اين پيشگوييها ايران و جهان اسلام با کشورهاي کمونيستي متحد
خواهند شد و در سال1999ميلادي ايالات متحده آمريکا را آماج حمله اتمي قرار خواهند
داد.
فیلم «مردی که آینده را دید»
ادای دین اورسن ولز به افسانه نوسترآداموس
اورسن ولز (1915-
1985)کارگردان و
بازيگر سرشناس سينماي سده بيستم غرب است که پيوندهاي عميق او با کانونهاي صهيونيستي
پوشيده نيست؛ و ميدانيم که اين تعلق موروثي بود.
اورسن ولز از جواني
به جادوگري علاقه فراوان داشت بهگفته اورسن ولز، مادر بزرگ او
در مراسم تدفين پسرش (پدر اورسن ولز) مناسک شيطان پرستان را انجام ميداد.(فرانک برادي،زندگينامه اورسن ولز، نيويورک، 1989، ص 14)و نيز ميدانيم که اورسن ولز از جواني
به جادوگري علاقه فراوان داشت و يکي از اوّلين فيلمهايي که در آن بازي کرد (جادوي
سياه، 1949) درباره زندگي ژزف
بالسامو (کنت کاگليوسترو)، جادوگر و فراماسون و شياد نامدار يهودي سده هجدهماست. در
تعلق کمپاني برادران وارنر به کانونهاي زرسالار يهودي- صهيونيستي نيز ترديد نيست.
هدف از فيلم اورسن ولز اين بود:القاء خطر «تهديد اتمي» به افکار عمومي آمريکا و فراهم کردن
زمينه رواني براي گسترش صنايع تسليحاتي از يکسو، و ترويج نفرت از اسلام و انقلاب
اسلامي ايران از سوي ديگر.
فرجام سخنشهرت عجيب نوستراداموس تصادفي نيست. در طول چهار سده پس از مرگ نوستراداموس کساني وظيفه تعبير و تفسير پيشگوييهاي او را بهدست داشتهاند، در هر مقطع مهم تاريخي نام و ياد او را زنده کرده اند و سخنان مبهم وي را پيشگوييهايي تحقق يافته جلوهگر ساختهاند.
به عبارت ديگر، «پيشگوييهاي نوستراداموس» به ابزاري بدل شده که کانونهاي
زرسالار يهودي طرحها و نقشهها و گاه هياهوهاي تبليغي خود را در غالب آن
عرضه ميکنند. بهکارگيري «پيشگوييهاي نوستراداموس» براي بيان اهداف و
آرزوهاي اين کانونها عليه انقلاب اسلامي ايران و نیز بلوای اخیر پایان جهان دليلي روشن بر صحت اين
مدعاست...................................................................................................