-حقوق شما را من میدهم پس هركاری میگویم باید انجام دهید: این عبارتی دیكتاتورمابانه است. تهدیدها و بازیهایی از این دست راه مناسبی برای برانگیختن حس سختكوشی كارمندان یا نشان دادن قدرتتان به آنها نیست. مدیران بزرگ كارمندان خود را تشویق میكنند، به آنها انگیزه میدهند و حتی از آنها استفاده میكنند بدون اینكه به چنین عبارتهایی نیاز داشته باشند. رهبران خوب نیازی به تهدید كردن ندارند. این عبارت به صورت غیرمستقیم یعنی اینكه اگر هركاری میگویم انجام ندهید شما كارتان و در نتیجه حقوقتان را از دست خواهید داد. درواقع عصر بردهداری سالهاست به پایان رسیده است.
- شما باید سپاسگزار باشید كه چنین مزایایی دریافت میكنید. شركتهای دیگر فقط بوقلمون یخزده به كارمندان خود میدهند: یك رئیس عاقل، خوب میداند كه این كارمندان هستند كه در حال تولید و سودرسانی به مجموعه تحت امر او هستند و بنابراین اگر مزایایی هم در كار است حاصل تلاش همان كارمندان است. تنها یك مدیر اندیشمند است كه همیشه از اینكه به كارمندانش ـ كه در چرخه تولید سازمان او نقش دارند پاداش میدهد ـ خوشحال است. تكلیف بقیه مدیران مشخص است؛ نیست؟
- من دیشب تا دیروقت و صبح پنجشنبه اول وقت سركار بودم. شما كجا بودید؟ این كه با گفتن این جمله از كارمندتان انتظار داشته باشید ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته در خدمت شما باشد، جز نارضایتی و كاهش روحیه كاری در كارمندان نتیجهای دربر ندارد. اینكه یك رئیس هفت روز هفته را كار میكند هیچ دلیلی نمیشود بر اینكه یك كارمند خوب و وفادار نیز همین كار را انجام دهد. اصولا وقتی جایگاه اداری اشخاص متفاوت است باید پذیرفت كه میزان ساعات كاری افراد نیز متفاوت است.
- شما باید بمانید. چون زن هستید، تبعیضی علیهتان قائل نیستیم: در واقع یك رئیس بزرگ هیچ وقت تبعیضی بین كارمندانش قائل نمیشود كه نیاز داشته باشد آن را یادآوری كند. یعنی با هر كسی مطابق با جایگاه او برخورد میكند. در واقع تفاوت رفتاری بین كارمندان براساس « جنسیت »، « تعلقات مذهبی »، « سیاسی » یا « نژادی » تنها موجب آسیب پذیری كارمندان میشود. بروز چنین رفتارهایی اگر نگوییم غیرقانونی است باید گفت زشت و به دور از معیارهای انسانی است. نباید از یاد ببرید كه شما رئیس هستید ـ آن هم در ساعات محدود اداری ـ نه بردهدار یا نژادپرست!
- ما باید هزینهها را كاهش دهیم : وقتی مشكلات در سازمانی رخ میكنند، این رئیس آن شركت است كه باید بیشترین بار مشكلات را روی دوش خود بگذارد نه اینكه انواع و اقسام راهها را برای حواله بار مشكلات به دوش كارمندان بكار ببندد. هیچ كارمندی رئیسی را كه در بحرانهای اقتصادی اداره، زندگیای برخلاف جریان معمول دارد دوست نخواهد داشت. اینكه در مشكلات اقتصادی و شرایط سخت روسا باید نمونهای باشند برای كارمندان فقط یك شعار نیست، كمی هم میتواند رنگ واقعیت به خود بگیرد!
-نمیخواهم شكایتهای شما را گوش كنم: به عنوان یك رئیس، شما باید به صورت مرتب حرفهای كارمندان و حتی گلایههای انتقادآمیز و منفی آنها را گوش دهید. در واقع یك لیدر باید با آغوش باز پذیرا و پاسخگوی پرسشهای كارمندانش باشد. جرات روبهرو شدن با انتقادهای كارمندان نتایج فراوانی در پی دارد كه مهمترین آن تثبیت ریاست شما و نشاندهنده اعتماد به نفس بالایتان است. حتی زمانی كه به عنوان یك رئیس نمیتوانید در حل مشكل خاصی به كارمندتان كمك كنید، صرف چنددقیقه وقت باعث میشود كارمندتان از نظر ذهنی به شما وفادارتر شده و شما را به عنوان تكیهگاهی برای خودش بداند.
- ما همیشه به این شیوه عمل كردهایم: این جمله تنها باعث میشود راه برای نوآوری و ابداع بسته شود. بهترین عبارتی كه میتوان در این موقعیت استفاده كرد این جمله است: «برای بهبود این وضعیت شما چه راهی را پیشنهاد میكنید؟ » بكار بردن جمله اول یعنی اینكه شما بهصورت غیر مستقیم به كارمندتان میگویید كه او نمیتواند و نباید برای بهبود وضعیتی كه شركت در آن گیر كرده است اظهارنظر كند. تنها وظیفه رئیس، مدیریت كارمندان نیست بلكه تشویق كردن كارمندان به یافتن راهحلهای خلاقانه برای حل مشكلات كاری یكی از مهمترین وظایف یك رئیس كاربلد و فهیم است.
- كاری كه انجام دادهاید وحشتناك است: مدیران باید انتظارات خود را به روشنی برای كارمندان بیان كنند. باید به كارمندان به صورت دقیق درمورد منابع، بودجه، مهلت انجام پروژه و حتی حمایتهایی كه میتوان برای یك پروژه لحاظ كرد توضیح داد. وظیفه مدیران است كه از كارمندان بخواهند آنچه از آنها خواسته شده را تكرار كنند تا بفهمند به درستی متوجه جریان شدهاند یا نه. اگر كارمندی در انجام كاری به صورت مكرر اشتباه میكند، شاید آن كار با شرایط او همخوانی ندارد یا دستورالعملها را به اشتباه دریافت كرده است. در هرحال تشخیص این نكته برعهده یك نفر است: رئیس!
- كارمندی بدتر از تو تا بحال ندیدهام: خشم، درشتگویی و توهین و تحقیر نیزههایی هستند كه مستقیما قلب كارمند را نشانه میگیرند. روسا بیش از همه باید مراقب رفتار خود باشند و بافرهنگ و حرفهای رفتار كنند. حقیقت این است كه یك رئیس حتی نباید جلوی كارمندش ناسزا بگوید، چه رسد به اینكه «به» كارمندش ناسزا بگوید. ریاست چیزی است فراتر از دستها را به كمر گذاشتن، چشمها را بستن و دهان را بازكردن. به طور خلاصه باید گفت كه یك رئیس باید در انتخاب كلماتش به شدت دقت كند. درواقع مهار كلام باید در دستهای رئیس باشد.